See also ebooksgratis.com: no banners, no cookies, totally FREE.

CLASSICISTRANIERI HOME PAGE - YOUTUBE CHANNEL
Privacy Policy Cookie Policy Terms and Conditions
جادو - ویکی‌پدیا

جادو

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.


عملی آیینی که از طریق آن تلاش می‌شود تا با کمک گرفتن از نیروی مرموز بیرونی بر حوادث مرتبط با انسان‌ها یا طبیعت تأثیر گذاشته شود. جادو بخش محوری بسیاری از ادیان است و در شکل دهی به فرهنگ جوامع نانویسا تأثیر بسیاری داشته‌است.

جادوگر کسی است که کارش خواندن افسون و جادو کردن است. جادو در زبان پهلوی jâdug بوده‌است.

در روانشناسی تحلیلی جادو همچون پلی بین جهان نمادها و جهان ماده عمل می‌کند نخست اینکه جادو می‌کوشد تا نماد را در این جهان تجسم بخشد و بدین ترتیب حوزه عینیت را تا سطحی نمادین بالا ببرد.دوم اینکه جادو تلاشی برای به کار انداختن تصویرهای نمادین و دمیدن جان تازه‌ای در آنها تا از این طریق انرژی همبسته با آنها از نو پدیدار شود.


فهرست مندرجات

[ویرایش] تعریف از دیدگاه غربی

""جادو"" که با املای انگلیسی “Magick” هم نوشته می‌شود یا «سحر» تأثیر گذاری وقایع، اشیا، مردم و پدیده‌های فیزیکی توسط وسیله‌های سری یا غیر عادی (غیر طبیعی) هستند. این واژه‌ها همچنین به کارهایی که یک فرد برای به کار گرفتن این اثر انجام می‌دهد، و عقایدی که وقایع و پدیده‌های گوناگون را در این باره شرح می‌دهند نیز اطلاق می‌شود.

[ویرایش] ریشه شناسی

واژه «magic(جادو)» از واژه Magus (در فارسی قدیم به شکل “maguš”) که یکی از موبدان ستاره شناس زردشتی مربوط به منطقه Medes است، مشتق می‌شود. در دوره Hellenistic. واژهμάγος (“magos”) در یونانی به عنوان صفت می‌توانست به کار رود، اما صفت μαγικός (“magikes” و در لاتین “magicus”) هم از قرن اول پلوتارک باقی مانده، که نوعاً به شکل مؤنث (“magike techne” و در لاتین “ars magica”) و به معنای “هنر جادویی” به کار می‌رود. این کلمه نهایتاً در نیمه دوم قرن چهاردهم از فرانسوی قدیم، “magique” وارد زبان انگلیسی شد. به همین شکل، واژه “سحر” نیز در حدود سال ۱۳۰۰ از فرانسوی قدیم “sorcerie” گرفته شد، که از زبان لاتین عامیانه و صورت “*sortiarius” که از “sors” و “fate” که به معنای «کسی است که بر روی بخت و اقبال تأثیر می‌گذارد.» گرفته شده. این واژه با املای “sorceress” نیز در نیمه دوم قرن چهاردهم یافت می‌شود، درحالی که آن را به صورت “sorcerer” تنها از سال ۱۵۲۶ می‌توان دید.

[ویرایش] جادو و دین

نوشتار اصلی را بخوانید: جادو و دین

جادو، به طور معمول به «جادوی سفید» (برای شفا، به خدا نزدیک شدن و دیگر مقاصد خیر) و «جادوی سیاه» (جادوی بد خواهانه و مضر) تقسیم می‌شود. از دیدگاه طرفداران مسیحیت، واژه «جادو» و «سحر» معانی ضمنی همدستی با شیاطین، خداهای شیطان‌ها و یا خود شیطان را دارا هستند. در این معنا، واژه جادو اکنون منسوخ شده‌است، با وجود اینکه در نقل مستقیم از متون مقدس دینی ممکن است امروزه هم استفاده محدود به این معنا داشته باشد. این که این واژه اصالتاً به واژه‌های قدیمی تر « magi» که زردشتی است (به معنای عاقلانی و موبدان) باز می‌گردد، معنای منفی پیدا کرد و در میان پیروان دینی یهود با معنای بی ارزشی و منفی خود در تاریخ غرب ثبت شده‌است. در زمان باستان، پیروان دیگر دینها متهم به انجام جادو می‌شدند. (با وجود اینکه پیروان مسیحیت و اسلام هیچ گاه به مقدار زیاد متهم به انجام چنین کاری نشدند.) در قرون وسطی، آنچه ما آن را امروزه علم می‌نامیم، تا حدودی توسط کیمیاگری آغاز شد و رشد کرد. کیمیاگری سعی می‌کرد روش مخصوص دست یافتن به کارهای مهمی از قبیل التیام مریض و ساخت پول و ثروت (طلا و غیره) را به صورت مشخص و از قالب فرمول ارائه کند. در حالی که دین رویکردی ایمان-اساس به موضوعات روح داشت، کیمیاگری نقش مهمی را در رشد کنجکاوی انسان درباره دنیای طبیعت به صورت یک ساختار سیستماتیک عقاید و اعمال، ایفا کرد. ایده‌های مدرن امروزی ما از جادوگری و سحر از کیمیاگری گذشته نشأت می‌گیرد: جادوگری به عنوان نوعی در هم آمیختن روحانیت و اعمال علمی و حرفه‌ای و در آوردن آن به صورت رمز آمیز یا عجیب و غریب است.

[ویرایش] تاریخ

هکاته, الهه جادو در یونان باستان.
هکاته, الهه جادو در یونان باستان.

