بحث کاربر:Behaafarid/بایگانی ۳۶
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
بایگانیها |
---|
۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ |
اگر درخواستی میدارید که برآوردن آن نیاز به دسترسی مدیریتی دارد، میتوانید آن را در ویکیپدیا:تابلوی اعلانات مدیران/ژوئن ۲۰۰۸ مطرح کنید. اینطوری مدیران بیشتری از موضوع مطلع خواهند شد و کارتان سریعتر راه خواهد افتاد. |
[ویرایش] درود
خدمت استاد به آفرید. ۲ نکته. یکم اینکه به نظرم کاربر:Navid rabiee بوی خرابکاری سازمان یافته میدهد. بد نیست جریمه و استراحتی به وی بدهید. دوم اینکه وقتی حذف سریع میزنیم، اغلب مقاله پاک میشود و مشارکت بنده نوعی از بین میرود. چه کنیم که مشارکت از بین نرود؟ در ویکی انگلیسی پروپوزال دادم ولی انگار منظورم را خوب نفهمیدند یا نمیشناختندم و اثری نیافت. شما میتوانید پیگیری کنید؟--گردآفرید ۱۱:۰۳، ۳۱ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
- کاربر هنوز ناآشناست. من هنوز در مورد سوء نیت وی یقین نمیدارم بهتر است با زبان خوش به ویکیپدیا:خودآموز راهنمایی شود. سن پایین کاربر را هم لحاظ کنید.
- مشارکتهای حذف شدهٔ شما هم قابل پیگیریاست. یعنی میتوان دید چه تعداد از مشارکتهای شما حذف شدهاست (آمار جداگانه میدارد). در مورد کاربران پلیس و تمیزکار حجم مشارکتهای حذفشده را در تعیین میزان فعالیت ایشان میتوان لحاظ کرد. بهآفرید ۱۱:۰۸، ۳۱ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
- به هر روی این اظهارنظری بود برای آسایش شهروندان. مورد دوم را اگر میشود هم در مورد نام کاربری من در فارسی و هم در انگلیسی به عنوان پلیس اعمال نمایید. با سپاس از توجه شما--گردآفرید ۱۱:۲۶، ۳۱ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
- من بخشی از پیام شما را پنهان کردم. چون ممکن است باعث آزردگی شود. پیشنهادم این است که نسبت به تازهکاران کمی صبور باشید. بستن دسترسی و خنثیسازی مشارکتهای مخرب یک کاربر در مجموع پنج دقیقه وقت نمیگیرد. ولی غرور زخمخورده به زودی التیام نمییابد. من فردا مشارکتهای کاربر را باز بررسی میکنم.
- مورد دوم میان خود شهروندان اتفاق میافتد. احتیاج به تنظیم سیستم نمیدارد. یعنی وقتی مشارکتهای یک کاربر ویکیبان را مد نظر قرار میدهند، مشارکتهای حذفشدهاش را نیز لحاظ میکنند. بهآفرید ۱۱:۳۱، ۳۱ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
- به هر روی این اظهارنظری بود برای آسایش شهروندان. مورد دوم را اگر میشود هم در مورد نام کاربری من در فارسی و هم در انگلیسی به عنوان پلیس اعمال نمایید. با سپاس از توجه شما--گردآفرید ۱۱:۲۶، ۳۱ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
- درود دوباره، این کانتر را دیده ام. (ر.ک صفحه کاربری ام) پلیس بازی کجایش تعریف و اعلان شده است؟--گردآفرید ۲۲:۵۸، ۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- منظورم دیدن تعداد ویرایشهای حذفشدهتان بود. پلیسبازی در آن صفحه تعریف نشدهاست. در ویکیپدیای انگلیسی به آن میگویند Recent Changes Patrol. یا بعضاً New pages Patrol. کلاً وقتی کاربری کارش برچسبزدن و پایش مقالههای تازهاست هنگامی که نامزد سمتی میشود که شمار ویرایشها در آن مهم است (مثلاً مدیریت حداقل هزار ویرایش میخواهد) شمار ویرایشهای حذفشدهاش را هم مد نظر میگیرند. علاوهبراین مدیران هم میتوانند ویرایشهای حذفشدهٔ کاربران را بهتفصیل نگاه کنند. بهآفرید ۲۳:۱۲، ۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] سوال
درود، نگاهی به این بیاندازید. به نظرم اسمش لیلیان است.--گردآفرید ۰۰:۳۷، ۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- درود بر شما هم. اشتباه کردهاند. این را ببینید: E. L. Voynich. در ویکیهای دیگر زبانها هم اتل اول است. بهآفرید ۰۰:۴۲، ۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] یک یادآوری کوچک
به یاد دارید که من گلوی خویش را پاره می کردم که یک مدیر نباید میانجی گری کند؟ خواستم یادآوری کنم اگر آنزمان می گفتم میانجیگری را قبول نکنید به خاطر همین بود که کارتان به اینجا نکشد. نپرسید کجا! خودتان بهتر می دانید--Hoseyn_1 #Talk ۱۰:۲۱، ۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- باشد نمیپرسم. بهآفرید ۱۰:۲۲، ۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] Prospect theory
درود. داشتم مقاله دانیل کاهنمن را مینوشتم که با موضوع Prospect theory که وی مطرح کرده و باعث گرفتن جایزه نوبل اقتصاد هم شده برخورد کردم. اگر امکان داره ببینید که آیا من ترجمه صحیحی از ترجمه Behavioral finance and Psychological egoism به «سلوک و روانشناختی سرمایه گذاری» و Prospect theory به «تئوری رفتار عقلانی» را ارائه کردهام یا خیر که اطلاعات و ترجمه غلط به دانشجویان ایرانی نداده باشیم.--سندباد ۱۰:۰۶، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
درود. من ترجمهٔ خاص این اصطلاحات را به فارسی نشنیدهام اما نکاتی که میتوانم بگویم از این قرار است:
- behavioral صفت finance است بنابراین احتمالاً باید چیزی چون «سرمایهگذاری رفتاری» ترجمه شود: البته سرمایهگذاری را برای investment هم به کار میبرند و finance را گاه مالیه یا دارایی ترجمه میکنند. اما فکر کنم سرمایهگذاری در اینجا مناسب باشد.
- hedonic به معنی لذتی (صفت از لذت) است و صفت psychologyاست. بنابراین hedonic psychology باید بشود «روانشناسی لذتی» یا چنان که بعضی از معتقدات به زندهکردن پسوند یک علاقه میدارند «روانشناسی لذتیک».
- prospect را من دیدهام که به دورنما ترجمه کنند حتی با کمی اغماض انتظار هم میتوان معنی کرد. به هر حال در مورد prospect theory من چیزی چون «نظریهٔ دورنما» را بیشتر میپسندم. بهآفرید ۱۰:۳۲، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- عرضم خدمتتون که در این زمینه من کاملا بی سواد هستم. ولی (به انگلیسی سریعتر مینویسم...)
but what I found interesting was his prospect theory. I dont think I fully understand it yet, but it reminds me of a similar but what I found interesting was his prospect theory. I dont think I fully understand it yet, but it reminds me of a similar theory I had once about sociology in which I claimed that certain societies behave like oscillating systems in physics. Of course I keep such theoretical fantasizings to myself. No need to humiliate myself more than I routinely do! But anyway this guy seems like a true genius. No wonder the Nobel Prize. He reminds me of that film "Pi". Have you seen it? If you havent, I recommend it. It was cool. It's about this guy that tries to model the stock market with mathematics, and ends up getting enlightened with Kabbalah!!! cool--زرشک ۱۰:۲۴، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- You're so right! he is a true genius! What I found really fascinating about him is that he has never taken a single economics course in his whole life. He picked up Prospect theory from the conversations he had with intellectuals such as Richard Thaler and Jack Knetsch.
-
- by the way are you talking about this movie? --سندباد ۱۰:۴۷، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- دوستان! فارسی لطفاً :-) بهآفرید ۱۰:۴۸، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
- آره. همین فیلمو میگم. راستی, سندباد جان امیدوارم از اینکه offer به کمک نکردم حمل بر بی ادبی من نباشد. چرا که در زمینه های اقتصاد و اقتصاد نظری کاملا بی سوادم. بماند اینکه فارسی بنده (همانطوریکه دوستان متوجه شده اند) از آب-دوغ-خیار هم آبکی تر است. خدا را شکر درس Macroeconomics را با +C پاس کردم. نصف کلاس را در خواب سپری کردم.--زرشک ۱۰:۵۱، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
-
- بهآفرید جان پس اگر ممکن است، تغییراتی را که در مقاله و درباب تغییر نام تئوریها صلاح میدانید بفرمائید که یا من تغییرات را انجام دهم و یا خودتان اگر وقت داشتید زحمتش را بکشید.
زرشک جان از اینکه لطف کردی و در این بحث شرکت کردی، بسیار بسیار خشنود شدم. راستی رشته تحصیلی من معماری است و من هم زیاد از تئوریهای اقتصاد سر در نمیاورم ولی راستی چون حرف اقتصاد شد و چون میدونم که در آمریکایی، اگر قصد سرمایه گذاری داری، نگاهی به وضعیت ساختمان سازی در فلوریدا بکن، زیرا builder ها دارند بسیار desperate میشوند و به احتمال زیاد تا سه-چهار ماه دیگر قیمتها به زیر قیمت تمام شده (یعنی ضرر کامل برای builder ها) هم برسد! --سندباد ۱۱:۰۵، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)-
-
- چشم به زودی. الان مثلاً باید مشغول کارهای زندگی واقعی باشم! ولی این اعتیاد ویکی باعث میشود تا دو پاراگراف متن نوشتم یک استراحت چند دقیقهای به خودم بدهم و تغییرات اخیر را بررسیای کنم. بهآفرید ۱۲:۰۹، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- آخ گفتید! قیمت ساختمان خیلی پایین است در فلوریدا. من کریسمس پارسال رفته بودم داشتم شاخ در میآوردم. Condo نوی تازهساز لب اقیانوس به چه بزرگی کمتر از نصف قیمت یک آپارتمان با نصف مساحت در ونکوور! بهآفرید ۱۱:۱۱، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- بهآفرید جان حال صبر کن تا ببینی تا حداکثر ۶ ماه دیگر قیمت کاندوها تا ۲۵% زیر قیمت تمام شده برای builder ها هم برسد! اگر قصد خرید داری به نظر من بهترین Long Term Investment است. لاس وگاس هم خوب است ولی من خودم ترجیح دادم که در فلوریدا کاندو بخرم. ونکوور هم که واقعا مسخره است، حداقل ویکتوریا یک چیزی ویلا ونکوور (با تمام زیبایی هایش) به نظر من بسیار over price است. --سندباد ۱۱:۱۹، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- گمانم abc Nightline یک گزارشی از وضعیت Real Estate در فلوریدا چندی پیش داد. فعلا که تا خرخره به دولت بابت وام تحصیلی بدهکاریم. --زرشک ۱۲:۰۷، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- بهآفرید جان حال صبر کن تا ببینی تا حداکثر ۶ ماه دیگر قیمت کاندوها تا ۲۵% زیر قیمت تمام شده برای builder ها هم برسد! اگر قصد خرید داری به نظر من بهترین Long Term Investment است. لاس وگاس هم خوب است ولی من خودم ترجیح دادم که در فلوریدا کاندو بخرم. ونکوور هم که واقعا مسخره است، حداقل ویکتوریا یک چیزی ویلا ونکوور (با تمام زیبایی هایش) به نظر من بسیار over price است. --سندباد ۱۱:۱۹، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
- بهآفرید جان پس اگر ممکن است، تغییراتی را که در مقاله و درباب تغییر نام تئوریها صلاح میدانید بفرمائید که یا من تغییرات را انجام دهم و یا خودتان اگر وقت داشتید زحمتش را بکشید.
-
-
-
- ای بابا! اندک اندک جای چکمههای کاربر محترم بر اعصاب ما خواهد افتاد. بهآفرید ۱۲:۰۶، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] درخواست راهنمایی
درود، در حال به ثبت رساندن شرکتی در ایران هستم. خواستم از شما استادبزرگ پارسی شناسی برای نام آن کمک بگیرم. برای معادل کلمه عربی صنعت یا صنایع چه کلمه ای پیشنهاد میکنید؟ برای معادل کلمه انگلیسی پایونیر چه کلمه پارسی پیشنهاد میکنید؟ با پوزش،--گردآفرید ۱۵:۰۲، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- ببخشید،با اجازه؛ وپ:پن را نگاهی بیندازید. برای دومی هم «پیشگام» چطور است؟-- بهزاد بحث ۱۵:۲۱، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- ممنون، برای صنعت که چیزی در آنجا نبود. پیشگام را میدانستم، ولی ثبت شده است، کلمه دیگری نیست؟--گردآفرید ۱۷:۵۴، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
من دیدهام که بعضی سرهنویسان به جای صنعت از معادل فیار استفاده میکنند. ولی فیار بیشتر به معنی کار و پیشهاست چنان که رودکی میگوید:
نیست فکری به غیر یار مرا | عشق شد در جهان فیار مرا |
همچنین در ادبیات فارسی گاه هنر معادل صنعت به کار میرود اما چنان که میدانید اصلاً کاربردش در اینجا مناسب نیست. معادل پهلوی صنعت تا آنجا که من میدانم: kirrOgIh است و صنعتگر هم میشود kirrOg. واکهٔ O واو مجهول است و تلفظش چیزی شبیه و در کلمهٔ روشن است. احتمالاً اگر وارد زبان فارسی شده باشد (که البته من ندیدهام) کِرو میشود (برای صنعتگر) و کِرُوی (و به لهجهٔ تهرانی کرویی) هم برای خود صنعت. در مورد پایونیر شاید پیشاهنگ هم بتوان گفت. بهآفرید ۲۳:۵۳، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] پرهیز از بیهودگی در معماری ایرانی
درود بر شما.
جسارتاً توضیح دلیل حذف سریع پرهیز از بیهودگی را خواستارم. با تشکر فراوان:مسعود شریفی ۰۵:۳۸، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- راستش برچسب حذف سریع خورده بود و من که مقاله را نگاه کردم در نظر اول به نظرم غیردانشنامهای آمد. الان هم که نگاه میکنم به نظرم چندان مناسب اینجا نیست. با این حال مقاله را احیا کردم. بهآفرید ۰۹:۲۷، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- سپاس گذارم.
