آلبرت اینشتین/ترجمه
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
آلبرت اینشتین | |
---|---|
آلبرت اینشتین |
|
زادهٔ | ۱۴ مارس ۱۸۹۷ اولم، ورتمبرگ، آلمان |
درگذشتهٔ | ۱۸ آوریل ۱۹۵۵ پرینستون، نیوجرزی، آمریکا |
محل زندگی | آلمان سوییس آمریکا |
ملیت | آلمانی (۱۸۷۹ تا ۱۸۹۶ و ۱۹۱۴ تا ۱۹۳۳) سوییسی (۱۹۰۱ تا ۱۹۵۵) آمریکایی (۱۹۴۰ تا ۱۹۵۵) |
رشته فعالیت | فیزیک |
محل کار | اداره ثبت اختراعات سوییس دانشگاه زوریخ دانشگاه چارلز پراگ دانشگاه لیدن موسسه مطالعات پیشرفته موسسه کایزر ویلهم |
دلیل شهرت | نسبیت عام، نسبیت خاص حرکت براونی، اثرات فتوالکتریک |
جوایز | جایزه نوبل در فیزیک ۱۹۲۱ |
دین | یهودی |
آلبرت اینشتین (الگو:صوتی) (14 مارس) 1879 در اولم، ورتمبرگ، آوریل - 18 آوریل، 1955 در پرینستون، نیوجرزی، فیزیکدان نظری بود. وی طراح نظریات خاص و عمومی نسبیت بود. علاوه بر این، او دربسط تئوری کوانتوم و مکانیک آماری سهم عمدهای داشت. این در حالیست که انیشتن بیش از همه به خاطر نظریه نسبیت شهرت دارد. (بویژه در همارزی جرم و انرژی، E=mc2) وی به خاطر توضیح تأثیرات فوتوالکتریکدر سال 1905 (« سال باشکوه یا «سال معجزه آسا») و «به خاطر خدماتش به فیزیک»، جایزه نوبل در فیزیک سال 1921 را دریافت کرد. انیشتن به دلیل تأثیرات چشمگیرش، به عنوان یکی از بزرگترین فیزیکدانانی شناخته میشود که به این جهان پا گذاشتهاند. [۱][۲] در فرهنگ عامه، نام انیشتن به مترادف هوش بزرگ و نابغه تبدیل شدهاست.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] زندگینامه
انیشتین در 14 مارس 1897 در ساعت 11:300 صبح LMT در یک خانواده یهودی در شهر اولم در ورتمبرگ آلمان، واقع در 100 کیلومتری اشتوتگارت بدنیا آمد. پدرش هرمان انیشتین یک فروشنده بود که بعدها یک کارخانه الکتروشیمیایی را تأسیس کرد و مادرش پولین «نی» کوچ نام داشت. آنها در کنیسه اشتوتگارت-باد با یکدیگر ازدواج کردند. در زمان تولد، مادر آلبرت به خاطر اینکه سر او بسیار بزرگ بود و حالتنی عجیب داشت بسیار نگران بود. هرچند که با رشد او، کم کم بزرگی سرش کمتر به چشم میآمد، اما از عکسهای او معلوم است که کلهاش نسبت به بدنش بزرگتر بوده است؛ به این ویژگی در افرادی که سرهای بزرگی دارند «سربزرگی خوشخیم» گفته میشود که هیچ ارتباطی با بیماری یا مشکلات ادراکی ندارد.
یکی دیگر از مشهورترین جنبههای کودکی انیشتین این است که او خیلی دیرتر از بچههای معمولی صحبت کردن را آغاز کرد. طبق ادعای خود انیشتین، او تا سن سه سالگی حرف زدن را آغاز نکرده بود و بعد از آن هم حتی تا سنین بالاتر از نه سالگی به سختی صحبت میکرد (رجوع کنید به قسمت 4.2 این مقاله «تفکر و مباحثه»). به دلیل پیشرفت کند کلامی انیشتین، و گرایش او به بیتوجهی به هر موضوعی که در مدرسه برایش خسته کننده بود— و در مقابل توجه صرف او به مواردی که برایش جالب بودند— باعث شده بود که برخی همچون خدمه منزل انیشتین او را کند ذهن بدانند. البته در زندگی انیشتین، این اولین و آخرین باری نبود که چنین انگها و نظرات آسیب شناسانهای به او نسبت داده میشد. (بازهم رجوع کنید به «تفکر و مباحثه».)