[ویرایش] عقاید جادویی در اروپای غربی

عقیده به اعمال مختلف جادویی در اروپا و تاریخ غرب مرتباً ظهور کرده و کمرنگ شده، و این همه تحت فشارهای دین یکتاپرستی نهادینه شده یا بدبینی در مورد واقعیت جادو و خوب بودن علم گرایی بوده‌است. در دنیای عهد باستان (روم) جادو مثل امروز تا حدی عجیب و غریب پنداشته می‌شد. مصر، سرزمین hemeticism و بین النهرین و سرزمین پارس (ایران)، خواستگاه اولیه موبدان مکانهایی بودند که تصور می‌شد تخصص در امر جادوگری فراوان می‌باشد. در مصر، پاپیروس‌ها ی زیادی به یونانی، کپتیک و دموتیک بر جای مانده‌اند. این منابع، شامل نمونه‌های اولیه بیشتر فعالیت‌های جادویی است و آنچه که بعد، قسمتی از انتظارات است فرهنگ غربی از کارهای جادویی را تشکیل می‌داد، بویژه در جادوی آیینی از همین بر جای مانده هاست. آنها شامل نمونه‌های اولیه زیر می‌شوند:

  • استفاده از کلمات جادویی که گفته می‌شد نیروی فرمان دادن به ارواح را دارند؛
  • استفاده از عصا‌های شعبده بازی و دیگر ابزارهای سنتی؛
  • استفاده از حلقه جادویی برای دفاع از جادوگر در مقابل ارواحی که ]]احضار یا زنده[[ می‌کند؛ و
  • استفاده از نشانه‌های رمز آلود و تفکر sigil که در بر انگیختن یا زنده کردن روحها به کار می‌رفت.

استفاده از مدیوم‌های روحی نیز در این متن‌ها وجود دارند؛ بسیاری از جادوها، بچه‌ای را طلب می‌کنند تا در حلقه جادویی آورده شود و به عنوان رابطی برای رساندن پیام‌ها از ارواح عمل کند. زمان امپراتور جولیان روم، که با تأثیرات مسیحیت مقابله می‌کرد، احیاء فعالیت‌های جادویی نو-افلاطونی را در پرده theurgy به خود دید.

[ویرایش] در قرون وسطی

نویسندگان قرون وسطایی، که تحت کنترل کلیسا فعالیت می‌کردند، فعالیت‌های جادویی خود را محدود به مخلوط کردن عجایب و مجموعه‌هایی از طلسم‌ها کردند. آلبرتوس مگنوس را به درست یا غلط، انجام دهنده چنین فعالیت‌هایی می‌دانند. گونه‌های مخصوص مسیحی شده جادو در این دوره پدید آمدند. در اوائل دوران قرون وسطی، فرقه بقایای مقدس به عنوان اشیایی که برای تکریم و تعظیم و به عنوان دارنده نیروهای فوق طبیعی استفاده می‌شدند، پدید آمد. داستانهای باور نکردنی از نیروی این بقایای مقدس به جای مانده از قدیسان که باعث معجرات یا جادوها می‌شد، نه تنها برای شفای مریض، بلکه برای عوض کردن نتیجه یک نبرد بر جای مانده‌است. این بقایای مقدس به تعویزهایی تبدیل شده بودند و کلیساها تلاش می‌کردند نمونه‌های کمیاب و گرانقیمت آنها را خریداری کنند، به امید اینکه مکانی شوند برای زیارت. مانند هر تلاش اقتصادی دیگری، تقاضا باعث افزایش عرضه شد. داستانهایی از بقایای مقدس معجزه آمیز قدیسان ساخته می‌شد. به عنوان مثال: «داستان‌های طلایی» از جاکوبس دُ وُراجین یا «گفته گوهای جادویی» اثر سزار هِیترباک محبوبیت خاصی هم داشتند. گونه‌های رسماً تجویز شده دیگری از جادوی مسیحی نیز موجود بود. مثلاً شیطان شناسی و فرشته شناسی که در اولین grimoireها که پایه این شیطان شناسی‌های مسیحی را تشکیل می‌دهد، جادوگر را ترغیب می‌کند خود را با روزه گرفتن، عبادت (دعا) و قربانی کردن تقویت کند، تا با استفاده از نام مقدس خدا به زبان‌های مقدس، بتواند ازنیروی الهی برای مجبور کردن شیطان به ظاهر شدن و در خدمت اهداف شهوت آمیز و حرص آلود او بودن، استفاده کند. عجیب نبود که کلیسا این مناسک و اعمال را همگی رد می‌کرد. در قرن سیزدهم، نجوم (ستاره شناسی)، نام‌های بزرگی داشت: در انگلستان، برای جوهان دُ ساکربُسکو، در اروپا، گوییدو بُناتی ایتالیایی که اهل فُرلی بود.

[ویرایش] جادوگری در رنسانس

اومانیسم رنسانسی ظهور مجدد hermeticism و دیگر گونه‌های نو-افلاطونی جادوگری آیینی را به خود دید. از طرف دیگر رنسانس و انقلاب صنعتی ظهور علم گرایی را به شکل جایگزینی شدن شیمی به جای کیمیاگری، رد نظریه بطلیموسی در مورد جهان و رشد تئوری جرم تجربه کردند. تنش‌هایی که توسط رفرماسیون پروتستان بوجود آمد، تحولی را در تعقیب و آزار مخالفان فکری بخصوص در آلمان، انگلستان و اسکاتلند پدید آورد؛ ولی نهایتاً، الهیات جدیدِ پروتستانی، با به زیر سؤال بردن عقیده‌ها ومناسک دینی که بخواهد برای اهداف زمینی و جادویی به کار رود، دشمنی جدید را برای جادوگری آغاز کرد. علم گرایی نیز بیش از دین، دشمنی خونی تر برای جادوگری محسوب می‌شد. همزمان با جادوگری آیینی و مخصوصی که توسط تحصیل کردگان انجام می‌شد، فعالیت‌های عامه روزمره کسانی که در سرتاسر اروپا به جادوگری می‌پرداختند وجود داشت که یکی از این گروهها مردم حیله گر و نیرنگ باز در بریتانیای کیبر بود. در فعالیت‌های جادویی شان، از ستاره شناسی، عقاید و رسوم عامه (فولکور) و گونه‌های تحریف شده جادوگری مسیحی برای پاسخ به نیازهای مشتریان بهره می‌گرفتند.