وجود اون مطلب خیلی به تکمیل بحث معماری ایرانی میخوره. مسعود شریفی ۰۱:۲۸، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] تقاضای رسیدگی
متاسفانه کاربر حسین_1 علی رغم همه گونه تذکر همچنان به حمله شخصی به بنده، پاک کردن متن نظرات و دفاعیه ها از وپ:تام و اخلال در ویکی ادامه میدهد. لطفا به نوعی که خود صلاح میدانید به ایشان تفهیم کنید که اینجا بوسنی یا فلسطین نیست که بخواهد میدان جنگ و گردن کلفتی باشد. بدیهی است در صورت ادامه این روند، پس از تمام شدن کاسه صبر بنده، برخوردی متقابل با ایشان صورت خواهد گرفت.--گردآفرید ۰۷:۱۳، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] هزل نامه
کماکان منتظر هزل نامه های سعدی هستم. (: رضا کلانی ۱۰:۰۴، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- سلام. فعلاً این را داشته باشید. البته این فقط هزلیات منظوم است. نسخهٔ من یک سری لطیفههای منثور هم دارد. متأسفانه هنوز آن را بازیابی نکردهام. بهآفرید ۱۰:۱۹، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- آقا حالا که آن لاینی به نظرت با این مقاله های رشد چکار کنیم؟ (خیلی هم زیادن)رضا کلانی ۱۰:۲۳، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- در ضمن تشکر می کنم.رضا کلانی ۱۰:۲۴، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- همهشان باید در نهایت نابود شوند. سر بعضیهاشان زحمت کشیده شدهاست (زحمت ویکیسازی و اینها) برای همین بعضی وقتها دست آدم به حذف نمیرود. ولی از لحاظ حق تکثیر همهشان مشکل دارند. از لحاظ متن دانشنامهای هم معمولاً ارزش چندانی نمیدارند. نابودی تنها راه رستگاریشان است.
- ۲) خواهش میکنم.بهآفرید ۱۰:۲۶، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- در ضمن تشکر می کنم.رضا کلانی ۱۰:۲۴، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] بحث الگو:جعبه شهر ایران
درود بر شما!
- اگر نظری به این بحث بیفکنید بسیار سپاسگزار میشوم امیدوارم که گره فنی الگو با نظر شما باز شود من که چیزی مناسب برای درمانش به فکرم نرسید. نظر شما دربارهٔ الگو نیز بسیار سومند خواهدبود. پاینده باشید.--سروش ☺گپ ۱۲:۳۶، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- درود. دو تا ور کوچولو رفتم درست نشد. فردا سر فرصت نگاه میکنم. الان باید بخسبم. فکر کنم جایی «|» کم باشد. الگو را با پیشنمایش نگاه کنید. یک جایش میلنگد. (اگر اشتباه نکنم) فعلاً روزگار خوش بهآفرید ۱۲:۵۲، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- سپاس از توجهتان! اولش الگو:جعبه شهر ایران/آزمایشی۱ را ساختهبودم. مشکلی نداشت ولی تغییراتی که دادم مشکلدار شد. خودم هم سر در نیاوردم ایراد از کجاست. از وفور {{!}} هم سر آدم گیج میرود. من فکر میکنم enter اضافی خوردهاست ولی نمیدانم چگونه دفعشان کنم. :( چون نسخهٔ خام قبلی هم کمی از این مشکل رنج میبرد ولی زمان استفاده مشکلش را رو نمیکند.--سروش ☺گپ ۱۳:۰۰، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- درود دوباره! این الگو را ۲۰-۳۰ بار دیگر با حالات حدثی خودم در ویکی محلی خود آزمودم ولی سرکنگبین صفرا فزود. بدرود.سروش ☺گپ ۰۴:۳۶، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- واکنش سیستم به تغییرات من با تأخیر است. ولی فکر کنم درست شد. با توجه به تغییرات احتمالاً نسخهٔ یکیمانده به آخر درست است (که الان دارم اثر آن را میبینم). بهآفرید ۰۵:۲۰، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- واکنش سیستم به تغییرات من با تأخیر است. ولی فکر کنم درست شد. با توجه به تغییرات احتمالاً نسخهٔ یکیمانده به آخر درست است (که الان دارم اثر آن را میبینم). بهآفرید ۰۵:۲۰، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- درود دوباره! این الگو را ۲۰-۳۰ بار دیگر با حالات حدثی خودم در ویکی محلی خود آزمودم ولی سرکنگبین صفرا فزود. بدرود.سروش ☺گپ ۰۴:۳۶، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- سپاس از توجهتان! اولش الگو:جعبه شهر ایران/آزمایشی۱ را ساختهبودم. مشکلی نداشت ولی تغییراتی که دادم مشکلدار شد. خودم هم سر در نیاوردم ایراد از کجاست. از وفور {{!}} هم سر آدم گیج میرود. من فکر میکنم enter اضافی خوردهاست ولی نمیدانم چگونه دفعشان کنم. :( چون نسخهٔ خام قبلی هم کمی از این مشکل رنج میبرد ولی زمان استفاده مشکلش را رو نمیکند.--سروش ☺گپ ۱۳:۰۰، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
به دو صد کنم سپاسی ولی آن وفا ندارد | به مثال دیگر آن شکل، قدِ خوشادا ندارد | |
به کنون دهم مثالش به شما نشان ببینید | مگرش که چشم پوشیم ولی دل رضا ندارد | |
چو که عیب خرد آن را همه بتوان یکی بپوشد | نهمش بدان که شاید یکی اخترش ببارد | |
چو به نظم دیدم این بحث شدهپر صفا ندیدم | که به نثر گفته آرم، ولی نظم بقا ندارد | |
پسِ تنگ بیت درود است که به سر بیایدش ب | یکی بایدش بسازد، که به نظم وفا ندارد |
به هر روی از شما سپاسگزارم.--سروش ☺گپ ۱۲:۵۳، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
دریغا که باید روم سوی خواب | به پیغام فردا دهم من جواب |
بهآفرید ۱۳:۰۴، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] از سوءاستفاده از مقام مدیریتت دست وردار
فکر نمیکنی بقدرکافی بعنوان یک مدیر دخالتهای جانبدارانه کردی تا حدی که کسانی که قبلاً برات احترام قائل بودن به بیارزشی و دوروئی و ریاکاریت پی بردن؟ --75.36.198.16 ۰۸:۰۹، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- بیارزشی دورویی ریاکاری. هممممم...
بسم از قبول عامی و صلاح نیکنامی |
بقیهاش را بلدید؟ یک راهنمایی! شعر از سعدیاست. بهآفرید ۰۸:۲۶، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- بلی جناب به آفرید، متاسفانه گفتار و دانشش بسیار آشناست!--گردآفرید ۰۸:۳۱، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- سه روز بستید!! کلا ببند تحفه رو بره پی کارش. خیلی کار مفید کرده.رضا کلانی ۰۸:۳۲، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- آیپی عوض میشود. بهآفرید ۰۸:۳۵، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- در تابلوی اعلانات هم گفتهام... اصلا آی پیها چه کار مفیدی در ویکی فارسی انجام دادهاند که این یکی بخواهد انجام دهد. به نظر من اصلا اگر دسترسی با آی پی در ویکی فارسی مسدود گردد (به جز آشنایان محرز) بخش زیادی از مشکلات فعلی مرتفع میگردد.رضا کلانی ۰۸:۳۸، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- آیپی عوض میشود. بهآفرید ۰۸:۳۵، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- سه روز بستید!! کلا ببند تحفه رو بره پی کارش. خیلی کار مفید کرده.رضا کلانی ۰۸:۳۲، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- بلی جناب به آفرید، متاسفانه گفتار و دانشش بسیار آشناست!--گردآفرید ۰۸:۳۱، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
چو بهترک سر بگفتم چه غم از کلاه دارم. عزیزی ۰۸:۵۴، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- ممنون! اما سؤال برای جناب آیپی بود. سؤالی که برای شما دارم مصراع دوم و نام شاعر این بیت است:
ترا به تیغ هجا پارهپاره خواهم کرد |
خطاب به شما نیستها! یک وقت بدبینانه نگاه نکنید. اگر مصراع دوم را بگویید نیمجایزه و اگر شاعر را بگویید نیم جایزه. :-) بهآفرید ۰۹:۴۹، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
ترا به تیغ هجا پارهپاره خواهم کرد | که کشتن تو مرا شد فریضه کلی |
ناصر خسرو خطاب به ظهیرالدین فاریاب. --روح ۱۰:۲۸، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- (طرف واقعاً آشنا بوده، ولی به هر حال) اعتراف میکنم که خستگی دو روزمان بهدر رفت و بسیار شادمان شدیم. و حسابی هوس ویکی بازیمان گل کرد! ظاهراً سایه توهم ما هم از شما دست بردار نیست! روز خوش • Яohan ب ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ (۱۰:۳۱)UTC
- و خستگی مجال بیتی شعر در این مشاعره را به ما نداد :(• Яohan ب ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ (۱۰:۳۴)UTC
جناب روح که ما را از جایزه محروم کردند اما اجازه دهید شعری از فردوسی بنویسم تا لال از دنیا نرفته باشم.
چو شاعر برنجد بگوید هجا | بماند هجا تا قیامت بجا |
عزیزی ۱۱:۰۱، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- در جواب «تا لال از دنیا نرفته باشم»:
مگرت خیال رفتن به سرای آخرت هست؟ | نکند که این دو مصراع، پیام آخرت هست! | |
مکن ای عزیز زین بیش به نفس خود ستمها | دَمَکی دو سه بیاسا، شفقت به خود گرت هست | |
سخنی مگو که دودش، برود به دیدگانت | تو و این زبان سرخت، و هنوز هم سرت هست!!! | |
بَسَت ای بهآفریدا، غم دوستانْتْ خوردن | دو هزار و چند مشغولی و کار دیگرت هست |
استعمال ضمیر مفرد مذکر مخاطب از روی توهین نیست. بهآفرید ۱۲:۱۶، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- استعمال دشمنانت به جای دوستانت به نظر زیباتر است ولی ممکن است عدهای کژطبع سند جمع کنند و حوصلهٔ سر و کلهزدن با ایشان نیست. بهآفرید ۱۲:۵۱، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
- اشکالهای این شعر بیشتر از آنست که «دوستانت» را با «دشمنانت» جایگزین کنید کارتان درست شود. اول باید مشکلات وزنی شعر را برطرف کنید. بعداً فکری به حال «ای بهآفریدا» بکنید. «بهآفریدا» خودش در انتها الف ندا دارد یعنی «ای بهآفرید». --76.205.249.142 ۱۵:۴۵، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- آقای استاد! الف پایان بهآفرید الف اطلاق است نه الف ندا!
- اشکالهای این شعر بیشتر از آنست که «دوستانت» را با «دشمنانت» جایگزین کنید کارتان درست شود. اول باید مشکلات وزنی شعر را برطرف کنید. بعداً فکری به حال «ای بهآفریدا» بکنید. «بهآفریدا» خودش در انتها الف ندا دارد یعنی «ای بهآفرید». --76.205.249.142 ۱۵:۴۵، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
چنان که فردوسی گوید:
گرازی بیامد چو آهرمنا | زره را بدرید بر بیژنا |
مشکل وزنی هم از غلطخوانی شما شعر راست! اگر لازم است بگویید برایتان اعرابگذاری یا حتی تقطیع کنم! محض اطلاع وزنش هست «فَعِلاتُ فاعلاتن فَعِلات فاعلاتن». بهآفرید ۲۰:۲۱، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
- چندین نوع الف پایانی داریم. آن الف که از داستان بیژن و منیژه مثال آوردهاید فقط یکی از چنید الف پایانی است و میشود آن را الف اضافی محسوب کرد که همیشه حالت توصیفی یا گزارشی دارد. در حالت ندائی (که با «ای» یا «ایا» شروع میشود) آن الف اضافی (یا بقول شما «الف اطلاق») غلط است اگر به منادا افزوده شود. در این بیت، برای نمونه، دو الف پایانی هرکدام از گروهی دیگر هستند: پاکا ملکا قد فلک را / جز بهر سجود خم نکردی. اشکال وزنی هم در «مکن ای عزیز زین بیش به نفس خود ستمها» است که شما «ش» بیش را از واژه بریدهاید و مستقلا در آغاز رکن متناوب بعدی قرار دادهاید. بنابراین، کل وزن مصراع خراب میشود، مگر آنکه خواننده با تصنع در لفظ (بخوانید تقلب در قرائت) آن را بنحوی لاپوشی کند. عیناً همین اشتباه را در «نکند که این دو مصراع، پیام آخرت هست» کردهاید. بنظر میرسد که شما فکر میکنید در قالب متناوب مانند همین فعلاتُ فاعلاتن، میتوانید یک حرف از واژهٔ رکن آخر (فاعلاتن) را ببرید و آن را بجای ف فعلات بگذارید. این غلط است چون در قالت متناوب دو نیمهٔ تناوب از نظر موسیقی یا ضربآهنگ جدا از هم هستند. نشان به آن نشانی که حتی خود شما پس از واژهٔ «مصراع» بعنوان راهنمای قرائت ویرگول گذاشتهاید (یعنی مکث کوتاه پس از «مصراع».) پس «پیام آخرت هست» چگونه منتطبق بر تناوب بعدی میشود؟ --76.205.249.142 ۲۱:۳۸، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
-
-
- بنده هم گفتم الف بهآفرید الف ندا نیست. حالا حرف خودم را به خودم تحویل میدهید؟
- در مورد چسباندن دو رکن بهم مثل «...بیش به نفس خود...»