اعضای خانواده آلبرت، همگی یهودیهایی لاقید بودند و از همین رو، او در یک مدرسه ابتدایی کاتولیک درس میخواند. او با اصرار مادرش آموزش ویولون میدید. اگرچه او از همان ابتدای کار مشق ویولون را دوست نداشت و در نهایت نیز آنرا کنار گذاشت، اما بعدها آرامش عمیق خود را در سوناتای ویلون موتسارت بدست میآورد.
وقتی انیشتین پنج ساله بود، پدرش به او یک قطبنمای جیبی نشان داد و انیشتین پی برد که در فضای خالی چیزی بر روی سوزن تأثیر میگذارد؛ او بعدها این اتفاق را یکی از تحولآمیزترین اتفاقات زندگیاش توصیف کرد. او برای تفریح مدلها و ماشین درست میکرد و از همان ابتدا توانایی ریاضیاتی بالایی از خود نشان میداد.
در سال 1989، دانشجویی به نام مکس تالمود (بعدها به نام تالمی)، که به مدت شش سال پنجشنبه شبها به منزل خانواده انیشتین میآمد، [۳]، انیشتین را با مهمترین متون علمی و فلسفی آشنا کرد، که از جمله آنها میتوان به «نقد خرد ناب» از کانت اشاره کرد. همچنین در اواخر دوران کودکی و اوایل دوران بزرگسالی، دو عموی او با توصیه و تهیه کتابهایی در زمینه علم، ریاضی و فلسفه، به رشد فکری او کمک میکردند.
انیشتین در دبیرستان لویتپولد ثبت نام کرد و در آنجا تحصیلات نسبتاً پیشرفتهای داشت. در حدود سن 20 سالگی، او یادگیری ریاضی را آغاز کرد؛ در سال 1998، با مطالعه یک جزوه مدرسهای، هندسه مسطحه اقلیدسی را یاد گرفت و در چهار سال پس از آن به مطالعه حساب دیفرانسیل و انتگرال پرداخت؛ انیشتین با مطالعه کتاب عناصر اقلیدس، که خودش آنرا «کتاب هندسه مقدس کوچک» لقب داده بود، به قدرت مسلم استدلال قیاسی پی برد. [۳] (اهدایی مکس تالمود). انیشتین در زمانیکه در دبیرستان بود، با مسئولان مدرسه درگیر شد و از سیستم حاکم بر مدرسه ابراز تنفر کرد، چراکه وی معتقد بود روح یادگیری و اندیشه خلاق در لابلای تلاشهایی که به یادسپاری نام گرفتهاند از بین میرود.
در سال 1894، در پی ناموفق ماندن کسبوکار هرمان انیشتین در صنعت الکتروشیمی، خانواده انیشتین از مونیخ به پیوا- شهری در ایتالیا در نزدیکی میلان- مهاجرت کردند. انیشتین اولین فعالیت علمی خود را با عنوان «بررسی وضعیت اتر در زمینههای مربوط به مغناطیس»، در همان زمان برای یکی از عموهایش مینوشت. آلبرت برای تمام کردن درسهایش، در مدرسه شبانه روزی مونیخ ماند و پس از آنکه تنها یک ترم را تمام کند در بهار سال 1895 دبیرستان را رها کرده و برای پیوستن به خانوادهاش رهسپار پریوا شد. یک سال و نیم پیش از امتحانات نهایی، او بدون اطلاع والدینش و با متقاعد کردن مسئولین مدرسه به اینکه بواسطه یک گواهی پزشکی به او اجازه مرخصی بدهند مدرسه را ترک کرد اما این بدان معنا بود که انیشتین هیچگونه گواهی در تحصیلات متوسطه کسب نکرد. [۴] در همان سال یعنی در سن 16 سالگی، او آزمایش ذهنی را که به «آیینه آلبرت انیشتین» شهرت دارد انجام داد. اوپس از خیره شدن به آیینه، آزمایش کرد که اگر با سرعت نور حرکت کند چه اتفاقی برای تصویرش خواهد افتاد؛ نتیجهگیری او مبنی بر اینکه سرعت نور مستقل از بیننده اش است، بعدها به یکی از دو فرضیه نسبیت خاص تبدیل شد.