[ویرایش] جادوگری و مسلک رومانینک (رومانتی سیسم)

آزمایشات تجربی بارون کارل ریشن باخ با Odic force که متعلق به او بود، تلاش کرد خلاء بین جادوگری و علم را پر کند. دوره‌های دیگری نیز در حدود اواخر قرن نوزدهم پدید آمدند که علاقه به جادوگری در آنها رشد کرد، در آن زمان نمادگرایی و دیگر اثرات رومانتی سیسم علاقه جدیدی را به روحانیت جادویی و عجیب و غریب ایجاد کردند. استعمارگری اروپا که غربی‌ها را با هند و مصر در ارتباط قرار می‌داد، عقاید جادویی و عجیب دیگری را به اروپای آن زمان معرفی کرد. در نیمه دوم قرن نوزدهم تعداد زیادی مؤسسات جادویی تشکیل شد که شامل Hermetic Order of the Golden Dawn و Theosophical soccienty و به ویژه گونه‌های دیگری جادوگری در مورد فراماسونری بود. The Golden Dawn اوج قدرت خود را با جذب سرشناسان فرهنگی مانند ویلیام باتلر بیتز، الگونان بلک وود و آرتور میکن به دست آورد.

[ویرایش] جادوگری در قرن بیستم

احیاء مجدد علاقه به جادوگری در انگلستان با لغو آخرین قانون جادوگری در سال ۱۹۵۱ از سر گرفته شد. این سرنخی شد برای جرالد گاردنر تا اولین کتاب غیر داستانی (واقعی) خود به نام “جادوگری امروز” را منتشر کند که در آن، او ادعا می‌کرد وجود یک فرقه (جادوگری) را که به دوران اروپای پیش از مسیحیت باز می‌گشت، آشکار کند. او جادوگری و دین را به گونه‌ای آمیخت که مردم در روشنفکری، مرزهای بین این دو موضوع را تشخیص نمی‌دادند. دین تازه انتشار یافته گاردنر و بسیاری دیگر، به فضای دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ قدم گذاشتند که در آن زمان ضد فرهنگ هیپیها نیز علاقه دیگری را به جادوگری، روحانیت و دیگر اعمال خارق العاده طبیعت بوجود آورده بودند. شاخه‌های مختلف [[نو-الحادی (بی دینی نو) و دیگر دین‌های زمینی که از زمان گاردنر تا کنون انتشار یافته‌اند، طرح ترکیب جادوگری و دین را دنبال می‌کنند. برخی از فمینیست‌ها که روند جادوگری مربوط به ضد فرهنگ را دنبال می‌کردند، یک حرکت مستقل برای پرستش الهه را در پیش گرفتند. این عمل، آنها را به سنت دین جادویی گاردنری مرتبط ساخت و در عوض تأثیر زیادی بر روی آن سنت نیز از خود بر جای گذاشت.

[ویرایش] عقاید

برخی مردم در غرب یا به گونه‌های مختلف جادوگری عقیده دارند یا آنها را انجام می‌دهند. دو نهاد Golden Dawn و آلیستر کرولی و پیروانشان، به احیاء مجدد سنت جادوگری در دنیای انگلیسی زبان قرن بیستم معروفند. جنبش‌های مشابه دیگری نیز در حدود همین سالها انجام پذیرفت که عمدتاً در فرانسه و آلمان متمرکز بودند. بیشتر تصدیق می‌کنند و به عنوان نو-کافرها (نو-مشرکان) تلقی می‌شوند. سنت‌های دیرینه بومی جادوگری به عنوان کفر (الحاد) پنداشته می‌شوند. آلیستر کرولی املای "magick" کلمه جادویی را قبول داشت و آن را به عنوان “علم و هنر ایجاد تغییر که مطابق با اراده باشد” می‌دانست. منظور او هم اعمال عادی و روزمره ای که توسط اراده انجام می‌شود هست و هم جادوگری سنتی. در فصل ۱۴ کتاب خود به نام “جادوگری در تئوری و در عمل”، کرولی می‌گوید:

«یک عمل جادویی چیست؟ ممکن است آن را عنوان هر واقعه‌ای در طبیعت که توسط اراده صورت می‌گیرد تعریف کنیم. ما نباید پرورش سیب زمینی یا بانکداری را از تعریف خود مستثنی کنیم. بگذارید مثالی بسیار ساده از یک عمل جادویی بزنیم: مردی که بینی اش را پاک می‌کند.»

با وجود اینکه بسیاری از جادوگران، واژه “ملحد (کافر)” را ترجیح می‌دهند، “نو-الحادی (نوکافری)” را برخی واژه‌ای دقیق تر برای ارجاع علمی به آن می‌دانند؛ هر دو از لحاظ فنی واژه‌های صحیحی هستند، زیرا “نو الحادی” چیزی نیست جز یک شاخه کوچک الحاد و کفر. ویکا نیز یکی از سنت‌های مشهور در نو الحادی است، که یک دین جادویی همراه با تأثیراتی از Golden Dawn و کرولی است. ویکان‌ها و دیگر پیروان جادوگری دینی مدرن از جادوگری به طور گسترده‌ای استفاده می‌کنند. با این حال، همه آنها، آن تعریفی که کرولی از جادوگری دارد، ندارند و آن را برای مقاصد یکسان نیز به کار می‌برند. روکبی (۲۰۹-۲۰۰۴:۱۹۳) نشان می‌دهد که ویکان‌ها و جادوگران، این واژه را به اشکال بسیار متفاوت تعریف می‌کنند و آن را برای هدف‌های گوناگونی به کار می‌برند. بر خلاف تعدد عقیده‌ها، او به این نتیجه گیری می‌رسد که نتیجه کلی این کار بر روی کسی که آن را انجام می‌دهد، مثبت است.

[ویرایش] نظریه‌های جادو(گری)

یک بررسی که بر اساس نوشته‌های معتقدان به جادو انجام شد، نشان می‌دهد که پیروان آن عقیده دارند که جادو بر اساس یک یا چندی از اصول زیر کار می‌کند:

  • "نیروهای طبیعی که نمی‌توانند در حال حاضر توسط علم شناخته شوند” یا اصلاً نمی‌توان آنها را به وسیله علم شناخت. گفته می‌شود که این نیروهای جادویی همراه با ۴ نیروی انسانی طبیعت وجود دارند: جاذبه، الکترومغناطیس، نیروی قوی و نیروی ضعیف.
  • «دخالت ارواح» شبیه به این نیروهای طبیعی فرضی، اما با هشیاری و هوشمندی خودشان. کسانی که به ]]ارواح معتقدند، اغلب اوقات کل هستی[[ را به شکل‌های مختلفی میبینند که بعضا ساختار سلسله مراتبی دارد.
  • یک “نیروی جادویی”، از قبیل مانا یا نومِن، که در همه چیز وجود دارد. گاهی این نیرو در یک شی جادویی، مانند سنگ، طلسم یا dehk که جادوگر می‌تواند آن را دستکاری کند، وجود دارد.
  • یک «ارتباط جادویی متقابل درونی در عالم» که همه چیز را به هم مرتبط و مربوط می‌سازد و فراتر از همه نیروهای طبیعی است.
  • "دستکاری نشانه‌ها و سمبل هاً. پیروان تفکر جادویی معتقدند که سمبل‌ها برای اهداف دیگری به جز نشان دادن چیزها هم می‌توانند به کار روند: آنها می‌توانند به طرز جادویی خواص فیزیکی شیئی را که نشان می‌دهند ایفا کنند. با دستکاری سمبل‌ها (و همچنین signals)، گفته می‌شود می‌توان واقعیتی را که این سمبل نشانگر آن است نیز تغییر داد.
  • اصول «sympathetic magic» مربوط به آقای جیمز جرج فریزر، که در کتابش با نام «شاخه طلایی» (ویرایش سوم، ۱۹۱۵-۱۹۱۱) به وضوح بیان می‌شود. این اصول شامل «قانون تشابه» و “قانون تماس«یا»سرایت" می‌شوند. اینها، گونه‌های سیستماتیک دستکاری سمبل‌ها هستند. فریزر آنها را به صورت زیر تعریف کرد:
«اگر اصول فکری را که جادوگری بر پایه آنها نباشد، تحلیل کنیم، احتمالاً به ۲ مورد خلاصه می‌شوند: اول اینکه: شبیه، شبیه به خود را تولید می‌کند، یا اینکه یک اثر مشابه علت (دلیل) خود است و دوم اینکه: چیزهایی که زمانی در تماس با هم بوده‌اند، اگر از هم جدا شوند نیز، به تأثیر بر روی یکدیگر ادامه خواهند داد. قانون اول را قانون تشابه و دومی را قانون تماس یا سرایت می‌نامیم. جادوگر، از اولین قانون در می‌یابد که، می‌تواند هر اثری را فقط با تقلید از آن تولید کند؛ و از دومی در می‌یابد که هر کاری که بر روی شیئی انجام می‌دهد، بر روی کسی که زمانی با آن شخص ارتباط داشته اثر خواهد گذاشت.» [1]
  • «تمرکز یا مدیتیشن». محدود کردن به یک شی یا اراده متصور به یک میزان مشخص، طبق آلیسترکرولی، باعث تولید یک پدیده جادویی و سحرآمیز می‌شود و یا باعث “ایجاد واقعه‌ای در مغر می‌شود که اساساً با اتحاد فاعل و مفعول (شیء) صورت می‌گیرد.” (کتاب چهارم، قسمت اول: جادوگری). جادو، همانطور که پیشتر گفته شد، می‌کوشد با معطوف کردن توجه به شی (یا اراده) انتخاب شده به طور مداوم، دستاوری را که گفته شد، تولید کند. برای مثال، اگر کسی مایل است بر روی یک خدا تمرکز کند، می‌تواند یک سیستم برابر یا همانند را به خاطر بسپارد و سپس هر شی را که می‌بیند، به آن “همانند یا برابر” کند.
آلیستر کرولی اینگونه می‌نویسد: ""تعالی ذهنی توسط اعمال و کارهای جادویی همان نتایجی را خواهد داشت که در یوگا صریح و بی قید و شرط به دست می‌آید."" بنابراین “جادوی” کرولی، یک نوع اصل ذهنی، جادویی را روحی می‌شود که برای تربیت ذهن برای دستیابی به تمرکز بیشتر طراحی شده. کرولی همچنین ادعا کرد که magick می‌تواند اثرات غیر معمول را نیز داشته باشد؛ که در واقع این رابطه‌ای را با اصل اول در این لیست نشان می‌دهد. در عین حال، او هر گونه تلاش برای استفاده از این نیرو برای هدفی جز کمک به کسب (دستاوردی) ذهنی و روحی را به عنوان “جادوی سیاه” می‌داند.
  • «نیروی جادویی نیمه خودآگاه». برای آنها که فکر می‌کنند نیاز دارند ذهن نیمه خودآگاه خود را قانع کند تا تغییراتی را که می‌خواهند، انجام دهند، همه روح‌ها و انرژی‌ها تصاویر و نمادهایی هستند که برای ضمیر نیمه خودآگاه معنا دارند. گونه دیگر این عقیده این است که، ضمیر نیمه خودآگاه توانایی ایجاد ارتباط با ارواح را دارد که می‌توانند کارهای جادویی انجام دهند.
  • ""وحدانیت در همه"" ؛ که بر اساس مفاهیم یکی بودن و عدم ثنویت(رد ثنویت) بنا شده، این فلسفه بر این باور است که جادو بیشتر از به کار بستن ذاتی خود در عالم نیست. اندیشه اصلی این است که، با فهم اینکه خود، نامحدود است، انسان می‌تواند طوری زندگی کند که خواهان توازن طبیعت باشد و بنابراین، فقط به عنوان یک خادم و جزء کوچک زندگی کند.

نظریه‌های دیگری هم وجود دارد. جادوگران معمولاً این مفاهیم را با هم می‌آمیزند و حتی گاهی چند مفهوم را خودشان اختراع می‌کنند. بویژه در جریان امروزی هرج و مرج جادوگری عقیده داشتن به هر مفهومی در مورد جادوگری نامعمول به نظر نمی‌رسد.

[ویرایش] مناسک دینی و تفکر جادوگرانه

بسیاری از مناسک و عقاید دینی را که از دید غیر-خدایی بنگریم، شبیه یا یکسان با تفکر جادوگرانه هستند. چیزی که هم مربوط به جادوگری و هم مربوط به عبادت است، دعا و نیایش دینی است؛ که شامل یک عبادت یا حتی عمل قربانی کردن برای یک موجود یا خدای مافوق طبیعی می‌شود. سپس از این خدا یا موجود خواسته می‌شود که به نمایندگی از کسی که دعا را می‌خواهد برای استجاب آن عمل یا انجام اراده، میانجی گری کند. تفاوت در نظریه این است که، دعا و عبادت نیاز به خواست و اراده مستقل از سوی شخص و موافقت یک خدا دارد که می‌تواند درخواست را رد کند. اما، تصور بر این است که جادو با یکی از شرایط زیر موثر واقع می‌شود:

  • به موجب خود عمل؛
  • یا توسط قدرت اراده و خواست جادوگر؛
  • یا در صورتی که جادوگر عقیده داشته باشد می‌تواند به ارواحی که مخاطب جادو و طلسم او هستد، دستور دهد.