-
-
شما را ارجاع میدهم به این بیت سعدی:
نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند | همه بلبلان برفتند و نماند جز غرابی |
دل من نه مرد آنست که با غمش برآید | مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی |
باز هم مثال بزنم یا کافیاست؟ :-) بهآفرید ۲۱:۵۱، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
- در مورد بیت سعدی درست میگوئید و حق با شماست. من توجه نکرده بودم که این شگرد در قالب متناوب هم امکانپذیر است. پس بنابراین باید ببینم اشکال وزنی شعر شما دقیقاً در کجا قرار دارد. :) -- در مورد الف پایانی اما اشتباه میکنید. من حرف شما را به خودتان پس ندادم. نوشتم در ندا (ای/ایا) دیگر آن الف اضافی (یا اطلاق) به منادا افزوده نمیشود و اگر بشود غلط است. اگر در جائی چنین ترکیبی دیدهاید لطف کنید و ارجاع بدید. --76.205.249.142 ۲۲:۰۷، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- ای کاش این گفتگو در فضایی دوستانهتر انجام پذیرفتی. در مورد ایراد وزنی خیالتان تخت که ۹۹٫۹ درصد ایرادی وجود ندارد. :-) در مورد آن الف اضافی، من فکر کنم شاید شما الف اطلاق را به معنی الف ندا گرفتهاید. من هم زمانی به خاطر این نامگذاری گیج بودم ولی اگر اشتباه نکنم علیرغم این نامگذاری الف اطلاق ربطی به منادا ندارد. الف اطلاق نقش دستوری ندارد در حالیکه در ترکیب «بهآفریدا! بیا اینجا.» این الف دیگر الف زینت نیست و نقش دستوری میدارد. در ترکیب ای بهآفریدا (که اعتراف میکنم زیبا نیست) این الف دوم الف ندا نیست و نقش دستوری نمیدارد. اما اگر این توجیه را نمیپسندید میتوانید کل «بهآفریدا» را تخلص حساب کنید. و شاید تعجب کنید که مثلاً در طول تاریخ ما چندین شاعر با تخلص «طالبا» و نه «طالب» و «صائبا» و نه «صائب» داشتهایم. بهآفرید ۲۲:۳۶، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- در مورد بیت سعدی درست میگوئید و حق با شماست. من توجه نکرده بودم که این شگرد در قالب متناوب هم امکانپذیر است. پس بنابراین باید ببینم اشکال وزنی شعر شما دقیقاً در کجا قرار دارد. :) -- در مورد الف پایانی اما اشتباه میکنید. من حرف شما را به خودتان پس ندادم. نوشتم در ندا (ای/ایا) دیگر آن الف اضافی (یا اطلاق) به منادا افزوده نمیشود و اگر بشود غلط است. اگر در جائی چنین ترکیبی دیدهاید لطف کنید و ارجاع بدید. --76.205.249.142 ۲۲:۰۷، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
- سلام. ظاهراً طرف (IP) خیلی حکیم پارسی گو است. هر چه کردم در این بحث مطلبی اضافه کنم دانشم اجازه نداد (یعنی ما اینقدر مثل عالیجنابان در ادبیات پیش نرفتهایم) درود (فکر کنم درود را برای خداحافظی هم بکار میبرند) • Яohan ب ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ (۲۳:۱۰)UTC
-
-
-
- در مورد «فضا» فقط به این بسنده میکنم که شما جانبداری و بی انصافی را از حد بدر بردهاید و بقول معروف دیگر شورش را درآوردهاید، تا حدی که دیگر از لوسبازی هم گذشته و کاملاً به حد یک مشکل جدی رسیده. آنقدر عقب عقب نروید که خدای نکرده از آنور بام از پشتسر سقوط کنید. حتی اگر خودتان بهائی یا جهود هستید (که بنظر میرسد که باشید.) امیدوارم با ادامه این رفتار خودتان را از چشم بسیاری از کاربران نیندازید.
- من نه بهائیام نه یهودی! اما به شما پیشنهاد میکنم عینکتان را پاک کنید.
- و اما اصل مطلب. من بخوبی با فرق این دو الف پایانی (و چندین الف پایانی دیگر) آشنائی دارم. مطمئن باشد میدانم که مثلاً «بیژنا» در آن بیت که نمونه آوردید الف ندا نیست. ولی در «بهآفریدا! بیا اینجا» این دیگر الف ندا هست یعنی «ای بهآفرید، بیا اینجا». در مورد «ای بهآفریدا» که شما ساختهاید، بنظر من این ترکیب غلط است. چون عبارت با «ای» ندا آغاز میشود، بهآفرید دیگر نه میتواند الف ندا و نه الف اطلاق بپذیرد. الف ندا که واضح است چرا جائی ندارد. سئوال اینجاست که چرا الف اطلاق (یا الف اضافی) نمیشود؟ به این دلیل که این الف همیشه در حالت توصیفی یا گزارشی کاربرد دارد و اینطور نیست که در هر شرایطی بتوان آن را آزادانه به نام افزود. مثلاً «چنین گفت با رستما» درست است یعنی با رستم چنین گفت، اما «من و رستما باتفاق رسیدیم» غلط است و اینجا دیگر نمیتوان رستم را بدلخواه رستما نوشت.
- تا آنجا که من میدانم این الف نقش دستوری ندارد و آوردنش ضرورت شعریاست و تکرار زیاد آن از عیوب فصاحت. اگر نقش دستوری داشتی استعمالش از عیوب فصاحت محسوب نشدی! اصلاً یکی از دلایلی که داستان بیژن و منیژه را متعلق به اوایل کار فردوسی میدانند همین استعمال زیاد الف اطلاق است. شما مدرکی برای این حرفهای خود دارید؟ به نظر میآید که دارید نقش دستوری برای آن قائل میشوید. به علاوه به نظرم اگر نقش دستوری داشتی در نثر مرسل هم رخ بایستی نمود. من در نثر مرسل الف اطلاق ندیدهام. شما دیدهاید؟ بهآفرید ۲۳:۴۲، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- در مورد آن اختلاص های الفدار باید اعتراف کنم بجز از «سیدای نسفی» که از او هم فقط نامش را قبلاً دیدهام و به خاطر همین منحصربهفرد بودن نامش در ذهن من بیاد مانده و هرگز شعری از او ندیدهام، دیگر شاعری با تخلص الف اضافی نمیشناسم. شاید آن الف ها در تخلص الف ندائی بودهاند، مانند سعدیا، حافظا؟ --76.205.249.142 ۲۳:۲۴، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- در مورد «فضا» فقط به این بسنده میکنم که شما جانبداری و بی انصافی را از حد بدر بردهاید و بقول معروف دیگر شورش را درآوردهاید، تا حدی که دیگر از لوسبازی هم گذشته و کاملاً به حد یک مشکل جدی رسیده. آنقدر عقب عقب نروید که خدای نکرده از آنور بام از پشتسر سقوط کنید. حتی اگر خودتان بهائی یا جهود هستید (که بنظر میرسد که باشید.) امیدوارم با ادامه این رفتار خودتان را از چشم بسیاری از کاربران نیندازید.
-
-
-
-
-
- وقتی بیانصافی(مانند جانبداری بعضی از مدیران از بهائیها، جهودان ...)، تعصب (مانند ویرایشهای جهودان، بهائیها، اسلامستیزها، ...)، بیفرهنگی (مانند مقالات مچاچنگ، کیر، کس .... که مدیرانی از اینها مصرّاً حمایت کردهاند) و بسیاری مشکلات دیگر از این قبیل وجود دارد، همان آی.پی بهتر است. بعضی وقتها از خودم تعجب میکنم که چرا گاهگاهی به این محیط جداً مأیوس کننده برمیگردم. --76.205.249.142 ۲۳:۵۱، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- ما هم تعجب میکنیم. یا قهر یا آشتی! بهآفرید ۰۰:۰۲، ۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- وقتی بیانصافی(مانند جانبداری بعضی از مدیران از بهائیها، جهودان ...)، تعصب (مانند ویرایشهای جهودان، بهائیها، اسلامستیزها، ...)، بیفرهنگی (مانند مقالات مچاچنگ، کیر، کس .... که مدیرانی از اینها مصرّاً حمایت کردهاند) و بسیاری مشکلات دیگر از این قبیل وجود دارد، همان آی.پی بهتر است. بعضی وقتها از خودم تعجب میکنم که چرا گاهگاهی به این محیط جداً مأیوس کننده برمیگردم. --76.205.249.142 ۲۳:۵۱، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
-
-
- راستی من این تئوری که سرایش بیژن و منیژه متعلق به اوایل کار فردوسی بوده را بارها شنیدهام و نمیدانم کدام شیرپاکخوردهای این نظریه را رواج داده. پر واضح است که فردوسی شاهنامهاش را پیوسته تصحیح و ویرایش میکرده و حداقل یکبار خود فردوسی آن را برای اهداء به دربار سلطان محمود بازنگری کلی کرده. بنابراین حتی تجسم اینکه فردوسی یکی از برجستهترین داستانهای شاهنامهاش را با ضعفهای فنی از دوران جوانیش دستنخورده نگاهداشته باشد و آنرا را همان ابیات سست به دربار سلطان محمود که برخی از بزرگترین شاعران تاریخ مانند عنصری و فرخی، کاتبان و دبیران بیمانند نظیر بونصر مشکان و وزیران و درباریان فرهیخته مانند میمندی حضور داشتهاند اهداء کردهباشد فوقالعاده بعید بنظر میرسد. شاعری مانند فردوسی میتوانسه حتی در حال چرت زدن و نیمه خواب یک بیت سست را درست کند. فقط میخواستم این نظر شخصیام را در این مورد خاص یکبار هم که شده بنویسم و دلم را خنک کنم. :) --76.205.249.142 ۰۰:۱۵، ۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
- حیف شد به قول عبید «بیما عیشها کردهاید و بخششها فرمودهاید»(نقل به مضمون) به هر حال این ماجراهای جدید دل و دماغ مطایبه برایمان نگذاشته است. در فرستی دیگر شعری در بحر تقارب از جهت تضارب تقدیم میشود. عزیزی ۰۶:۴۵، ۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] ماجرای رابین هود و از این صحبت ها
- ای جناب به آفرید رابین هود و اطرافیانش سالهاست که کفن پوسانیده اند.!(این جمله را به چشم توصیه ای دوستانه ببینید)--Hoseyn_1 #Talk ۰۹:۰۶، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- ثمره این تخریب یکدیگر ها را به زودی خواهید دید ای برادر البته همین الان هم دارید می بینید. اگر مسلمانید این رسمش نیست. اگر هموطنید این رسمش نیست. اگر همزبانید این رسمش نیست. اگر هردو مخلوقید این رسمش نیست اگر هردو بنده خدا هستید این رسمش نیست اگر همه اشرف مخلوقات هستیم این رسمش نیست.! وقتی درگیری های مدیران با یکدیگر را می بینم یاد یک کاریکاتور در ماهنامه طنز و کاریکاتور می افتم شرح کاریکاتور: دو اتومبیل با یکدیگر به صورت شاخ به شاخ برخورد کرده بودند و جلوی اتومبیل هم رانندگان اتومبیلا به صورت چشم در چشم یقه یکدیگر را گرفته بودند.!--Hoseyn_1 #Talk ۰۹:۲۰، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- درگیری مدریتی چیست برادر؟ من ترسیدم خانم گردآفرید به خاطر تذکر از کوره در روند و ویکیپدیا باز میدان جنگ شود. اصلاً قضیه به حسام ربطی نداشت. هر کسی تذکر داده بود من همین را میگفتم. بهآفرید ۰۹:۴۳، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- راستی یادش بخیر: پرنس جان وقتی که دلخور میشه... بهآفرید ۰۹:۴۵، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- حسین جان! من هم داشتم حرف بهآفرید را میزدم که تعارض ویرایشی دخلش را آورد. حتی اگر بهآفرید چنان قصدی داشته شما که دلسوزی به حال ویکی نباید به آن دامن بزنی. ممنون. --روح ۰۹:۴۸، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- یک خواهش دیگر: به جای این گیر دادنهای بیهوده کمی مقالات مسلمانان و شیعیان را که شما خود از مومنان به آن هستید گسترش دهید. فکر میکنید مقالات محمد، علی، حدیث و ... چنان که باید شایستهاند؛ با وجود شما و سپهرنوش و ...؟ ارادتمند: --روح ۰۹:۵۲، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- ما کسانی را در این دانشنامه داریم که منتظر هستند که من و سپهرنوش به ویرایش چنین مقالاتی دست بزنیم.!--Hoseyn_1 #Talk ۱۰:۰۱، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- معطل گذاشتن دوستان عیب است. :-) بهآفرید ۱۰:۰۴، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- ویرایش اگر جانبدارانه نباشد و مستدل باشد کسی حق ندارد به آن گیر بدهد. در آنصورت مدیران برخورد خواهند کرد. فقط کافیست آرام باشید تا اتهام ترول بودن نخورید. ممنون. --روح ۱۰:۰۸، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- تمامش کنید! روی بچه ها را به بهآفرید باز نکنید که خسران بزرگی را در پی دارد. با همه هستم...رضا کلانی ۱۰:۰۸، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- ما کسانی را در این دانشنامه داریم که منتظر هستند که من و سپهرنوش به ویرایش چنین مقالاتی دست بزنیم.!--Hoseyn_1 #Talk ۱۰:۰۱، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
بهآفریدا! حضرتا! امروز از کدامین دنده برخاستهای که چنین شوخ مینمایی؟ صحبت از پرنس جان کردی و آشوبی در دل ما به پا نمودی. دلمان را یکسر به روزهای کودکی بردی. --روح ۱۰:۱۳، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- انگشتی به دندان گزیده شد من هم یاد پرنس جان افتادم. :-)
- متأسفانه یا شاید هم خوشبختانه شوخ طبعی ما را جدیت و عبوسی لازمهٔ مدیریت ختنه کردهاست!