در آزمون ورودی موسسه فدرال پلی تکنیک زوریخ-که امروزه به ETH زوریخ شهرت دارد- اگرچه امتیاز آلبرت در بخش ریاضی و علوم عالی شد، اما امتیاز پایین او در بخش ادبیات مانع از قبولی وی شد؛ پس از آن خانوادهاش او را به آرائو در سوییس فرستادند تا تحصیلاتش را در آنجا به اتمام برساند؛ پس از آن دیگر معلوم بود که آلبرت آنگونه که پدرش میخواست مهندس الکترونیک نخواهد شد. او در آنجا به مطالعه تئوری الکترومغناطیس که بسیار کم به آن پرداخته شده، مشغول شد و در سال 1896 دیپلم خود را دریافت کرد. در این مدت او در منزل خانواده پروفسور یاست وینتلر اقامت کرد و در آنجا به عنوان اولین تجربه عاشقانه، به ماری دختر این خانواده علاقمند شد. مایا، خواهر انیشتین که نزدیکترین همراز او بود بعدها با پسر همان خانواده یعنی پل ازدواج کرد و و دوست او نیز یعنی مایکل بسو با دختر دیگر همان خانواده یعنی آنا وصلت کرد. [۵] پس از آن انیشتین در ماه اکتبر در موسسه فدرال پلی تکنیک ثبت نام کرد و به زوریخ رفت؛ در همین حال ماری نیز برای تدریس به اولسبرگ در سوییس رفت. او در همان سال شهروندی خود در ورتمبرگ را لغو کرد.
در بهار سال 1896، میلوا ماریخ صربستانی که ابتدا در دانشگاه زوریخ در رشته پزشکی اغاز به تحصیل کرده بود، پس از یک ترم به موسسه فدرال پلی تکنیک آمد تا در آنجا به عنوان تنها زن در آن سال، در رشتهای که انیشتین درس میخواند تحصیلات خود را ادامه دهد. در طی سالهای بعد رابطه ماریخ با انیشتین به یک رابطه عاشقانه تبدیل شد، هرچند که مادر انیشتین به خاطر غیر یهودی بودن، سن بالا و نقص جسمانی ماریخ، به شدت با رابطه آنها مخالف بود. [۶]
[ویرایش] آثار و عناوین
به دلیل اینکه تندخویی انیشتین به عنوان یک مرد جوان اساتید او را دلآزرده کرده بود، او پس از فراغت از تحصیل نتوانست کرسی تدریس بگیرد. پدر یکی از همکلاسیهای به او کمک کرد تا در «اداره فدرال مالکیت حقوق معنوی» وقت که هماکنون «اداره امتیازات انحصاری سوییس» نام دارد[۷] in 1902. در آنجا انیشتین در مورد ارزش امتیاز انحصاری مخترع برای وابزارهای اختراع شده قضاوت میکرد که این کار نیازمند داشتن دانش در زمینه فیزیک بود- او بطور اخص مسئول ارزیابی امتیازات انحصاری مربوط به ابزارهای الکترومغناطیسی بود. [۸] او همچنین در طی این کار یاد گرفت که چگونه با وجود توضیحات ناقصی که ارائه میشد، جوهره تقاضانامهها را تشخیص دهد ، و با راهنمایی مدیران یاد گرفت که چگونه نظر خود را به درستی توضیح دهد. او معمولاً اشتباهات موجود در این طرحها را اصلاح میکرد و در همان حال عملی بودن این کارها را ارزیابی میکرد.