در عمل، هنگامی که دعا و عبادت عمل نمی‌کند، به این معناست که خدا اینگونه خواسته که آن درخواست را پاسخ نگوید؛ اما هنگامی که جادویی موثر نمی‌افتد، به علت نقص در خود عمل تلسم کردن و جادو کردن پیش آمده. عجیب نیست که جادو بیشتر دارای یک فرمول و دستور مشخصی باشد و دعا معمولاً فی البداهه تر و بدون تفکر و مداقه قبلی صورت می‌گیرد. مَنسِک (راه انجام جادو) برای جادوگر، هم کلید امیدی براتی موفقیت و توضیح برای هر شکستنی از جانب اوست. یک استثنا در این باره واژه ایمان است که بر این باورند: این به کار بستن “خود” ایمان است که نتیجه مطلوب را به بار می‌آورد.

[ویرایش] انواع اَعمال جادوگری

شناخته شده ترین عمل جادوگری، طلسم (غیر طبیعی) است، که عبارت است از یک فرمولی که انجام آن اثر مطلوبی را به همراه دارد. طلسم‌ها اغلب یا گفته مشهود می‌شوند یا نوشته می‌شوند یا به طور فیزیکی انجام می‌پذیرند. اینها دارای یک سری قسمتهای تشکیل دهنده‌است. شکست و عمل نکردن یک طلسم ممکن است دلایل زیادی داشته باشد، مثلاً دنبال نکردن فرمول به طور دقیق، مناسب نبودن شرایط که مانع از هدایت نیروها می‌شوند، کمبود توانایی جادوگری. یک عمل جادوگری مشهود دیگر«غیب گویی» است که هدف آن دادن اطلاعات درباره گذشته، حال و آینده‌است. انواع غیب گویی عبارتند از:

«Necromancy». نوع دیگری از این کار است که شامل اخطار و گفتگو با روح مردگان می‌شود. این کار را گاهی فقط هنگامی انجام می‌دهند که بخواهند با روح عزیزی که مرده‌است رابطه برقرار کنند؛ همچنین می‌تواند برای گرفتن اطلاعات از روحهای مردگان به عنوان نوعی پیش گویی باشد یا به عنوان فرمان دادن به روحهایی که در یک طلسم شرکت دارند برای کمک کردن به انجام طلسم. انواع جادو را می‌توان بر اساس تکنیک‌هایی که در انجام آنها وجود دارد، تقسیم بندی کرد. یک تقسیم بندی معمول، کل جادوها را به دو قسمت «سرایتی» و «همسانی» تقسیم می‌کند که یک یا هر دو نوع را می‌توان در یک جادو به کار برد. جادوی سرایتی شامل استفاده از عناصر فیزیکی است که زمانی با شخص یا چیزی که می‌خواهیم روی او تأثیر بگذاریم، در تماس بوده‌است. نوع دوم شامل استفاده از تصاویر یا اشیای فیزیکی است که به نوعی با شخص یا چیزی که می‌خواهیم تحت تأثیر قرار دهیم، شباهت دارد. عروسک‌های وودو مثالی از این دست هستند. یک تقسیم بندی دیگر جادو را به دو دسته متعالی و پست تقسیم می‌کند: (اولی از یک نیروی الهی استعانت می‌جوید و هدف متعالی دارد، و دومی از ارواح کمک می‌گیرد و هدف شخصی دارد.) نوع دیگر تقسیم بندی، جادو را به دو صورت واضح و تدریجی و ظریف تقسیم می‌کند؛ این دو بیشتر به جادوی افسانه یا اسطوره مربوط هستند و چیزی که اکنون همگان از اثرات جادو در ذهن دارند را شامل نمی‌شود. جادوی واضح، جادویی است که به سرعت نتیجه اش ظاهر می‌شود. اما جادوی پنهان و ظریف اثرش به طور تدریجی و نامحسوس دنیا را تغییر می‌دهد. مورخ دانشگاهی ریچارد کیک هِفِر جادو را به دو نوع روانشناختی و خیالی (توهمی) تقسیم می‌کند. اولی بر روی ذهن دیگری تأثیر می‌گذارد تا آنگونه که جادوگر می‌خواهد عمل کند، مانند طلسم عشق و دومی، پدید آوردن عجایب گوناگون است. جادویی که ضیافت شامی را پدید آورد یا جادوگر را نامرئی کند، از نوع دوم است. جادویی که تغییر فیزیکی را در شیئی را به شکل یک معجزه بوجود آورد، در این تقسیم بندی گنجانده نشده‌است.

[ویرایش] سنت‌های جادوگری

راه دیگر تقسیم بندی جادوها بر حسب “سنت ها” است، که به مجموعه‌ای از عقاید و اعمال جادوگرانه اطلاق می‌شود که مربوط به گروههای فرهنگی مختلف و سلسله و مراتب انتقال آن جادو است. برخی از این سنت‌ها بسیار ویژه و از لحاظ فرهنگی محدود به یک گروه خاص هستند. عده‌ای دیگر نیز التقاطیتر و syncretistic تر هستند. این سنت‌ها هم شامل غیب گویی‌ها و هم طلسم‌ها می‌شوند. هنگامی که با واژه “سنت ها” سر و کار داریم، ممکن است بسیاری به غلط تصور کنند، هر دینی که موبد یا روحانی یا عامِل دینی آن، طلسم و تعویزی را به کار می‌برد. یک “سنت جادوگری” است، با اینکه آن دین دارای روحانیت، مردم عادی و یک سری آداب عبادی ثبت شده‌است. این کج فهمی بخصوص زمانی اتفاق می‌افتد که عده‌ای از دینها یا دینهای عامه به غلط به عنوان “جادو” یا حتی “غیب گویی” پنداشته می‌شوند. نمونه‌هایی از سنت‌های جادویی، عامه-جادویی، دینی-جادویی در زیر می‌آیند:

  • کیمیاگری
  • آنیمیسم(زنده انگاری)
  • بونپو
  • جادوی تشریفاتی و رسمی
  • جادوی آشفتگی
  • دروییدیسم (که یک دین باستانی سلیتک است)
  • هرمتیسیسم
  • آیین هندوی مانتریک
  • هودو (طلسم)، شعبده بازی، rootwork
  • هونا
  • جادوگری در تنخ، که در کتاب عهد قدیم موجودات و مربوط به جادوگری یهودی است
  • کابالا
  • Nagualism
  • عصر جدید
  • obeah
  • Onmyodo
  • پائولو مونت
  • pow-wow (که نوعی جادوگری عامه‌است)
  • Psychonautics
  • Quimbanda
  • ریکی
  • Santeria
  • شیطان پرستی
  • Seid
  • آئین یا مذهب شمَن (شمن آیینی)
  • شینتو
  • تلیما
  • دین تائو
  • VOdun
  • وودو
  • ویکا

[ویرایش] نگرش‌های مذهبی نسبت به جادو(گری)

[ویرایش] سنت‌های بومی

از قبایل بومی در استرالیا و نیوزلند گرفته تا قبایل ساکن در جنگ‌های بارانی [[آمریکای جنوبی، قبایل آفریقایی و ملحدان الحاد باستان، گروههای قبیله‌ای در اروپا و جزایر بریتانیا، نوعی تماس با دنیای ارواح در رشد این جوامع بشری، به چشم می‌خورد. نقاشی‌هایی که در غارهای باستانی در فرانسه موجود است، فرمول‌های جادوگری هستند که برای دستیابی نه شکار موفق تولید شده بودند. بسیاری از عناصر تصویری بابلی‌ها و مصر ی‌ها نیز از منابع این چنینی گرفته شده‌اند. با وجود اینکه سنت‌های جادویی بومی تا به امروز باقی هستند، بعضی جوامع بسیار زود از زندگی کوچ نشینی به تمدن‌های وابسته به کشاورزی روی آوردند و رشد زندگی معنوی، انعکاس دهنده زندگی شهری بود. همانطور که بزرگان قبایل به شاه‌ها و بروکرات‌ها تغییر یافتند، شعبده بازان و استادان نیز به روحانیان و یک طبقه روحانیت تغییر یافتند. این تغییرات فقط در نام گذاری و اسم‌ها نبود. فعالیت‌های آنها نیز تغییر یافت. در حالی که کلر شعبده باز قبیله برقراری ارتباط و رایزنی میان قبیله و دنیای ارواح طبق خواسته جمعی قبیله بود، نقش روحانی انتقال دستورات خدایان به شهرها، از طرف خدایان و طبق خواسته جمعی خدایان بود. این تغییر نشانگر اولین غضب قدرت توسط ایجاد فاصله بین جادو و کسانی که آن را انجام می‌دادند بود. در این مرحله از توسعه بود که مناسک مدون و همراه با جزئیات پدید آمدند و زمینه را برای دین هایاسمی نیز فراهم کردند؛ مثلاً مراسم به خاک سپاری مصریان و مناسک قربانی کردن بابلیان، پارس‌ها، آزتک‌ها و مایان‌ها.

[ویرایش] جادوگری و موبدان

عقاید و اعمال جادوگری در بسیاری از فرهنگ‌ها و جمعیت شناسی دین‌ها معمول است. واژه “جادو” از عقاید و کارهای موبدان (مغان)، پارس ها(ایرانیان)، روحانیان و دانشمندان و پیروان زردشتی که از دید دنیای باستان به نجوم و دیگر هنرهای غیر معمول احاطه داشتند، گرفته شده‌است.

[ویرایش] در یهودیت و مسیحیت

یهودیت، مسیحیت و اسلام به طور رسمی، جادو را منع می‌کنند و همیشه جادوگران را با درجات مختلفی از شدت تعقیب و تنبیه کرده‌اند. الهیات سنتی این دین‌ها اینگونه می‌پندارند که اثرات آشکار جادوگری یا پندار باطل هستند یا اینکه این اثرات ناشی از یک فرشته‌است که طبیعت را به نمایندگی از آن جادوگر دستکاری می‌کند، بنابراین جادوگری همیشه به عنوان نوعی پیمان با موجودات شیطانی است.

[ویرایش] در دین اسلام

مسلمانان که پیرو دین اسلام هستند، به جادو اعتقاد دارند و انجام آن (سحر) را منع و نهی می‌کنند. سحر به معنای غیب گویی یا جادوی سیاه است. مسلمانان عقیده دارند که دو فرشته به نام‌های هاروت و ماروت، جادوگری را به انسان یاد دادند تا فرمانبرداری او را برای خودداری و پرهیز از انجام آن آزمایش کنند.

«و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می‌خوانند پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود؛ و) کافر نشد؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل “هاروت” و “ماروت” نازل شد پیروی کردند. و به هیچ کس چیزی یاد نمی‌دادند، مگر اینکه از پیش به او می‌گفتند» “ما وسیله آزمایشیم، کافر نشو!” ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می‌آموختند که بتوانند بوسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمی‌توانند بدون اجازه خداوند به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرا می‌گرفتند که به آنان زیان می‌رسانید و نفعی نمی‌داد. و مسلماً می‌دانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهره‌ای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آچه خود را به آن فروختند، اگر می‌دانستند! (سوره دوم قرآن، آیه ۱۰۲)