- اما همین شوخطبعیهای میکروسکپی را اگر با عینک شیطنت بخوانید به ذوبطونی شیطانیاش خستو میشوید و آن گاه است که تفریح حضرت روح چندین برابر خواهد شد. بهآفرید ۱۰:۲۴، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- :-)
- و البته میتوانید مرا هم اگر افتخار دهید، دختر پرنس جان (اسمش چه بود؟!) تصور کنید که هم رابینهود را بسیار دوست میداشت، و هم بدمینتون بسیار نیک بازی میکرد!!--گردآفرید ۱۰:۲۷، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
- فکر کنم منظورتان ماریان است ولی او دختر پیجی نبود. فکر کنم به زور نامزدش بود. --روح ۱۰:۳۷، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- قیچی سانسور میتواند شیران را وادار به زاییدن روباه کند! بهآفرید ۱۰:۳۸، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- [2]! --Ariobarzan ۱۰:۴۰، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- قیچی سانسور میتواند شیران را وادار به زاییدن روباه کند! بهآفرید ۱۰:۳۸، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- فکر کنم منظورتان ماریان است ولی او دختر پیجی نبود. فکر کنم به زور نامزدش بود. --روح ۱۰:۳۷، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
[ویرایش] پرسش شما
هر گاه سوالی داشتید به میز کمک و قهوه خانه بروید یا اینکه از من در صفحه بحثم بپرسید.--Hoseyn_1 #Talk ۱۱:۱۰، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] دلیل
سلام، اگر ممکن است دلیل این ویرایش را بگویید! جدی میگویم!Aparhizi ۱۱:۳۷، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- بالاتر در جواب حسین گفتهام. بیم آن میرفت که گردآفرید جواب تند دهد و اوضاع آشفته شود. حوصلهٔ آشفتگی نداشتم. بهآفرید ۱۲:۰۷، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- به نظر من تذکر حسام کاملا بجاست و گردآفرید باید به ترولینگ خود پایان دهد. به عقیده من این ویرایش بیشتر جو را آشفته میکند. وحید ۱۲:۲۶، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- درستترش این بود که با ایمیل میگفتم. ولی ممکن بود دیر شود. من راجع به بهجابودن یا نبودن تذکر اظهار نظر نکردم. به نظر شما برای اینکه به کاربر گفته شود که از جواب بپرهیزد چه باید گفته میشد؟ بهآفرید ۱۲:۲۹، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- با درود. ببخشید که دخالت میکنم. فقط میخواستم نظر خودم را بگم. به نظر من پیام از طرف جناب حسام مبنی بر قطع همیشگی دسترسی برای کاربری همچون گردآفرید که بودنش بالانسی به ویرایشات میدهد، پیام حذف مخالفان توسط برخی مدیران بود. کار بهآفرید هم در خواهش از گردآفرید جهت جواب ندادن هم بسیار بجا و به موقع (جهت بالانگرفتن دعوایی دیگر) بود. --سندباد ۱۲:۳۷، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- یک سؤال-آیا کسی به شما چنین پیغامی دادهاست؟ مگر شما نیز چون گردآفرید در گروه مخالفی که قرار است عضوی از آن حذف شود نیستید؟ و برای همه- بیشتر ویرایشهای گردآفرید چیست؟--سروش ☺گپ ۱۳:۰۷، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- سروش جان طرف صحبت شما من هستم یا کلی فرمودید؟ --سندباد ۱۳:۰۹، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- بیشتر خود شما هستید. بیش از یک سال است که در ویکیپدیا ویرایشهای سودمند داشتهاید و ما پیوسته در این مدت ناظر بودهایم و از این بابت از شما سپاسگزاریم ولی به نظر من طرفداری متعصبانه از همفکران سبب ضربهزدن به این دانشنامه میشود. حساب گردآفرید فرق میکند. وی تقریباً تنها به بحثها دامن میزند.(هر چند که کسانی هم که مرتب با وی به بحث میپردازند نیز مقصرند. آنها و همچنین طرفداران گردآفرید باید en:WP:Troll را ببینند. به ویژه بخش Do not feed trolls را.) پاینده باشید.سروش ☺گپ ۱۳:۲۲، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- سروش جان طرف صحبت شما من هستم یا کلی فرمودید؟ --سندباد ۱۳:۰۹، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- یک سؤال-آیا کسی به شما چنین پیغامی دادهاست؟ مگر شما نیز چون گردآفرید در گروه مخالفی که قرار است عضوی از آن حذف شود نیستید؟ و برای همه- بیشتر ویرایشهای گردآفرید چیست؟--سروش ☺گپ ۱۳:۰۷، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- با درود. ببخشید که دخالت میکنم. فقط میخواستم نظر خودم را بگم. به نظر من پیام از طرف جناب حسام مبنی بر قطع همیشگی دسترسی برای کاربری همچون گردآفرید که بودنش بالانسی به ویرایشات میدهد، پیام حذف مخالفان توسط برخی مدیران بود. کار بهآفرید هم در خواهش از گردآفرید جهت جواب ندادن هم بسیار بجا و به موقع (جهت بالانگرفتن دعوایی دیگر) بود. --سندباد ۱۲:۳۷، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- درستترش این بود که با ایمیل میگفتم. ولی ممکن بود دیر شود. من راجع به بهجابودن یا نبودن تذکر اظهار نظر نکردم. به نظر شما برای اینکه به کاربر گفته شود که از جواب بپرهیزد چه باید گفته میشد؟ بهآفرید ۱۲:۲۹، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- به نظر من تذکر حسام کاملا بجاست و گردآفرید باید به ترولینگ خود پایان دهد. به عقیده من این ویرایش بیشتر جو را آشفته میکند. وحید ۱۲:۲۶، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] واشنگتن پریزم
واشنگتن پریزم را احتمالا به علت نقض حق تکثیر حذف کردید.صفحه ی رای گیری برای حذفی هم درباره این مقاله وجود دارد که اتفاقا رئیس آن سایت یا کسی که این ادعا میکند هم درآن نظر داده است حماسه وار.لطفا این به این صفحه نظر اندازید و اقدام مناسب اتخاذ کنید.--هریوا ۱۹:۲۳، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- متین عزیز. شما خود لطف کرده بودید و پاسخ داده بودید. پاسخ شما خوب بود. بهآفرید ۰۲:۵۷، ۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] تشکر
اگر قرار بود یک کار نمایشی انجام دهم صفحه کاربریتان سرشار از مدال میشد، ولی خوب به نظر من اینجور حمایتها هم بیشتر از گروکشی نیست. البته من هم به هیچ عنوان جنگهای اخیر را تائید نمیکنم و شاید از مخالفانشان هم باشم. ولی از بیقانونی زیاد خوشم نمیآید. خوشحالم از اینکه اقدام به باز کردن دسترسی کردید. نوید ۱۵ مرداد ۱۳۸۶ ۰۷:۵۶ (UTC)
- خیلی ممنون. ظاهراً عدهای متوجه نمیشوند روشهای رسیدن به نتیجه به اندازهٔ خود نتیجه مهم است اگر مهمتر نباشد. این طور که پیش میرود چند وقت دیگر شاهد قطع دسترسی به خاطر الهام در رؤیا خواهیم بود. بهآفرید ۰۹:۵۵، ۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] e-mail
اساعه e-mail ی ارسال نمودم. فقط جهت بازبینی. ممنون. --روح ۰۹:۴۷، ۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] خسته نباشید
بهآفرید جان، این نه مدال است و نه نشان! تنها هدیهای است از طرف من به شما. امیدوارم باعث تغییر روحیه شما و تمامی همکاران ویکی فارسی در این اوضاع شلوغ باشد. در ضمن عکس را هم دیروز خود گرفتم! --سندباد ۱۰:۴۵، ۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- خیلی ممنون. چند دقیقه پیش تبریک دوربین را در صفحهٔ بحثتان نوشتم. بهآفرید ۱۰:۴۷، ۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] خلاصه ویرایش
جناب بهآفرید. دوستانه خدمتتان عرض میکنم. متلک انداختن در خلاصهٔ ویرایشها به هیچعنوان کار پسندیدهای نیست. en:WP:CIV به تفصیل در مورد خلاصه ویرایشها صحبت کرده است. حسام ۰۲:۵۷، ۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- از تذکرتان متشکرم. بهآفرید ۰۳:۰۸، ۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- ممنون از توجهتان. در مورد این ویرایش هم en:WP:POINT توضیح داده است. حسام ۰۳:۰۹، ۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- اگر در قهوهخانه یا در صفحهٔ چند کاربر بود اخلال بود. پیام شخصی به یک کاربر است و مشخصاً راجع به خودم صحبت میکنم: «من». منش خودم را برای یک کاربر توضیح دادهام. تذکرتان بیمورد است. بهآفرید ۰۳:۱۴، ۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- بخش Gaming the system را بخوانید. هر شخص مطلعی از بحثهای جاری آن تذکر را بخواند متوجه میشود که منظورتان متلک انداختن به شروین افشار است و یا خیر. حسام ۰۳:۴۰، ۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- با اینکه به نظر میرسد حسن نیت ندارید وارد مباحث حسن نیتی نمیشوم. حتی اگر کار من gaming the system باشد که نیست، باز هم اخلال محسوب نمیشود. هر گردی گردو نیست. اخلال تعریف دارد و تعریفش این است که اثرات فعالیتهای اثباتگر نکته دامنگیر کاربران غیردرگیر و از همهجا بیخبر شود. و آن مورد که اشاره کردید مصداق آن نیست. در همان جا هم نوشتهاست که in many cases. همین قدر توضیح کافیتان است. بهآفرید ۰۴:۳۸، ۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- بحث من در مورد سیاستها نیست. بحثم در مورد رفتار شماست. اگر نمیخواهید اشتباهتان را بپذیرید دیگر بحث را ادامه ندهید من هم ادامه نمیدهم. کاربران ویکیپدیا خود قضاوت میکنند همانگونه که تابحال کردهاند. حسام ۰۴:۴۹، ۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- میتوانید بگویید که از رفتارم خوشتان نیامدهاست یا از من بخواهید که واگردانی کنم. ولی وقتی با به رخ کشیدن سیاست میآیید جلو من هم با سیاست میآیم جلو. بهآفرید ۰۴:۵۳، ۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- بحث من در مورد سیاستها نیست. بحثم در مورد رفتار شماست. اگر نمیخواهید اشتباهتان را بپذیرید دیگر بحث را ادامه ندهید من هم ادامه نمیدهم. کاربران ویکیپدیا خود قضاوت میکنند همانگونه که تابحال کردهاند. حسام ۰۴:۴۹، ۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- با اینکه به نظر میرسد حسن نیت ندارید وارد مباحث حسن نیتی نمیشوم. حتی اگر کار من gaming the system باشد که نیست، باز هم اخلال محسوب نمیشود. هر گردی گردو نیست. اخلال تعریف دارد و تعریفش این است که اثرات فعالیتهای اثباتگر نکته دامنگیر کاربران غیردرگیر و از همهجا بیخبر شود. و آن مورد که اشاره کردید مصداق آن نیست. در همان جا هم نوشتهاست که in many cases. همین قدر توضیح کافیتان است. بهآفرید ۰۴:۳۸، ۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- بخش Gaming the system را بخوانید. هر شخص مطلعی از بحثهای جاری آن تذکر را بخواند متوجه میشود که منظورتان متلک انداختن به شروین افشار است و یا خیر. حسام ۰۳:۴۰، ۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- اگر در قهوهخانه یا در صفحهٔ چند کاربر بود اخلال بود. پیام شخصی به یک کاربر است و مشخصاً راجع به خودم صحبت میکنم: «من». منش خودم را برای یک کاربر توضیح دادهام. تذکرتان بیمورد است. بهآفرید ۰۳:۱۴، ۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- ممنون از توجهتان. در مورد این ویرایش هم en:WP:POINT توضیح داده است. حسام ۰۳:۰۹، ۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- پذیرش اشتباه؟! مثل خودتان در همین مورد و یا شروین در مورد ق3ب یا وحید در مورد قطع دسترسی من یا یا یا؟ الان هم که رامین پیدایش نیست که بگوید چگونه از Comunity ban کار حسام را درست تشخیص دادهاست. نوید ۱۶ مرداد ۱۳۸۶ ۰۸:۱۴ (UTC)
[ویرایش] بازخوانی سیاستها
همان طور که استحضار دارید بازآموزی در حین خدمت از اوجب واجبات است. لطفاً بار دیگر ویکیپدیا:نزاکت و اصل انگلیسیاش en:Wikipedia:Civility را بخوانید. روزبه ۱۲:۳۱، ۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- از لحنتان خوشم آمد. خودش شروع خوبیاست. الان حوصلهٔ جواب بیشتر ندارم. بهآفرید ۱۳:۰۵، ۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- درود به دوستان.
دیدم متأسفانه در کل جو ویکیپدیا خیلی بد شده. بد نیست از همین جا که لحن خوب و حرفهای آغاز شده ادامه بیابد و با پیشگامی شما بزرگان و پیشکسوتان ویکی، یواش یواش تمرکز جمع به سوی تنشزدایی جلب شود تا از اتلاف انرژی و اعصاب جلوگیری شود.
با احترامات. دوستدار.--ماني ۰۸:۴۷، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- مانی گرامی. ممنون از پیام. فرمایش شما در کل درست است. ولی یکی باید بگوید «لطفاً از آن کرسی بیایید پایین تا رو در رو گفتگو کنیم.» من حوصله ندارم فریاد بزنم تا صدایم به آن بالا برسد. اگر نیامدند و من رفتم بالا دیگر نباید اخم کنند. بهآفرید ۰۸:۵۰، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- شخصاً از پیشکسوتان و دیوانسالاران تقاضامندم رویه ارتباطات را طوری تغییر بدهند که مدیر محترم جناب بهآفرید چنین حسی (که در این پیام نوشتند) بهشان دست ندهد.
- به نظرم این از کارهایی است که به نفع ویکی و جمعویکینویس و مدیران و همگان است. اینکه همگی صلاح این دانشنامه را در اولویت قرار بدهیم و این نقطه اشتراکمان باشد خیلی از مسائل راحتتر پیش میرود.