در 6 ژانویه1903، انیشتین با میلوا ماریخ ازدواج کرد. ازدواج انیشتین با ماریخ ریاضیدان، هم یک شراکت فکری و هم یک شراکت شخصی به شمار میآمد: انیشتین در مورد میلوا میگفت: «او موجودی است که نیمه دیگر من است و مثل من قدرتمند و مستقل است». رونالد دابلیو کلارک- یکی از زندگینامه نویسان انیشتین- مدعی است انیشتین به خاطراینکه برای موفقیت در کارش به تنهایی نیاز داشت، به فاصلهای که در زندگی زناشوییاش وجود داشت وابسته بود؛ او نیازمند انزوای فکری بود. آبرام یوف، پزشک روسی که انیشتین را میشناخت در نوشتهای راجع به وفات او نوشتهاست، «نویسنده [مقالات سال 1905]، یکی از بروکراتهای اداره امتیازات انحصاری در برن بود که انیشتین-ماریخ نام داشت.» و همین گفته اخیرا به عنوان گواه روابط سازنده آنها تعبیر میشود. در عین حال، به گفته آلبرتو مارتینز از مرکز مطالعات انیشتین در دانشگاه بوستون، یوف در مورد انیشتین ابتکار نویسندگی بکار بردهاست، چراکه او معتقد است در آن زمان در سوییس رسم بودهاست که اسم فامیل زن را به اسم فامیل شوهر اضافه کنند. [۹] اما حقیقت هر چه که باشد، میزان تأثیر ماریخ بر کارهای انیشتین، یک سئوال جنجالبرانگیزاست که جای بحث فراوان دارد. در سال 1903، سمت انیشتین در اداره امتیازات انحصاری سوییس دائمی شده بود، هر چند تا زمانیکه او «کاملاً در فنآوری ماشین مهارت بدست آورد» برای ارتقا نادیده گرفته میشد. [۱۰] او در سال 1905، پس از ارائه تز خود با عنوان "" تعیینی جدید برای جهت حرکت ذرات» زیر نظر آلفرد کلینر، دکترای خود را از دانشگاه زوریخ اخذ کرد.
[ویرایش] مقالات سال پر معجزه
الگو:جزییات در سال 1905، او در اوقات فراغتش چهار مقاله نوشت و بدون اینکه این مقالهها از نظر مرجع، ادبیات علمی کافی داشته باشند یا اینکه از همکاران دانشمند انیشتین بتوانند در مورد آنها با او بحث کنند، آنها را در بنیاد فیزیک مدرن و کلاسیک| فیزیک مدرن شرکت داد. بسیاری از فیزیکدانها معتقدند که سه مقاله از چهار مقاله مذکور( حرکت براونی، تأثیرات فتوالکتریک و نسبیت خاص) مستحق جایزه نوبل بودهاند. اما کمیته نوبل جایزهاش را تنها به مقاله «تأثیرات فتوالکتریک» اعطا کرد؛ در زمان اعطای جایزه، این مقاله شواهد تجربی بلامنازعی را به عنوان پشتوانه خود داشت، هر چند که کمیته نوبل این عقیده را عنوان کرد که سایر کارهای انیشتین نیز در مسیر مربوطه تایید میشوند.
ممکن است برخی اعطای جایزه نوبل به خاطر تأثیرات فتوالکتریک را طعنهآمیز بدانند، نه تنها به این خاطر که شهرت انیشتین بیشتر به خاطر نسبیت است، بلکه به این دلیل که تأثیر فتوالکتریک یک پدیده کوانتوم است و انیشتین از مسیری که تئوری کوانتوم در آن افتاده بود ناراضی بود.
انیشتین مجموعه مقالاتش را به «آنالن درفیزیک» اهدا کرد. به همه این مقالات مشترکا ""مقالات سال پر معجزه"" گفته میشود(از Annus mirabilis، در لاتین به معنای «سال پر معجزه»). اتحادیه بینالمللی فیزیک محض و فیزیک کاربردی، به مناسبت صدمین سال انتشار کار عظیم انیشتین در سال 1905، با برگزاری مراسمی با عنوانسال 2005، سال جهانی فیزیک، این رویداد را گرامی داشت.