با این حال، انجام «معجزه» در اسلام فقط برای یک پیامبر (نبی) مجاز است، برخی از مکاتب فکری در اسلام به نوعی از آموزش و تعلیم متافیزیکی معتقدند که شخص به به دست آوردن قدرتی، می‌تواند کارهایی شبیه به معجزه انجام دهد («کرامت»). با این حال، این نیز جادو نیست، بلکه یک نیروی ذهنی است. در طول دوران طلایی اسلام، مخلوطی از تفکر Hermetic و chaldean بود که به دلیل ترجمه بسیاری از متن‌ها به زبان عربی پدید آمده بود. جادویی که بر اساس فرشتگان، ویژگیهای ۹۹ اسم الله، آیات قرآن و قدرت حرفهای عربی پدید آمده بود، بین قرون ۹ تا ۱۳ بعنوان جایگزینی برای غیب گویی پذیرفته شد. یکی از کتابهای معروف این دوره، شمس المعارف الکبری است که توسط احمد البانی نوشته شده. این کتاب، بعدها توسط مسلمانان راست آیین به عنوان غیب گویی رد شد، ولی همچنان آن را می‌خوانند. این نوع جادو، به جای آنکه اسمش سحر باشد، علم الحکمة (دانش عاقل) علم Shem Yah (مطالعه نام الهی)، و روحانیت نام داشت. برای مثال، در سنت و احادیث اسلامی مانند آنچه در یهودیت است، حضرت سلیمان می‌توانست با پادشاهی حیوانات ارتباط برقرار کند، این مورد خدادادی است و معجزه‌است و نه جادوگری. اما بعدتر، نام آدمی مرموز را در حلقه افرادی که اطراف سلیمان هستند، می‌خوانیم به نام “آصف بن برخیه” که گفته می‌شود با دانشی که در مورد نام‌های الهی داشته، از فرشتگان نیز بهتر عمل می‌کرده. این مضمون هنگامی که قرآن اینکه چگونه خدا به حضرت آدم اسامی الهی را گفت، را بر می‌شمرد، تکرار می‌شود. هنگامی که از فرشتگان خواسته می‌شود آنها را دوباره تکرار کنند، نمی‌توانند، اما حضرت آدم می‌تواند. توانایی بیان اسامی الهی یک نیروی جادویی است که از طریق فضایل الهی (مانند «کرامت») به انسان داده می‌شود و بنابراین می‌تواند توسط انسان به دست آورده شود؛ یعنی به معنای درست کلمه، “اکتسابی” است. بسیاری از مسلمانان، بوِیژه در طول قرون وسطی، به موضوعاتی از قبیل فرش‌های پرواز کنان و علوم عجیب و غیر عادی مثل کیمیاگری و ستاره شناسی عقیده داشتند؛ یک شاگرد می‌توانست تحت نظر یک استاد مناسب (پیر) این علم را دریابد. مثلاً گفته می‌شود دانشمند امپراتوری ایران، بیرونی می‌توانسته با استفاده از اصطرلابها، و با علم نجوم وقایع آینده را پیش گویی کند. شیخ انصاری در مکاسب آورده‌است که سحر بدین گونه هاست یا بر زبان جاری کنند، یا بنویسند، یا نوشته‌ای که به همراه دارند، یا قسم بدهند مانند جن و شیاطین را به انجام کاری، یا بخور بدهند، یا بدمند و یا مجسمه درست کنند، یا با تصفیه نفس به تصرف امور بپردازند، و یا با استخدام ملایکه یا اجنه به کشف اشیای گمشده یا علاج امراض بپردازند. سایت لقمان (لاهوتیان)

[ویرایش] در آیین هندو

همیشه عده بسیاری قبول داشته‌اند که آیین هندو و هند سرزمین جادو، هم مافوق طبیعی و هم از دیگر انواع آن بوده‌است. هندوئیسم یکی از معدود دین‌هایی است که متون مقدسی مانند وداس دارد و در آن در مورد جادوی سیاه و سفید هر دو بحث می‌کند. ودا آتاروا آن نوع ودایی است که با مانتراها سرو کار دارد و هم برای جادوی خوب و هم بد به کار می‌رود. واژه مانتریک در هند، به معنای “جادوگر” است، زیرا مانتریک، مانتراها، طلسم‌ها و نفرین‌ها را می‌داند و می‌تواند برای یا بر ضد انواع جادو استفاده شود. بسیاری از زاهدان پس از دوره‌های توبه و مدیتیشن به مقامی می‌رسند که دارای نیروای ماورا الطبیعه می‌گردند. با این وجود، بسیاری این را انتخاب نمی‌کنند و در عوض از طریق ورود به عرصه روحانیت به نیروهای فراطبیعی دست پیدا می‌کنند. گفته می‌شود بسیاری از سیدهارها معجزاتی انجام داده‌اند که انجام آنها غیر ممکن است.

[ویرایش] جادو در ادبیات داستانی

یک دسته از جادو را هم می‌توان در ادبیات داستانی دید که در آنجا، جادو به عنوان ابزار پلات عمل می‌کند، منبع شیء مصنوع جادویی و طلب برای به دست آوردن آن. جادو از دیرباز موضوع بسیاری از داستانها، بویژه داستانهای فانتزی (خیالی) بوده‌است. می‌توان از کارهای هومر و آپولیوس، جام مقدس، فری کوئین اثر ادموند اسپنسر و نویسندگان جدیدتری مانند J.R.R. Tollcein و مرسدس لاکی و J.K.Rowling نام برد. چنین جادویی هم می‌تواند توسط عقاید و اعمال واقعی به ذهن نویسنده خطور کند و هم ساخته ذهن خود او باشد. گذشته از این، هنگامی هم که نویسنده از کارها و اعمال واقعی الهام می‌گیرد، اثر، توان و نقش‌هایی که جادو ایفا می‌کند، ساخته ذهن خود او هستند. در چنین داستانهایی همیشه باید یک سیستم که به طور مناسبی رشد یافته‌است وجود داشته باشد. یک خصوصیت جادوی داستانی این است که توانایی انجام آن ذاتی است و از قدرت بیشتر افراد خارج است. در میانه زمین اثر J.R.R. Tollcein، این نیرو منحصر به غیر-انسانها بود – حتی آرگورن که دستهایش شفابخش هستند، مقداری خون جن و پری گونه دارد. اما برای بسیاری از نویسندگان، این نیرو برای گروه خاصی از انسانها است، مانند کتابهای «هری پاتر» اثر J.K.Rowling، کتابهای کاترین کرتز، «رمانهای درینی» یا دنیای «Lord Daray» اثر رندل گارت. این گروه اغلب، یک گروه سری یا تحت تعقیب است. در مقایسه، جادو در زمانهای «Disc world» اثر تری پراچت به گونه‌ای کاملاً متفاوت استفاده شده‌است. به عبارتی، جادو نیروی اصلی در اثر Disc است و مانند نیروهای اصلی و عادی از قبیل جاذبه و الکترومغناطیس در دنیای ما عمل می‌کند. “عرصه جادویی” داستان Disc، به طور کلی، خرق واقعیت است که به یک سیاره صاف اجازه می‌دهد تا سوار بر پشت یک لاک پشت باشد. بر روی این سیاره مسطح به نام Disc، جادو به بخش‌های عنصری خود تقسیم می‌شود، همانطور که انرژی و نیروهای دیگر در فیزیک کوانتوم به همین صورت در می‌آیند. جادو از واحدهای پایه‌ای به نام thaum تشکیل شده که این نیز از اجزائی به نام "reson"‌ها (به معنای «چیزک») تشکیل شده که خود از ۵ «مزه» تشکیل شده‌اند: بالا، پایین، کنار، جذبه جنسی و نعناع. جادوگران در صحنه این داستان کم هستند و اغلب این توانایی، ذاتی است (به استثنای اینکه، هشت پسر یک هشت پسر باید جادوگر شود، حتی اگر آن پسر، دختر باشد) و به نوعی آموزش نیاز دارد. (باز هم با چند استثناء: رجوع کنید به «Sourcerry»). در این داستان، جادوگران باید، آنطور که انسانها روی زمین از سلاحهای هسته‌ای استفاده می‌کنند، از جادوی خود استفاده کنند؛ اگر این نیرو را داشته باشی عیبی ندارد، اما اگر در حال استفاده از آن تو را ببینند، آن موقع است که به دردسر می‌افتی. اثرات جانبی دیگر جادوی Discworld عبارتند از:

  • تضعیف نیروهای طبیعی از قبیل مغناطیس
  • کم شدن سرعت نور هنگام عبور از یک میدان قوی جادویی به میزان ۱ میلیونم.
  • اثر تقویت شده عقیده انسان بر روی واقعیت. بر روی تعداد کافی از افراد تأثیر می‌گذارند تا به یک خدا عقیده پیدا کنند و چنین خدای در پیش چشمان خودتان ظاهر می‌شود. («خدایان کوچک»)
  • این منجر به پدید آمدن قانونی به نام قانون علیت داستانی می‌شود- چیزها فقط به خاطر داستان اتفاق می‌افتند. اژدهاها آتش از دهان خود بیرون می‌دهند. نه به این خاطر که ششهایی از جنس آزبست دارد، بلکه چون این کاری است که آنها انجام می‌دهند. (برای اطلاعات بیشتر به Disc world مراجعه کنید.)

اضافه بر این، برای جادوی داستانی اصلاً غیر ممکن نیست که از صفحات و مطالب خیالی به انجام عملی جادوگری بپردازد؛ سرنوشت «Necronomicon» هم که توسط اچ. پی. لاوکرافت به عنوان داستان خلق شده بود، چنین بود. او Necronomicon را آنچنان خوب توصیف کرد که نویسنده‌های مدرن زیادی کوشیده‌اند آن را به عنوان یک کتاب جادو تولید کنند. در پلاتهای داستانهای عملی تخیلی (بخصوص از نوع «سخت» آن)، در حالی که سعی می‌شود از جادو استفاده نشود، اغلب واقعیات خارق العاده‌ای نشان داده می‌شوند که پایه علمی ندارند و توضیحی هم برایشان داده نمی‌شود. در این موارد، خواننده باید”قانون سوم” آرتورسی-کلارک را به خاطر آورد که: “هر فناوری بسیار پیشرفته‌ای غیر قابل تمیز و تشخیص از جادو است.” عنصر جادو، جادو(بازی) به تصویر کشیده می‌شود، که در آن جادو خاصیتی است که در شرایط خاصی قابل دسترسی برای بازیگران است. جادوگران و جادوگری محصول عمده ادبیات داستانی wuxia چین است که در بسیاری از فیلمهای هنرهای رزمی وجود دارد.


[ویرایش] منبع

ویکیپدیای انگلیسی


[ویرایش] همچنین نگاه کنید به

  • نیروهای غیبی
  • Magick
  • جادوی جنسی
  • جادوی همسانی
  • لیست واژگان و سنن جادوگری
  • لیست عالمان علوم خفیه و نیروهای غیبی
  • لیست نویسندگان مطالب راجع به نیروهای غیبی
  • تفکر جادوگری
  • تفکر جادوگری
  • کالکو
  • Magus
  • مافوق الطبیعه (مابعد الطبیعه)
  • قلوه سنگ‌های نقاشی شده

[ویرایش] پیوند به بیرون

مجموعه آنلاین طلسم‌ها


aa - ab - af - ak - als - am - an - ang - ar - arc - as - ast - av - ay - az - ba - bar - bat_smg - bcl - be - be_x_old - bg - bh - bi - bm - bn - bo - bpy - br - bs - bug - bxr - ca - cbk_zam - cdo - ce - ceb - ch - cho - chr - chy - co - cr - crh - cs - csb - cu - cv - cy - da - de - diq - dsb - dv - dz - ee - el - eml - en - eo - es - et - eu - ext - fa - ff - fi - fiu_vro - fj - fo - fr - frp - fur - fy - ga - gan - gd - gl - glk - gn - got - gu - gv - ha - hak - haw - he - hi - hif - ho - hr - hsb - ht - hu - hy - hz - ia - id - ie - ig - ii - ik - ilo - io - is - it - iu - ja - jbo - jv - ka - kaa - kab - kg - ki - kj - kk - kl - km - kn - ko - kr - ks - ksh - ku - kv - kw - ky - la - lad - lb - lbe - lg - li - lij - lmo - ln - lo - lt - lv - map_bms - mdf - mg - mh - mi - mk - ml - mn - mo - mr - mt - mus - my - myv - mzn - na - nah - nap - nds - nds_nl - ne - new - ng - nl - nn - no - nov - nrm - nv - ny - oc - om - or - os - pa - pag - pam - pap - pdc - pi - pih - pl - pms - ps - pt - qu - quality - rm - rmy - rn - ro - roa_rup - roa_tara - ru - rw - sa - sah - sc - scn - sco - sd - se - sg - sh - si - simple - sk - sl - sm - sn - so - sr - srn - ss - st - stq - su - sv - sw - szl - ta - te - tet - tg - th - ti - tk - tl - tlh - tn - to - tpi - tr - ts - tt - tum - tw - ty - udm - ug - uk - ur - uz - ve - vec - vi - vls - vo - wa - war - wo - wuu - xal - xh - yi - yo - za - zea - zh - zh_classical - zh_min_nan - zh_yue - zu -