دوستدار.--ماني ۰۹:۰۲، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
راستی یاد این بیت سعدی افتادم:
گفتم که برآرم از تو فریاد | فریاد که نشنوی چه سودم |
اخم و تخمهای کنونی دوستان به خاطر این است که ما این بار به جای فریاد زدن، با ابطال منطقی تصمیمات ایشان خودمان آستین بالا زدیم. بهآفرید ۰۹:۰۹، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] سنباده
ترسیدم از این سنبادهها و یا اینجوریش باشه. لینک اون نقض حق تکثیر پیام بیچاره رو هم ندارم. اَ، یادش به خیر... Taeedxy ۰۸:۵۵، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- :-) من هنوز پشت آن ویرایشهایم میایستم. به نظر من شما در بدو ورودتان لحن مقالههایتان خیلی جانبدارانهتر از آنِ الان بود. بگذارید یک چیزی را بگویم. البته قبلاً مشابهش را گفتهام. از حالا بگویم که قصد توهین به هیچ وجه ندارم. به نظرم باید مقالههای پیرامون ادیان را طوری نوشت که گویا داریم راجع به یک کرم عجیبوغریب استوایی مطلب مینویسیم. با نگاهی بدون احساس، از پشت شیشه، در عین حال علاقهمند و کنجکاو. هنگام مقالهنوشتن راجع به دین در یک دانشنامه باید به آن به عنوان یک شیء نگاه کرد مثل بقیهٔ اشیاء. گویی یک موجود فضایی دارد گزارشی برای همنوعانش راجع به باورهای آدمیان تهیه میکند. من سعی میکنم ویرایشهایم در مقالهها از این دیدگاه باشد. شما چطور؟ بهآفرید ۰۹:۰۵، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- در مورد دین خیلی سخت است، به قولا شما بنده هم ابتدا و حتی تا چندی پیش جانبدارانه مینوشتم، اما خیلی وقت است که چیز جدید ننوشتم و فقط پیرایش کردهام، شاید برای همین است که میگوئید الان بهتر شدید :-) چندین و چند مقاله نوشتم، اما میترسم بگزارم. آمدیم و فردا مثل همین تهدیدهای دلنگران ما رو کشتند، چه کسی آنها را از دروغها نگه دارد؟ برای همین میترسم تا بلکه شاید ما هم از اقلیت این جا درآمدیم... در مورد کرم عجیب و غریب، مثال بهتری نبود؟ :-) تا به حال راجع به کرم چیزی ننوشتم، اما با کاربر:قدس انواع و اقسام جاها سر زدم. فوتبال و علم و قیمه و دین و شاید حتی کرم...! جالب است بگویم، چون کسی دیدی نسبت به قدس نداشت، هر کار میکردم حتی راجع به تیمهای فوتبالی هم با اوج طرفداری مینوشتم (که ننوشتم) چون دید بدی وجود نداشت، مشکلی نبود. الان تائید هم همینست و بس! به قول شما از بس اوله کاری ناشی بودم و بد، که حالا هر کار کنم از آن دید، میبینند و بس و آنقدر برای خودم دشمن تراشیدم که نگو D-:
Taeedxy ۰۹:۱۳، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
- شاید من به قدس گیر میدادم. به این نگاه کرمی نگاه درجه دوم میگویند و هرچقدر بیشتر این نگاه را در خودتان پرورش دهید بیشتر از داشتنش لذت میبرید. نگاه از بالا یا نگاه از بیرون و بدون احساس، نوشتن پیرامون قضایا را خیلی راحت میکند و حتی گاه آدم از جویدن مخالفان خرخرهٔ همدیگر را خندهاش میگیرد. سفرنامههای معروف خارجیهایی را که از ایران دیدنکردهاند اگر دستتان رسید بخوانید. نگاهشان جالب است. حتی خواندن کتاب «بیگانه» آلبر کامو توصیه میشود. :-) همچنین امیدوارم که فرهنگ تحمل مخالف در ویکیپدیا جا بیفتد. بهآفرید ۰۹:۲۸، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
- تحمل مخالف در ویکی را دارم، اما واقعا تحمل اینکه هر لحظه یک آیدی جدید میآید و از اول کار شروع میکند به توهین به من و تمسخر و قلع و قمع مقالات، را ندارم. شما حساب کن، چندین و چند بار این اتفاق افتادهاست و واقعا برای آدم اعصاب خرد کن میشود. چه بگویم، همه چی ایراد دارد. در اقلیت بودن سخت است، خیلی هم سخت است... موفق باشید... Taeedxy ۱۰:۲۸، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- من خیلی نمیتوانم راجع به خودم اطلاعات دهم. فقط همین را بگویم که معنی در اقلیت بودن را خوب درک میکنم. :-) بهآفرید ۱۰:۳۰، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- تحمل مخالف در ویکی را دارم، اما واقعا تحمل اینکه هر لحظه یک آیدی جدید میآید و از اول کار شروع میکند به توهین به من و تمسخر و قلع و قمع مقالات، را ندارم. شما حساب کن، چندین و چند بار این اتفاق افتادهاست و واقعا برای آدم اعصاب خرد کن میشود. چه بگویم، همه چی ایراد دارد. در اقلیت بودن سخت است، خیلی هم سخت است... موفق باشید... Taeedxy ۱۰:۲۸، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
- اقلیت یک بحث است، به نتیجه رسیدن حرف منطقی یک بحث دیگر. نمیدانم این یکی را هم توانستهاید درک کنید یا خیر. قبول دارید در تمام زمینهها عربها از ما پیشی گرفته اند؟ حتی دانشنامه نویسی؟ حتی انسانیت؟ Taeedxy ۱۰:۳۷، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- در مورد دانشنامهنویسی نمیدانم. تعداد مقالاتشان شاید بیشتر باشد. ولی من به کیفیت و التزام به قوانین در اینجا بیشتر خوشبینم. حداقل قوانین مربوط به مقالات و نه قوانین اجتماعی. در مورد انسانیت ترجیح میدهم نظرم را ابراز نکنم. بهآفرید ۱۰:۴۰، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- اقلیت یک بحث است، به نتیجه رسیدن حرف منطقی یک بحث دیگر. نمیدانم این یکی را هم توانستهاید درک کنید یا خیر. قبول دارید در تمام زمینهها عربها از ما پیشی گرفته اند؟ حتی دانشنامه نویسی؟ حتی انسانیت؟ Taeedxy ۱۰:۳۷، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
-
-
-
-
- جریان صفحه اصلی را نگاه کنید :-) آنها چه کردند و اینجا چه شد. کیفیت این جا هم فکر نکنم قابل مقایسه باشد، مقالات تصادفیشان ۲۰ به ۲۰ که مقایسه کنید که یک بازه باز هم باشد، به نتیجه میرسید، این جا ۵ تاش میآید که فلان شهر در فلان کشور است با یک الگوی ناقص و یک رده شهر، آن جا یکی از همان طهرها میآید با ۲۰۰ خط و ۲۰۰ لینک، البته از لحاظ منبعی کم کارند و ... Taeedxy ۱۰:۵۵، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
-
[ویرایش] مرگ و وفات و درگذشت
مرگ به جای وفات، به نظرم زیاد جالب نیست. از نظر من که حساب شود، مرگ جنبه توهینی هم دارد، در مورد کرم عجیب و غریب میگویمها... چه کنیم؟ Taeedxy ۱۰:۲۸، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- :-) مرگ خنثای خنثاست. به کار بردن عبارتی با بار معنایی خنثی پیرامون موضوعی مقدس ممکن است نزد باورمند به تقدس موضوع، توهین باشد. لیکن در دانشنامه تقدس بی تقدس! با این حال لفظ توهینآمیز در ذات و نه در مصداق کاربرد هم ممنوع است. مخالفان دو آتشهٔ شما «به هلاکت رسید» را بیشتر میپسندند. لیکن نمیگذاریم که نویسند. بهآفرید ۱۰:۳۶، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- وفات هم که همان مرگ است. جنبه مثبت هم ندارد. درگذشت و صعود و ... دارد، اما وفات که دیگر دانشنامهای اش است. من معتقدم مرگ توهین آمیز است. ترجیحا جملات را باید طوری چیدمان کنم که به این واژه برنخورند. این گونه بهتر است... Taeedxy ۱۰:۳۹، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- نه وفات مرگ نیست تا حالا دیدهاید راجع به تجسم شیطان در زمین (نزد باورمندان) بگویند وفات؟ بهآفرید ۱۰:۴۲، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- راستی مرگ را خوب دور نزدهاید. به نظر شما خود ولی امرالله راجع به مرگش چه میگفت؟ میگفت «وقتی صعود کنم» یا «وقتی بمیرم»؟ مرگ اصلاً توهینآمیز نیست. بهآفرید ۱۰:۴۶، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- نه وفات مرگ نیست تا حالا دیدهاید راجع به تجسم شیطان در زمین (نزد باورمندان) بگویند وفات؟ بهآفرید ۱۰:۴۲، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- وفات هم که همان مرگ است. جنبه مثبت هم ندارد. درگذشت و صعود و ... دارد، اما وفات که دیگر دانشنامهای اش است. من معتقدم مرگ توهین آمیز است. ترجیحا جملات را باید طوری چیدمان کنم که به این واژه برنخورند. این گونه بهتر است... Taeedxy ۱۰:۳۹، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
-
-
- نمی دام. شاید از روی خضوع بوده D-: چون من تا حالا صعود کردن را راجع به این قضیه میشنیدم، خوب برایم صعود طرفدارانهاست، ولی مرگ و وفات به نظرم بی طرف است که از این بین، مرگ منفی است... Taeedxy ۱۰:۵۰، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
- فکر کنم از نوید هم بپرسم، حرف شما را بزند D-: من میگویم، وفات مشکل ندارد که تغییر کند به مرگ. این را چه نظری دارید؟ کسی نوشت مرگ، بماند، اما وفات و فوت کرد، توی همین ویکی جستجو بزنید هزاران تا یافت میشود. نظرتان چیست؟ ربات برای تبدیل همه؟ Taeedxy ۱۰:۵۹، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- شاید با ربات بشود دخل همهشان را آورد. من شخصاً با دیدن وفات در دانشنامه یک جوریام میشود. و باور دارم که شما از دیدن «مرگ اینشتین» جوریتان نمیشود ولی با دیدن «مرگ ولی امر الله» جوریتان میشود. و این به نظر من پسندیده نیست. چرت میگویم؟ بهآفرید
-
- فکر کنم از نوید هم بپرسم، حرف شما را بزند D-: من میگویم، وفات مشکل ندارد که تغییر کند به مرگ. این را چه نظری دارید؟ کسی نوشت مرگ، بماند، اما وفات و فوت کرد، توی همین ویکی جستجو بزنید هزاران تا یافت میشود. نظرتان چیست؟ ربات برای تبدیل همه؟ Taeedxy ۱۰:۵۹، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
-
-
-
-
-
- «از دنیا رفتن» هم زیاد است. «در گذشت» هم زیاد است. فکر کنم از همه کمتر مرگ باشد. نوید ۱۷ مرداد ۱۳۸۶ ۱۱:۰۴ (UTC)
- احتمالا هم خودش میگفت پس از رفتن من از این دنیا. نوید ۱۷ مرداد ۱۳۸۶ ۱۱:۰۷ (UTC)
- :-) خوب بود. ولی مسلماً منظور من این نبود که هر چی خودش گفتهاست بگوییم. :-) بیشتر منظورم این بود که زبان پرطنطنهای که پیرامون خودش استعمال نکرده است در مقالهٔ دانشنامه هم استفاده نکنیم. بهآفرید ۱۱:۱۰، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] دلیل مخالفت با بستن کاربر:گردآفرید
سلام. من هنوز اصرار شما را در مخالفت با بستن کاربر:گردآفرید نفهمیدم. طبق چیزی که اینجا عرض کردید، گمان کردم فقط در مورد بحث در صفحات کاربری دیگران ایشان را مقصر میدانید. آیا در مخل بودن ایشان در روند پروژه ویکی فارسی شک دارید؟ • Яohan ب ۱۷ مرداد ۱۳۸۶ (۲۳:۰۳)UTC
- بهتر است اینها را در تصمیمگیری برای محرومیت کاربر مطرح کرد. نظر من راجع به کاربر الان مدخلیت ندارد. اما به طور غیررسمی معتقدم تنها باید کاربر را از شرکت در بحثها و انجام کارهایی که به کرات باعث سلب آسایش دیگران شدهاست منع کرد و نه کلاً از ویکی. بهآفرید ۲۳:۲۵، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- شما در تصمیم گیری برای محرومیت اخلال (البته نه به معنای مصطلح ویکی) وارد کردهاید. با دلایل نامشخص و کمی مشکوک، به مخالفت با سایر مدیران برخواستهاید و باعث ناآرامی فضای ویکی فارسی شدهاید.
- تصمیم گیری برای محرومیت کاربر یعنی چه؟ تصمیم گیری شده و شما مخالفت کردید، و از ایراد دلایل مخالفتتان هم طفره میروید. اگر دلیلی برای مخالفتتان دارید صریحاً اعلام کنید. سوال دیگر: اخلال گری ایشان را فقط در صفحه بحث میبینید؟ • Яohan ب ۱۷ مرداد ۱۳۸۶ (۲۳:۳۴)UTC
- و به قول حکیمی ساز مخالفم میزنید • Яohan ب ۱۷ مرداد ۱۳۸۶ (۲۳:۳۵)UTC
- تئوریهای پلیسیتان برای خودتان. تصمیمگیری شفاف و در حضور همهٔ کاربران و با اجماع ویکینویسان باید بودن. نه گاوبندی پشت پرده و نظرخواهی از مخالفان وی.
- دلایل مشروح در حضور جمع و در صفحهٔ مناسب اعلام خواهد شد. بهآفرید ۲۳:۳۸، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- شوخیهای گاوبندیتان برای خودتان. آیا همه قطع دسترسیها (از جمله همانها که خود مرتکب شدهاید) در حضور همه ویکی نویسان و با اجماع همه کاربران بوده؟ مدیر مذکور اعلام کرده از افراد بی طرف جویا شده. با این حال شما اتهام نظرخواهی از مخالفان وی را مطرح میکنید؟
- لطفاً بفرمایید دلایلتان در چه صفحهای مناسب است اعلام کنید، هنوز بی دلیل ساز میزنید • Яohan ب ۱۷ مرداد ۱۳۸۶ (۲۳:۴۹)UTC
- قضیه این است که با مخالفت یک مدیر قطعدسترسی دائم تحت لوای کامیونتی بن باطل است. دلیل بطلان قطع دسترسی کنونی را بارها گفتهام. همین که من مخالفم طبق قوانین کافیاست. بقیهاش هم در صفحهای به نام ویکیپدیا:نظرخواهی پیرامون محرومسازی کاربر:گردآفرید از ویرایش در ویکیپدیا بهآفرید ۲۳:۵۶، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
-
-
- (با عرض معذرت) کمی استدلالتان مشکل دارد و کمی به نظرم تحقیرآمیز آمد: مخالفت شما این است که طبق قوانین مدیری مخالف است. حال از مدیر مخالف میپرسیم، میگوید چون طبق قوانین مدیری مخالف است...! احساس نمیکنید دوری حاصل شده؟ و حلقه گمشده این دور دلیل اصلی مخالفت مدیر است که دلسوز قوانین شده نه ویکی فارسی؟ • Яohan ب ۱۸ مرداد ۱۳۸۶ (۰۰:۰۲)UTC
- کامیونیتی بن و در نتیجه قطع دائم دسترسی اگر نظرخواهیای علنی راجع به آن وجود ندارد تنها با موافقت همهٔ مدیران جایز است. نه همهٔ مدیران موافق!! مخالفت من به عنوان مدیر بطلان کامیونیتی بن و در نتیجه قطع دسترسی دائم است. بهآفرید ۰۰:۰۷، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- بله، اینها را متوجه هستم و همانطور که گفتید این دلیل را بارها تکرار کردهاید. به عنوان بحث دقت کنید: دلیل مخالفت. این مدیر که فرمودید هیچ جا دلیل این مخالفتش را با دیگر مدیران عنوان نکرده و فقط مخالفم گفته. موضوع این است • Яohan ب ۱۸ مرداد ۱۳۸۶ (۰۰:۱۱)UTC
- به این در همان جواب اول پاسخ دادهام. بهآفرید ۰۰:۱۴، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- بله، اینها را متوجه هستم و همانطور که گفتید این دلیل را بارها تکرار کردهاید. به عنوان بحث دقت کنید: دلیل مخالفت. این مدیر که فرمودید هیچ جا دلیل این مخالفتش را با دیگر مدیران عنوان نکرده و فقط مخالفم گفته. موضوع این است • Яohan ب ۱۸ مرداد ۱۳۸۶ (۰۰:۱۱)UTC
- کامیونیتی بن و در نتیجه قطع دائم دسترسی اگر نظرخواهیای علنی راجع به آن وجود ندارد تنها با موافقت همهٔ مدیران جایز است. نه همهٔ مدیران موافق!! مخالفت من به عنوان مدیر بطلان کامیونیتی بن و در نتیجه قطع دسترسی دائم است. بهآفرید ۰۰:۰۷، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- (با عرض معذرت) کمی استدلالتان مشکل دارد و کمی به نظرم تحقیرآمیز آمد: مخالفت شما این است که طبق قوانین مدیری مخالف است. حال از مدیر مخالف میپرسیم، میگوید چون طبق قوانین مدیری مخالف است...! احساس نمیکنید دوری حاصل شده؟ و حلقه گمشده این دور دلیل اصلی مخالفت مدیر است که دلسوز قوانین شده نه ویکی فارسی؟ • Яohan ب ۱۸ مرداد ۱۳۸۶ (۰۰:۰۲)UTC
-
-
-
-
- نوع رفتار من بازبسته به نوع رفتار آنان است. وقتی فقط میگویند کامیونیتی بن. من هم فقط میگویم مخالفم. وقتی صفحه نظرخواهی راه افتاد و همه نظر دادند من هم نظر میدهم. بهآفرید ۰۰:۱۶، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- نخیر. رفتار شما مربوط به خودتان است. در کامیونیتی بن نیز به اجماع مدیران نیازی نیست. مدیری در صورت نبودن مخالف دسترسی را میبندد.دیگر: ارجاع به بالا و پایین ندهید: صریحاً دلایل مخالفتتان با قطع دسترسی را بیان کنید. (صد رحمت به دیگر مدیران که لااقل به زعم شما به اجماعی پشت پرده برای کامیونیتی بن، به خاطر اخلال کاربر رسیدهاند. مدیر مخالفم که دلایل را
در انبارش نگه داشته وبه کسی نشان نمیدهد) • Яohan ب ۱۸ مرداد ۱۳۸۶ (۰۰:۲۹)UTC- به نظر میرسد کامیونیتی بن را نخواندهاید. عیبی ندارد. همان بخشهایی را که من و سعید در وپ:تام ترجمهاش را گذاشتهایم فعلاً کافیاست. به طور خلاصه یا باید اجتماع ویکیپدیون دخیل باشد یا باید مدیران همه موافق باشند. تا حالا هیچکدام نبودهاست. احتمالاً به زودی اجتماع ویکیپدیون مشارکت خواهد داشت. دیگر اینکه لطفاً پیش از اظهارنظرهای روانشناختی از جمله واکاوی دلیل مخالفت من که اینجا آن را به علت تقلیل دادهاید. کمی بیشتر مطالعه کنید. این نصیحت دوستانه. اما صبغهٔ ویکیپدیایی این درخواست این است که از اظهار نظر راجع به نیات من بپرهیزید. اظهار نظر شما را کامنت کردم. دلایل بیشترم در فضایی همگانی نظیر همان لینکی که دادم اعلام خواهد شد. بهآفرید ۰۰:۵۱، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- راستی «اجماع پشت پرده برای کامیونیتی بن» اصطلاحی تناقضآمیز و حتی خندهدار است. بهآفرید ۰۰:۵۵، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- عرض شود: بنده پیش از ترجمه هم متن را خواندم. جایی ندیده بودم که مدیران ببندند. تا جایی که به یاد دارم، اینطور است: مدیری میبندد- البته در صورتی که مخالفی نداشته باشد. توجه دارید که برای این نوع بستن نیازی به اعلام نظر تک تک مدیران نیست. مغالطه نکنید.