اولین مقاله که "" درباره دیدگاهی قهرمانانه درمورد تولید و انتقال نور"" نام داشت(«Über einen die Erzeugung und Verwandlung des Lichtes betreffenden heuristischen Gesichtspunkt») بطور اخص درباره جایزه نوبل وی نقل شده بود. در این مقاله، انیشتین نظریه پلانکس (E = hν) در مورد عناصر عینی انرژی را به نظریه خود بسط داده و عنوان کردهاست که انرژی الکترومغناطیس توسط کوانتومهایhν (که در آن h ثابت پلانک بوده و ν فرکانس نور است) جذب یا ساطع میشوند و بدین ترتیب قانون جدیدی را پیشنهاد میکند
تا تأثیرفتوالکتریک و سایر ویژگیهای لومیسانس نوری و یونش عکاسی را تشریح کند. انیشتین در مقالههای بعدیش، این قانون را برای تشریح پدیده ولتا(در سال1906)، تولید اشعههای کاتدی ثانویه (در سال 1906) و حد پربسامد برمسترالانگ (در سال 1911) اشاره کرد. مهمترین تأثیر انیشتین این بود که ثابت کرد برخلاف آنچه که پلانک بدان معتقد بود، تدریج انرژی، بیشتر یک ویژگی کلی و درونی نور است تا محدودیت ویژه تعامل بین ماده و نور. یکی دیگر از نتایج این مقاله که اغلب مورد غفلت قرار گرفته، تخمین عالی(6.17 1023) عدد آوگاردو توسط انیشتین است(6.02 1023). در عین حال انیشتین در این مقاله نور را به عنوان یک ذره مطرح نکرده است؛ مفهوم «فوتون» تا سال 1909 مطرح نشده بود. (به پایین رجوع کنید).
در سال 1905، دومین مقاله او با عنوان ""درباره حرکت ذرات معلق در مایعات ایستا- مورد نیاز بر اساس تئوری گرمایی مولکولی کنتیک-""، («Über die von der molekularkinetischen Theorie der Wärme geforderte Bewegung von in ruhenden Flüssigkeiten suspendierten Teilchen») مطالعه او در مورد حرکت براونی را در بر میگرفت و برای وجود اتمها گواه عملی ارائه میداد. پیش از این مقاله، اتم به عنوان مفهومی مفید تلقی میشد، اما فیزیکدانها و شیمیدانها به شدت بر سر این موضوع بحث داشتند که آیا اتمها چیزهایی واقعی هستند یا نه. بحث آماری انیشتین در مورد رفتار اتمها، برای تجربهگرایان راهی ایجاد کرد تا بتوانند از طریق میکروسکپهای عادی، اتمها را بشمارند. ویلهلم استوالد یکی از مخالفان سرشناس نظریه وجود اتمها، بعدها به آرنولد سامرفلد گفته بود که در پی توضیح کامل انیشتین در مورد حرکات براونی، به وجود اتمها اعتقاد پیدا کردهاست. [۱۱] همچنین در سال 1900، حرکت براونی توسط لوییس باچلیر نیز تشریح شده بود.
در آن سال یعنی در ژوئن سال 1905، سومین مقاله انیشتین با عنوان ""درباره الکترودینامیک اجزای متحرک"" به چاپ رسید. در این مقاله تئوری نسبیت خاص، تئوری زمان، فاصله، جرم و انرژی مطابق با الکترومغناطیسم را معرفی کرد اما نیروی جاذبه را حذف کرد. وقتیکه انیشتین بر روی این مقاله کار میکرد، در مورد کار ما بر روی حرکت نسبی برای میلوا مطالبی نوشت که همین امر این پرسش را در ذهن عدهای برانگیخته که آیا میلوا در این پیشرفت نقشی داشتهاست یا نه. برخی از نگارندگان تاریخ علم بر این باورند که انیشتین و همسرش هر دو از انتشار معادله نسبیت توسط هنری پوینکار ریاضیدان و فیزیکدان فرانسوی، چند هفته پیش از ارائه مقاله انیشتین، با خبر بودهاند. اما اکثریت بر این باورند که کار این دو از هم مستقل بوده و در بسیاری از جنبههای مهم با هم متفاوت بودهاند. همچنین در مورد اینکه آیا انیشتین از انتشار مقاله هندریک آنتون لورنتس که دربرگیرنده بخشهای زیادی از تئوری نسبیت بوده و پوینکار نیز در کار خود به آن ارجاع داده بود، بحثهای فراوانی در میان است. در عین حال بیشتر مورخین علم معتدند نسبیت انیشتین از بسیاری از جهات با تئوریهای نسبیت مطرح شده توسط سایرین، تفاوتهای فراوانی دارد. همچنین سئوالات مطرح شده در مورد اولویت ارائه تئوریها، ازاین استعاره گمراه کننده ریشه میگیرد که میگوید انیشتین به عنوان یک نابغه منزوی شدهاست. [۱۲]
او در مقاله چهارم، تحت عنوان ‹‹ آیا درونیات یک جسم وابسته به محتوای انرژی آن است؟›› ((«Ist die Trägheit eines Körpers von seinem Energieinhalt abhängig?»)که در اواخر سال 1905 منتشر شد، نشان داد که با توجه به اصل موضوع نسبیت، غیر ممکن است بتوان این معادله معروف را استنتاج کرد که بیانگر هم ارزی ماده و انرژی باشد. انرژی (E) مساوی است با جرم اجسام (m) ضربدر سرعت نور (c) به توان 2 E = mc2. . معهذا، این پوینکار بود که در سال 1900 برای اولین بار ‹‹ هم ارزی انرژی›› را در قالبی که تفاوت اندکی با گذشته داشت، به صورت زیر به چاپ رساند: m = E / c2همچنین به مبحث اولویت نسبیت مراجعه شود.