- کسی به دنبال روانکاوی نیست (این نوعی تهمت میتواند باشد) به دنبال دلیل مخالفتم. درست مانند موقعی است که کسی دنبال دلیل بسته شدن است. مطلبی را هم که کامنت کردید فقط یک سوال بود (که جوابی نداشتید) • Яohan ب ۱۸ مرداد ۱۳۸۶ (۰۱:۲۰)UTC
- راستی «اجماع پشت پرده برای کامیونیتی بن» اصطلاحی تناقضآمیز و حتی خندهدار است. بهآفرید ۰۰:۵۵، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- به نظر میرسد کامیونیتی بن را نخواندهاید. عیبی ندارد. همان بخشهایی را که من و سعید در وپ:تام ترجمهاش را گذاشتهایم فعلاً کافیاست. به طور خلاصه یا باید اجتماع ویکیپدیون دخیل باشد یا باید مدیران همه موافق باشند. تا حالا هیچکدام نبودهاست. احتمالاً به زودی اجتماع ویکیپدیون مشارکت خواهد داشت. دیگر اینکه لطفاً پیش از اظهارنظرهای روانشناختی از جمله واکاوی دلیل مخالفت من که اینجا آن را به علت تقلیل دادهاید. کمی بیشتر مطالعه کنید. این نصیحت دوستانه. اما صبغهٔ ویکیپدیایی این درخواست این است که از اظهار نظر راجع به نیات من بپرهیزید. اظهار نظر شما را کامنت کردم. دلایل بیشترم در فضایی همگانی نظیر همان لینکی که دادم اعلام خواهد شد. بهآفرید ۰۰:۵۱، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- نخیر. رفتار شما مربوط به خودتان است. در کامیونیتی بن نیز به اجماع مدیران نیازی نیست. مدیری در صورت نبودن مخالف دسترسی را میبندد.دیگر: ارجاع به بالا و پایین ندهید: صریحاً دلایل مخالفتتان با قطع دسترسی را بیان کنید. (صد رحمت به دیگر مدیران که لااقل به زعم شما به اجماعی پشت پرده برای کامیونیتی بن، به خاطر اخلال کاربر رسیدهاند. مدیر مخالفم که دلایل را
- الان متن ترجمه شده اش را هم دیدم. جالب است که زیر آن به طور زخیم نوشتید: هیچیک از ۱۲۹۴ مدیر سوال من این است: همه ۱۲۹۴ مدیر؟ آیا برای کامیونیتی بن از همه مدیران نظر خواهی میکنند؟ • Яohan ب ۱۸ مرداد ۱۳۸۶ (۰۱:۲۹)UTC
-
-
-
-
- لازم نیست نظر مدیران را پرسید ولی وقتی مدیری نظرش را اعلام میکند. باطل میشود. توجه کنید که اصل بر باز بودن است. ابطال دلیل بستن = دلیل باز کرد. من نظرم بر طی روند اجماع اجتماع ویکینویسان است. این جدا از محکومیت یا تبرئهٔ آتی کاربر یا گناهکار بودن یا نبودن کاربر است.
- در ضمن کلام مرا درست بخوانید. گفتم «اظهار نظر روانشناختی و واکاوی = آنالیز دلیل مخالفت من». «حدس نیت» کار روانشناختیاست و حق چنین کاری در ویکی نمیدارید. اگر بهتان بر میخورد که حق ندارید بحث دیگریاست. بدیهیاست که جواب آن سؤال نهاست. ولی به شما مربوط نیست. چون راجع به نیت من است. بهآفرید ۰۱:۳۲، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- در مورد لحنتان ظاهراً باید گفتار کامنت شده حسین را برداشت. دوم: گفتارتان پیرامون روانکاوی شما از طرف بنده میتواند نوعی تهمت باشد. وقتی کاربری بسته میشود بادلیل است. مخالفتی که باعث باز شدن است هم باید با دلیل باشد. نه اینکه من از فلانی خوشم نیامد میبندم، از فلانی خوشم میآید باز میکنم. شما بدون هیچ دلیلی میخواهید کاربری بسته باز شود. اعلان میکنید دلایلتان شخصی است؟ واقعاً میتوان به دلایل شخصی کاربری را باز کرد، یا بست؟ طفره رفتن شما (ممکن است) باعث بوجود آمدن شبهه در بی طرفی شما، و نیز دامن زدن به مباحثی که به دلایل نا گفته شما باز میگردد، میشود. اگر دلایلتان شخصی است بفرمایید شخصی است، ار نه قانون مندش کنید • Яohan ب ۱۸ مرداد ۱۳۸۶ (۰۱:۴۳)UTC
- فقط میتوانم بگویم دوباره بخوانید. همانطور که گفتم در مورد گردآفرید به نظر من باید اجتماع ویکیپدیا (یعنی تمام ویکینویسان علاقهمند به شرکت در بحث) دخیل باشد. ولی با توجه به متن قانون حتی اکر دلیل من غرض و عناد بودی کافی بود. روشن است؟ بهآفرید ۰۱:۴۷، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- در مورد لحنتان ظاهراً باید گفتار کامنت شده حسین را برداشت. دوم: گفتارتان پیرامون روانکاوی شما از طرف بنده میتواند نوعی تهمت باشد. وقتی کاربری بسته میشود بادلیل است. مخالفتی که باعث باز شدن است هم باید با دلیل باشد. نه اینکه من از فلانی خوشم نیامد میبندم، از فلانی خوشم میآید باز میکنم. شما بدون هیچ دلیلی میخواهید کاربری بسته باز شود. اعلان میکنید دلایلتان شخصی است؟ واقعاً میتوان به دلایل شخصی کاربری را باز کرد، یا بست؟ طفره رفتن شما (ممکن است) باعث بوجود آمدن شبهه در بی طرفی شما، و نیز دامن زدن به مباحثی که به دلایل نا گفته شما باز میگردد، میشود. اگر دلایلتان شخصی است بفرمایید شخصی است، ار نه قانون مندش کنید • Яohan ب ۱۸ مرداد ۱۳۸۶ (۰۱:۴۳)UTC
-
-
-
-
[ویرایش] انتقال
سلام علیکم. یک سؤال داشتم؛ جناب بهآفرید. صفحات مربوط به صحابیات را که من ایجاد کردم؛در عنوان بسیاری از اینها هنوز نویسههای عربی وجود دارد. اگر لطف کنید بفرمایید چطور میشود صفحات را منتقل کرد؟ با تشکر.Shoshtari123 ۰۹:۲۹، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC) و علیکم سلام. عرضم به خدمتتان که آن بالا در دکمههای افقی دکمهٔ انتقال در کنار «تاریخچه» دیده میشود. به صفحهٔ مشکلدار بروید و دکمهٔ انتقال را بزنید. و عنوان مقصد را عنوان درست (با نویسههای فارسی) وارد کنید. بهآفرید ۰۹:۴۷، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
متشکرم.Shoshtari123 ۱۰:۳۸، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- خواهش میکنم. مثل اینکه کارشان را یکسره کردید. بهآفرید ۱۰:۳۹، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] نرمش
جناب بهآفرید! لطفاً در چنین مواردی اندکی نرمش داشته باشید. اجازه دهید کاربران در اظهار نظر آزاد باشند. در موارد مشابه لطفاًً متن را تعدیل کنید.-- بهزاد بحث ۱۰:۱۰، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- دوست دارید یک صفحهٔ دعوای دیگر به جز وپ:تام و وپ:قهوه درست شود؟ بهآفرید ۱۰:۱۲، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- اگر همه در ویرایش آزادند من هم آزادم. من به جای اینکه دیدگاه خودم را زیرش بنویسم بگویم فهم ناقص کاربر از عرایض من کلش را پاک کردم. بهآفرید ۱۰:۱۴، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- در ضمن ویکیپدیا تریبون آزادی بیان نیست. امیدوارم این یکی صفحه به ابتذال کشیده نشود. بهآفرید ۱۰:۱۶، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- تریبون نیست. اما آزادی بیان وجود دارد. من هم امیدوارم. ممنون از توجه-- بهزاد بحث ۱۰:۲۲، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- در ضمن ویکیپدیا تریبون آزادی بیان نیست. امیدوارم این یکی صفحه به ابتذال کشیده نشود. بهآفرید ۱۰:۱۶، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- اگر همه در ویرایش آزادند من هم آزادم. من به جای اینکه دیدگاه خودم را زیرش بنویسم بگویم فهم ناقص کاربر از عرایض من کلش را پاک کردم. بهآفرید ۱۰:۱۴، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- دوست دارید یک صفحهٔ دعوای دیگر به جز وپ:تام و وپ:قهوه درست شود؟ بهآفرید ۱۰:۱۲، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- البته سر بسته بماند که مدیری که به جای آرام کردن آشوب به پا میکند کم داریم! • Яohan ب ۱۸ مرداد ۱۳۸۶ (۱۰:۲۰)UTC
[ویرایش] تقسیم بندی به آفریدی
درود؛ شما(من آریابرزن سپهرنوش و روهان)را امت حزب الله خواندید. این هم یک نوع دیگری از گروه و جبهه بندی کاربران توسط شما بود. من نیز از همان هائی که امت نامیدیدشان خواستم تا همین توصیههای شما را در برابر آنان که من جزو اجنبیها میپندارمشان به کار گیرند.! در ضمن به این تقسیم بندی کاربران توسط شما باید
جایزه
داد.--Hoseyn_1 #Talk ۱۰:۱۹، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- نخیر نخواندهام. اگر شما پیام را به خودتان گرفتهاید مشکل من نیست. گفتهام در صفحهٔ بحث هر کسی که از امت میدانند پیام نگذارند.بازبسته به برداشت شخصی خودشان است. شما هم در صفحهٔ بحث هر کسی که از «X»ش میدانید پیام نگذارید. بهآفرید ۱۰:۲۳، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
۴. بهآفرید ۱۰:۳۴، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] بز اخفش
سلام بر بهآفرید!
میشود دستی به سر و گوش بز اخفش بکشید؟ کار خودتان است. قابل استفاده در بحثها هم هست. :-). ممنون. --روح ۱۰:۴۴، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- :-). بله. داشتم نگاه میکردم ببینم مقاله مشتق از منبع محسوب میشود یا نه. بهآفرید ۱۰:۴۵، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- ممنون. --روح ۱۱:۰۱، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] در فضای خبرنامه
در فضای خبرنامه به نظرم باید بازتر و با انعطاف بیشتری عمل کرد و به هبچ وجه اجازه نداد جنگ ویرایشی و مشکلات صفحات دیگر به خبرنامه راه یابد ،آن تصویر هم که شما حذف کردید از معال خبرنامه داخلی ویکی آلمانی وام گرفته بودم--فرزاد خلیفه ۲۲:۴۴، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- حق با شماست. ولی برداشت من این بود این خبر نامه راجع به اخبار ویکیپدیاست نه هر خبری در سراسر دنیا که برای ویکینویسان جالب است. به نظرم جای اخبار خارج ویکی در «وقایع کنونی»است. بهآفرید ۲۲:۵۶، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- من در این مورد با بهآفرید موافقترم. بهتر است خبرنامه به بازتاب رویدادهای ویکیپدیای فارسی بپردازد.-- بهزاد بحث ۰۷:۳۴، ۱۰ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- یک کار خوب اینه که بخش اخبار خارجیش رو هم راه بندازید یا کلاً «فرزاد خلیفه» یک خبرنامهی جدا برای اخبار بینالمللی راهاندازی کنه.(اگر این پیغامها را میبینید reply کنید. چند روزه ویکیپدیا خراب شده آفهام رو نصفه و نیمه سند میکنه!) سپهرنوش/بحث ۱۹ مرداد ۱۳۸۶ ۰۸:۱۷ (UTC)
- به نظرم صفحه ی وقایع کنونی اگر به جای وضعیت کنونی یعنی میدان جنگ سیاسی، به این زمینه بگراید نیکتر است.-- بهزاد بحث ۰۸:۲۶، ۱۰ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- اخبار ویکیها معمولاً آنقدر مهم نیستند که بشود در «وقایع کنونی» آوردشان. سپهرنوش/بحث ۱۹ مرداد ۱۳۸۶ ۰۸:۵۷ (UTC)
- چرا نیستند؟! -- بهزاد بحث ۱۸:۱۱، ۱۰ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- وقایع کنونی منبع و مدرک میخواهد و واقعههم باید به اندازه کافی مهم باشد. مثلاً سفر یک رئیس جمهوری از کشوری به کشور دیگر با اینکه در رسانههای زیادی بازتاب داشته اما چون در آن سفر اتفاق خاصی نیافتاده، با ورودش به «وقایع کنونی» مخالفت میشود، چه طور میتوانیم در آن بنویسم که فلان روز در فلان ویکی چه شد؟ سپهرنوش/بحث ۲۰ مرداد ۱۳۸۶ ۰۵:۳۸ (UTC)
- چرا نیستند؟! -- بهزاد بحث ۱۸:۱۱، ۱۰ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- اخبار ویکیها معمولاً آنقدر مهم نیستند که بشود در «وقایع کنونی» آوردشان. سپهرنوش/بحث ۱۹ مرداد ۱۳۸۶ ۰۸:۵۷ (UTC)
- به نظرم صفحه ی وقایع کنونی اگر به جای وضعیت کنونی یعنی میدان جنگ سیاسی، به این زمینه بگراید نیکتر است.-- بهزاد بحث ۰۸:۲۶، ۱۰ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- یک کار خوب اینه که بخش اخبار خارجیش رو هم راه بندازید یا کلاً «فرزاد خلیفه» یک خبرنامهی جدا برای اخبار بینالمللی راهاندازی کنه.(اگر این پیغامها را میبینید reply کنید. چند روزه ویکیپدیا خراب شده آفهام رو نصفه و نیمه سند میکنه!) سپهرنوش/بحث ۱۹ مرداد ۱۳۸۶ ۰۸:۱۷ (UTC)
- من در این مورد با بهآفرید موافقترم. بهتر است خبرنامه به بازتاب رویدادهای ویکیپدیای فارسی بپردازد.-- بهزاد بحث ۰۷:۳۴، ۱۰ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] ساماندهی بخش معماری ایرانی
درود بر شما. در نظر دارم با همکاری مدیران بخش فارسی ویکی پدیا، بخش معماری ایرانی رو در زیرگروه هنر فعال کنم. به همین دلیل نیاز یه همیاری و همکاری مدیران در شناسایی بخشهای نگارش شده در این زمینه هستم. با سپاس فراوان:مسعود شریفی ۰۰:۰۸، ۱۰ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- سلام. مدیران در این زمینه توانایی یا اختیارات بیشتر از سایر کاربران ندارند. یعنی مثل بقیهاند. برای شروع میتوانید: رده:معماری را ببینید. بهآفرید ۰۰:۱۳، ۱۰ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- سپاسگزارم.مسعود شریفی ۰۰:۱۶، ۱۰ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] کار را ول نکنید، آنطرفتر شاید...
سلام. آقا این چی شد؟ باز آسیاب روزگار مبالغی سال و ماه(روز و هفته) آرد کرد و قضیه فراموش شد؟ --روح ۰۸:۲۳، ۱۰ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- BUZZ!! --روح ۰۸:۴۹، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] وقایع اتفاقیه
با درود
در مورد وقایع اتفاقیه چند تقاضا:
- آیا ممکن است فونتی که به عنوان سر تیتر در سر جعبهها قرار میگیرد را به Arial تبدیل کنید؟؟
- دوم اینکه دکمه ویرایش بر روی همان سر جعبههای مذکور ظاهرا کار نمیکند درستش میکنید یا اگر نمیشود حذف در ضمن اگر از سمت راست به چپ برود خیلی خوب میشود تشکر فراوان پیشاپیش--فرزاد خلیفه ۱۷:۰۰، ۱۰ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] همکاری هفته
با درود همکاری هفته چرا تمدید شد ،ایدز مگر نباید برگزیده شود ،ایدز که رای کافی داشت--فرزاد خلیفه ۰۷:۱۳، ۱۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- مثل اینکه قضیه حل شدهاست. بهآفرید ۱۰:۵۸، ۱۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] چند ترجمه
قرار است مسائل مربوط به کجروی و جرمشناسی را ترجمه کنم؛ شما ملاحظه بفرمایید عنوانها انتخابش درست است یا خیر که بعد از ترجمه، کار دوباره نشود.کجروی: Deviance/جرم: Crime/بزهکاری: misdemeanor/تبهکاری: felony/تخلف Offense, Infraction (??)/هنجارشکنی: Normlessness با تشکر.Shoshtari123 ۱۰:۳۲، ۱۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
سلام.
- Deviance را من کجرفتاری میگویم.
misdemeanor: را تخطی یا بزه میگویم.
- normlessness را بیهنجاری میگویم.
ولی پیشنهاد میکنم با معادلهای داده شده در یک فرهنگ تخصصی مقایسه کنید. برای اصطلاحات تخصصی یک علم استفاده از فرهنگ تخصصی پیشنهاد میشود نه دانش عمومی زبان یا فرهنگ عمومی. بهآفرید ۱۰:۴۰، ۱۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
متشکرم از لطفتان؛ فقط میماند معادل انگلیسی هنجارشکنی و تبهکاری که به زودی پیدایشان میکنم. Shoshtari123 ۱۰:۴۸، ۱۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- متوجه نشدم: از فارسی میخواهید به انگلیسی بروید یا برعکس؟ بهآفرید ۱۰:۵۶، ۱۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
تقریباً دوطرفه هست. مطلبی را که در فارسی درنظر دارم، میخواهم از انگلیسی به فارسی ترجمه کنم. Shoshtari123 ۱۱:۰۹، ۱۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] سینوس تتا
[منتقل شده از بحث حسام به دلایلی چند! اگر نه عللی چند] اینقدر اتهامات را بالاپایین میکنید تا بالاخره یکی را شائبهٔ چسبیدن صورت بندد؟ فرّهٔ مدیریت دانید چیست؟ بهآفرید ۱۰:۳۲، ۱۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- شما هم اینقدر با کلمات بازی نکنید. فقط به ویکی نگاه کنید و عدم حضور کاربری اخلالگر را حس کنید! فره هم شما فقط شما میدانید که چیست! حسام ۱۰:۴۴، ۱۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- خب حالا به نظرتان اگر بگویم «مواظب باشید که کامل نگسلد» توهین است؟ بهآفرید ۱۰:۴۶، ۱۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[این هم برای خالی نبودن عریضه از صفحهٔ ویکیپدیا:تابلوی اعلانات مدیران/اوت ۲۰۰۷/دسترسی مشروط کاربر گردآفرید]
-
-
- فعلاً به نظر میرسد جُرمهای کاربر متغیری دینامیک است که به فراخور شرایط تغییر میکند. طی این ماجراها به فرهنگ هزوارشهای مدیریتی کامیونیتی بن و اخلالگری هم اضافه شد چرا که استفاده از نقض سه برگردان در بعضی جاها از نظر نگارشی درست نیست. دلم میخواهد را به صد زبان میتوان گفت. کجای کارید رفقا! «باش تا خیمه زند دولت نیسان و ایار» (شعر از سعدی) بهآفرید ۱۰:۳۹، ۱۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- مخاطبتان سروش و روح هستند که پیشنهاد دادند یا من؟! اقدام صحیح را به صد زبان میتوان گفت! باز هم سعدی و عبید و دوستان گذرشان به این اطراف افتاد! حسام ۱۰:۴۶، ۱۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- نظرتان راجع به الیگارشی چیست؟ به هر حال در ایران بعد از اسلام طبقهٔ اشراف صاحبنفوذ به عنوان نیروی بازدارندهٔ شاه نداشتهایم. داشتهایم؟ قاجار را تخفیف دهیم یا حتی با قاجار؟ myvoicepass filterها سخت فعالاند. آخر در حوض نظرات هر چیزی را توان یافت فقط کافیاست کمی با قاشق مدیریت آن را هم زد. اما چون نظردانی ویکیپدیون برخالی نیست بهتر است کمی سر را چرخاند و کمی در پلکانهای تکثر آرا بالاپایین رفت. برجستن و فرازگرفتنِ آنچنانی، چه چیزی را به ذهن تداعی میکند؟ :-) خدا همهٔ ما را عاقبت بخیر کند. الهی آمین. بهآفرید ۱۱:۰۲، ۱۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- جملهیی از مارکز در جایی خواندم که متناسب با این بحث از بالا نگاهکردن بود. «آدمی فقط در یك صورت حق دارد به دیگری از بالا نگاه كند و آن زمانی ست كه بخواهد دست آن كه بر زمین افتاده بگیرد تا او را بلند كند.» البته به نظر من در آن مورد هم بهتر است بنشیند تا زیاد بالا به نظر نرسد! راستی از این قضیه اولیگارشی و فراکتالتان محظوظیدیم! امیدوارم روزی که خودتان به این نصیحت محتاجید بشنویدش چون قبلا همین حرفها را نمیشنیدید و موجبات قطعدسترسی منتقدان خودتان را فراهم میآوردید. عزیزی ۱۶:۰۸، ۱۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
- جناب عزیزی. من ممکن است مخالفانمان را مزین به هزار صفت بدانم و حتی از زدن نیش و کنایه به آنان خودداری نکنم اما کسی را غیرقانونی نمیبندم. اگر ببندم حد اقل تا ۹ بار اول (به خاطر خطاهای عادی) نامحدود نمیبندم. اگر هم مشخص شود که در برداشت قانون اشتباه کردهام به هیچ وجه درنگ نمیکنم. کما اینکه یک بار دسترسی کسی را به خاطر نقض سه برگردان بستم و بعد خودم علیه خودم مدرک پیدا کردم (کشف این نکته که خود شخص درگیر ویرایش نباید ببندد هرچند که من فقط یک واگردانی در آن مقاله داشتم و طرف پنج ششتا (اگر اشتباه نکنم)) و دسترسی وی را باز کردم و این ماده را در ترجمهٔ فارسی قانون گنجاندم. به هر حال امیدوارم هرگز محتاج این نصیحت نشوم و اگر شدم شجاعت نیوشیدنش را بدارم. بهآفرید ۰۸:۵۴، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- از توضیحاتتان سپاسگزارم. عزیزی ۱۲:۲۱، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- پاسخی به بهآفرید گرامی- ما هم گفته بودیم که درستش این است که وقتی همهٔ شرایط کامیونیتی بن را ندارد با آن دلیل بسته نشود به ویژه که حسام از نظر شما خبردار بود (و اگر هم خبردار نبود مخالفت شما را از رفتارتان حدسزدنی بود و بهانهدادن در این زمان چندان جالب نبود). من عادت ندارم که سیاستهایی از ویکیپدیا را که نیاز ندارم هم بخوانم و حسام که آن کار را کرده بود باید میخواندهبود.سروش ☺گپ ۱۱:۳۹، ۱۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- سروش عزیز مشکل اعتقاد به اخلالگری کاربر نیست. مشکل انجام انتخابی نظرات دیگران بر اساس مطابقت با نتیجهٔ نظر خود است. یعنی گویا فرض بر این است که کاربر باید تا ابد بسته شود. برای همین اول خودمان میبندیم. یک دلیل هم دست و پا میکنیم. حالا اگر کار نکرد و کسی دیگری دلیلی پیدا کرد که بهتر میچسبید دلیل بسته شدن را به آن تغییر میدهیم. شما اگر کاربر را اخلالگر بدانید و معتقید باشید که کلاً باید از ویرایش در ویکی منع شود مشکلی ندارد. (گرچه به نظر من نظر اشتباهیاست) اما این نظر هنگامی باید عملی شود که نظر اکثریت باشد و مورد اجماع. همانطور که گفتم در حوض نظرات همهچیز میتوان یافت. یافتهشدن نظر دلیلی بر اجرای بلافاصلهٔ آن به خاطر خوش آمدن به مذاق شخصی نیست. :-) به هر حال من در خیرخواهی شما ویکیپدیا را و تلاش شما برای التزام به قوانین هیچ شکی ندارم. موفق باشید. بهآفرید ۰۸:۴۳، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- جناب عزیزی. من ممکن است مخالفانمان را مزین به هزار صفت بدانم و حتی از زدن نیش و کنایه به آنان خودداری نکنم اما کسی را غیرقانونی نمیبندم. اگر ببندم حد اقل تا ۹ بار اول (به خاطر خطاهای عادی) نامحدود نمیبندم. اگر هم مشخص شود که در برداشت قانون اشتباه کردهام به هیچ وجه درنگ نمیکنم. کما اینکه یک بار دسترسی کسی را به خاطر نقض سه برگردان بستم و بعد خودم علیه خودم مدرک پیدا کردم (کشف این نکته که خود شخص درگیر ویرایش نباید ببندد هرچند که من فقط یک واگردانی در آن مقاله داشتم و طرف پنج ششتا (اگر اشتباه نکنم)) و دسترسی وی را باز کردم و این ماده را در ترجمهٔ فارسی قانون گنجاندم. به هر حال امیدوارم هرگز محتاج این نصیحت نشوم و اگر شدم شجاعت نیوشیدنش را بدارم. بهآفرید ۰۸:۵۴، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
[ویرایش] حوضچهٔ بقیهٔ نظرات
- در حوض نظرات همه چیز میتوان یافت به شرط آن که کسی قیچی دستش نگیرد!
- کسی که میگوید سابقاً وقتی خودم درگیر بودم رای بر علیه خود میدادم، چرا حالا که نسبت درگیریاش چندین برابر شده از اعمال زور خودداری نمیکند؟
- راستی بعضی از مدیران گرامی غیرقانونی نمیبندند. غیرقانونی باز میکنند! سپهرنوش/بحث ۲۴ مرداد ۱۳۸۶ ۰۲:۴۱ (UTC)
[ویرایش] سوال
با درود. بنده اخیرا در یکی از ویرایشاتم با کاربر:روح به تناقض درک از قضیه نقض حق تکثیر رسیدهام. از ان جائی که روند توضیح در مورد قضیه توبه نامه باب که یکی از آچارهای بهائی ستیزان هم چون قضیه بهائی بودن هویدا هست، یک سری روند اثباتی خاص دارد و چون بارها و بارها در خیلی جاها این روند طی شده، روح عزیز روند مورد نظر را نقض حق تکثیر میدانند هر چند که بنده سعی کردهام حتی این بار با لینک دقیق مراجع به صفحه مورد برداشت خود، آن را دقیق تر و معتبرتر کنم اما متاسفانه این برداشتها هم میشود، اگر ما دو نفر را راهنمائی بفرمائید، ممنون میشوم. Taeedxy ۱۱:۲۳، ۱۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- درود. چشم. ان شاءالله فردا. (فردای خودم = نیمه شب شما) الان باید به ترک ویکی گویم. بهآفرید ۱۱:۲۷، ۱۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- ممنون. Taeedxy ۱۱:۲۹، ۱۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- این را هم ببینید. --روح ۱۱:۳۲، ۱۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
- به نظرم مشکل ما این بود که روند اثبات قضیه توبه نامه باب ثابت است و دیگران هم از ان استفاده کرده اند و متن کلی روندش هم در اینترنت موجود است و این که حال بنده هم از همان روند استفاده کنم این نقض تکثیر هست یا خیر، که سوالی برای خودم هم در اول ویرایشم بود که خوب با دقت کاربر:روح به صورت خوبی بیان شد. اما بعد از یک بررسی سیاست ها، مشکلم با کاربر:روح از طرف خودم با این سیاست از ویکی پدیا، برطرف شد. موفق باشید... Taeedxy ۱۱:۴۰، ۱۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- ممنون. من به هر حال نظرم را نوشتم. :-) بهآفرید ۰۹:۱۸، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- به نظرم مشکل ما این بود که روند اثبات قضیه توبه نامه باب ثابت است و دیگران هم از ان استفاده کرده اند و متن کلی روندش هم در اینترنت موجود است و این که حال بنده هم از همان روند استفاده کنم این نقض تکثیر هست یا خیر، که سوالی برای خودم هم در اول ویرایشم بود که خوب با دقت کاربر:روح به صورت خوبی بیان شد. اما بعد از یک بررسی سیاست ها، مشکلم با کاربر:روح از طرف خودم با این سیاست از ویکی پدیا، برطرف شد. موفق باشید... Taeedxy ۱۱:۴۰، ۱۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
همکار جدید سلام من تازه وارد ویکی مدیا شدم می خاستم مقاله ای بنویسم مرا در این راه یاری می نمایید78.38.15.2 ۱۶:۴۳، ۱۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC) یک پزوهش گر
[ویرایش] همکار جدید
ببخشید من تازه واردم من می خاستم مقاله های تاریخی بنویسم خاهشمی کنم مرا یاری دهید
- ورود شما را خوشامد میگویم. قدم اول این است که برای خود یک حساب کاربری باز کنید. بهآفرید ۰۹:۱۶، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] بزهکاری
سلام. جناب بهآفرید! به نظر شما چطور میشود از حذف بزهکاری جلوگیری کرد؟و دوم این که در شرایط فعلی اگر بزهکار حذف شود، بزهکاری هم حذف خواهد شد؟ یا خیر؟ Shoshtari123 ۰۹:۰۴، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- سلام. مقاله منتقل شدهاست. یعنی درواقع الان رأیگیری سر مقالهٔ بزهکاریاست. اما خیالتان راحت باشد که مقاله حذف نمیشود الان دیگر به هیچروی لغتنامهای نیست. بهآفرید ۰۹:۱۵، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
امیدوارم؛ باز هم تشکر.Shoshtari123 ۰۹:۱۸، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] نظر
نمیخواهم این بحث فراموش شود! منتطر نظرات گرانبهای .... مازیار پریزاده ۰۹:۴۴، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] معر فی همکار
سلام من حساب کاربری باز کردم میشود یک کاربر معرفی کنید که با من درمقاله های تاریخی همکاری کند سورنا ۱۵:۰۸، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] الگو شرکتهای ایرانی
مدیران محترم امیدوارم با توجه به نیاز به مستندسازی فعالیت های کارآفرینان ایران به خصوص در بخش خصوصی می بایست الکوی همگونی در ویکی پدیا پیروی گردد. برای نمونه به پیوند های ویکی پدیا انگلیسی زیر مراجعه فرمائید و امیدوارم در این فضااز نظریات روشنفگرانه دانشگاهی و غیر کاربردی پرهیز گردد. کتابخانه ها و دانشگاه ها مملو است از هزاران تن جزوات تز دانشگاهی و کتابهای غیر کاربردی به زبان شیرین پارسی. این دانش نامه نمی بایست خاص جامعه از مابهتران دانشگاهی و فضلای مترجم تز نویس شود.
در پایان از مدیران محترم خواهشمندم از نحن مشوقانه، همکاری و همیاری بهرم گیرند. درخت هرچه پر بار تر خاشع تر. در غیر این صورت تعداد معدودی از مابهتران این دانشنامه آزاد را در انحصار خواهند گرفت.
Microsof http://en.wikipedia.org/wiki/Microsoftt
Nokia http://en.wikipedia.org/wiki/Nokia
Pdayyani ۱۸:۴۰، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] پیشنهاد کناره گیری مدیر
ان باید الکو های رفتاری و اخلاق حرفه ای را رعایت کنند. حذفهای بدون دلایل منطقی و جانبدارنه و سلایق فردی مورد پذیرش هیچ گروهی نیست و کسانی که اینگونه رفتاری ابراز می نماید در زباله دادن تاریخ جا دارند. پیشنهاد گناره گیری کاربر:Raamin از مدیری دانشنامه آزاد را دارم بدلیل به احترامی به تلاش دیگر کاربران و عدم رعایت اخلاق حرفه ای در حذف مطالب
Pdayyani ۱۸:۴۰، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] خداحافظی
این مشکل برخی ما ایرانیان و ایرانی تبار ها و اید فارسی زیانان است که نمی توانیم رفتار سازنده ای در جمع داشته باشیم. کار تیمی نمی دانیم و اعتقاد هم نداریم. انحصار طلبی در تار و پود بسیاری آنچنان تنیده است که چشمهایشان بسته و از درک بهسازی خود و جامعه خود عاجزنند. در طی جند روزی که مخلصانه به این دانش نامه وارد شدم محیط را مشابه برنامه های ماهواره ای فارسی زبان و غیر ماهواره ای ایرانی یافتم. حیف از وقت که هدر شد. وقتی به دیکر زبانهای ویکی پدیا سری زدم به حال خود و کشورمان گریستم. بسی افسوس ....—پیام امضا نشدهٔ قبلی توسط Pdayyani (بحث • مشارکتها) نوشته شدهاست.
[ویرایش] کابالا
درود بر شما استاد. اگر امکان دارد نظرتان را در بحث الگو:صفیروت بفرمائید. با سپاس فراوان --سندباد ۰۲:۳۷، ۱۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- استاد به نظر من اگر فارسی ما هم ناقص است ولی همان ناقص بهتر از لغات اجنبی و منحوس جایگزین است. به قول استاد حمید مصدق:
- اگر ایران به جز ویرانسرا نیست ... من این ویرانسرا را دوست دارم
- اگر تاریخ ما افسانه رنگ است ... من این افسانه ها را دوست دارم
- اگر آب وهوایش دلنشین نیست ... من این آب وهوارا دوست دارم
- با احترام و عرض پوزش بابت جسارتی که کردم...--سندباد ۲۳:۴۷، ۱۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- اختیار دارید قربان. جواب مفصل را فردا مینویسم. بهآفرید ۰۱:۱۰، ۱۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- دیدم فرصت آن جواب مفصلی که میخواهم بدهم حالاحالاها یافت نشود. بنابراین خلاصه خدمتتان عرض میکنم. بدیهیاست آنچه میگویم نظر من است و نه واقعیتی مطلق. در دنیای جدید و کارهای علمی باید تا میتوان زبان را دقیق کرد. این دقیقکردن زبان باید با توجه به قواعد دستوری و تاریخچهٔ خود زبان یا لااقل با الهام طبیعت آن باشد. تا آنجا که میتوان باید این دقیقکردن زبانی را با استفاده از خاصیتهای خود زبان و عناصر اصیل آن انجام داد. اگر به علل تاریخی یا هر علت دیگری کلمههایی وارد زبان شدهاست و توسط همگان هم به کار گرفته شدهاست اینها دیگر خودی محسوب میشود. حتی بسیاری از کلمههای دخیل در زبان فارسی که ریشهای عربی دارند برای خود اعراب مفهومی که برای ما پارسیزبانان میدارند نمیدارند. مثلاً کلمهٔ رویه در عربی به معنی اندیشه است در حالی که در فارسی بیشتر معنی مشی و روش میدهد. مدهوش به معنی وحشتزدهاست ولی در فارسی به معنی از خود بیخود به کار میرود. در لغتسازیهای جدید تا میتوان باید از قابلیتهای زبان فارسی و پس از آن زبانهای پهلوی و فارسی باستان و اوستایی و گویشهای محلی استفاده کرد اما این به معنی دشمنی با واژههای تازیتبار به صرف تازیتباری نیست. بهخصوص اگر با حذف آنها خللی به بیان مقصود (که غرض اصلی هر زبان است) وارد آید. دربارهٔ شعر مصدق بگویم که اگر ایران جز ویرانسرا نباشد من اصلاً ویرانسرا را به خاطر ویرانیاش دوست نمیدارم بلکه صدتا فحش نثارش میکنم و سعی میکنم آبادش کنم. و اگر تاریخ ما افسانه رنگ است ضمن ارج نهادن به این افسانهها سعی میکنم خطوط واقعیت را از میان نقش و نگار افسانه جدا بازشناسم. و اگر آب و هوایش دلنشین نباشد هر وقت فرصت کنم به جاهای خوش آب و هواتر میروم. من ایران را به خاطر نواقص و عیبهایش دوست ندارم. به خاطر بزرگیاش دوست دارم و البته چون مسقطالرأسم بودهاست. تا خیلی رمانتیک نشدهاست نوشته را درز بگیرم. بهآفرید ۰۷:۴۴، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] سوال
استاد بهآفرید، با توجه به این بحث برای درست کردن رده، آیا پلیمیتهای پلیبوی صحیح تر است و یا پلیمیت های پلیبوی و یا هر تغییر دیگری که خود شما صلاح میدانید. --سندباد ۰۱:۳۱، ۱۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- یعنی با یا بی فاصلهٔ مجازی؟ با فاصلهٔ مجازی درستتر است. در مورد معادل پلیمیت فکر کنم از آنجا که دیگران هم به عنوان اسم خاص به کار بردهاند ما هم به عنوان اسم خاص به کار بریم بهتر باشد. اما باید گفت که خود کلمه در انگلیسی به معنی «همبازی» است. بهآفرید ۰۱:۳۵، ۱۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] توتالیتاریسم
وقتی مقاله توتالیتاریسم را نوشتم، متوجه شدم تمامیتخواهی از قبل وجود دارد؛ ممکن است شما زحمت ادغامش را بکشید؟ با سپاس.Shoshtari123 ۰۷:۲۸، ۱۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- ادغام محتواییاش با شما. ترکیبکردن تاریخچهها با من :-) بهآفرید ۰۸:۴۵، ۱۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
از نظر شما کدام عنوان را اصلی باید قرار داد؟Shoshtari123 ۰۹:۰۵، ۱۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- تمامیتخواهی بهآفرید ۰۹:۰۶، ۱۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] شیعیگری (کتاب)
با سلام. بهنظرم بخش اول مقالهٔ شیعیگری به این شکل دانشنامهای نیست. لطف میکنید وقت کردید و دوست داشتید اصلاح کنید؟ Raamin ب ۰۰:۲۷، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- راستی، این ویرایش و این IP کمی مشکوک است. آیا این ویرایشگر گمنام کاربر سندباد است؟ --حسین ۰۰:۳۸، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- نخیر! من با نام کاربری همکنون دارم ویرایش میکنم! --سندباد ۰۰:۴۰، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- بعله، با لحن طعنه آلود فرمودید که «اگر واگردانی آخر را سندباد کرده بود که ن۳ب شده بود! خوب راههای دگر بسیار است»! یا اینکه خود معانی حرفهایی که مینویسید را درست متوجه نمیشوید یا اینکه به بازی hit and run علاقه دارید! --سندباد ۲۳:۴۹، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- مورد آخر متناسب با خود شماست. من هرگز نگفتم شمایید. در مقابل این تهمتها باید روزی پاسخگو باشید، نفر سوم میتواند دوست شما، مخالف من، و در نهایت خود شما باشید. البته احتمالهای دیگری هم ممکن است. واگردانیهای بی منطقتان نیز ممکن است از همین بدبینی باشد. اگر دلیل درست و منطق حسابی داشتید در بحث ادامه میدادید نه با واگردانی • Яohan ب ۲۶ مرداد ۱۳۸۶ (۰۰:۰۴)UTC
فرمودید: «نفر سوم میتواند دوست شما، مخالف من، و در نهایت خود شما باشید.» دقیقا به این زبان نوشتاری که ابتدا و حال استفاده کردید میگویند لحن طعنه آمیز و شکاک! آیا کسی درمورد گروه کشی از شما سوالی پرسید؟! به مقالات مورد اختلاف من و خودتان نگاهی کنید، چند تن از دوستانتان در مقالات مرتبط با اسلام و جمهوری اسلامی به کمک شما در ن۳ب آمدند و شما به چند تن از دوستان و همفکرانتان چنین کمکهایی کردید؟ واقعا که بساطی شده است... --سندباد ۰۰:۱۴، ۱۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
- باز هم پلیسی عمل کردید! تنها منظورم از آن عبارت این بود که دورترین گزینه ممکن شمایید. و چون شما خیلی زیادی حسن نیت دارید اینطور برداشت کردید. در هر صورت این نوع برداشت و برخورد برای آینده خوب نیست • Яohan ب ۲۶ مرداد ۱۳۸۶ (۰۰:۱۸)UTC
- حتما میدانید که در انگلیسی به رانندهای که کسی را زیر بگیرد و بعد فرار را به قرار ترجیح دهد، اصطلاحا hit and run میگویند! حال اگر پلیس هم وارد عمل شود، موضوعی طبیعی است و اگر نشود جای سوال دارد. اما در این قضیه ضرب المثل «دست پیش گرفتن» بسیار صادق است! امیدوارم که دست از توهین به نظرات دیگر کاربران (پدیده کشک)، نوشتن جملات گُنگ و طعنه آمیز، آغاز جنگهای ویرایشی و ... برداشته و همچون گذشته به ویرایشهای مثبت و سودآور برای این دانشنامه بپردازید. با احترام --سندباد ۰۰:۳۹، ۱۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- باز هم پلیسی عمل کردید! تنها منظورم از آن عبارت این بود که دورترین گزینه ممکن شمایید. و چون شما خیلی زیادی حسن نیت دارید اینطور برداشت کردید. در هر صورت این نوع برداشت و برخورد برای آینده خوب نیست • Яohan ب ۲۶ مرداد ۱۳۸۶ (۰۰:۱۸)UTC
-
-