}} همچنین مراجعه شود به| تاریخ نسبیت خاص{{
سالهای میانی
انیشتن در سال 1906 به درجه بازرس فنی درجه دو ارتقا یافت. به انیشتن در سال 1911 امتیاز Privatdozent (استادی دانشگاه افتخاری) در شهر برن سوئیس داده شد. در خلال آن زمان، انیشتن در مقالهای که درباره پدیده تلون موشکافانه نوشت چرایی آبی بودن رنگ آسمان را توصیف کرد. این مقاله تأثیر انباشتی انتشار نور از طریق مولکولهای مجزا در اتمسفر را نشان میدهد.
[۱۳] انیشتن در سال 1911 اولین دانشیار دانشگاه زوریخ شد و ظرف مدت کوتاهی پس از آن استاد بخش زبان آلمانی دانشگاه چارلز پراگ شد. انیشتن در زمانی که در پراگ بود، یک مقالهای منتشر کرد و طی آن از منجمان خواست تا دو پیش بینی مرتبط با نظریه نسبیت در حال تکامل او را مورد آزمایش قرار دهند. مورد اول خمیدگی نور در میدان گرانشی بود که در هنگام خورشید گرفتگی قابل اندازه گیری است و مورد دوم به قرمزی گراییدن خطوط طیف نور خورشیدی درمقایسه با خطوط طیف نور تولید شده در سطح زمین بود. یک منجم جوان آلمانی، به نام اروین فروندلیخ، شروع به همکاری با انیشتن کرد و به دیگر منجمان سراسر جهان در مورد آزمایشهای نجومی انیشتن هشدار داد. [Crelinsten, Jeffrey, «Einstein's Jury: The Race to Test Relativity,» Princeton University Press, 2006] </ref> انیشتن در سال 1912 به زوریخ بازگشت تا استاد دانشگاه ETH زوریخ شود. در آن زمان، با مارسل گراسمن ریاضی دان، که او را با هندسه ریمانی آشنا ساخت،همکاری نزدیکی داشت. انیشتن در سال 1912، از زمان به عنوان بعدچهارم یاد کرد؛ (هر چند که پیش از او نیز ه. جی. ولز به سال 1895 و در ‹‹ماشین زمان›› این مساله را مطرح کرده بود.
انیشتن در سال 1914، یعنی دقیقا اندکی قبل از آغاز جنگ جهانی اول در برلین اقامت داشت و استاد دانشگاه بود و در آن زمان به عضویت آکادمی علوم پروس درآمد. او تابعیت پروسی را پذیرفت. او از سال 1914 تا 1933 به عنوان مدیر موسسه کایزر ویلهم که در زمینه فیزیک در برلین فعالیت میکرد، مشغول به کار بود. او همچنین از سال 1920 تا 1946 سمت استاد استثنایی را در دانشگاه لیدن به عهده داشت و اغلب در آنجا به عنوان مهمان ایراد سخنرانی میکرد.
انیشتن در سال 1917، مقالهای ‹‹ در باب سازوکار کوانتومی انرژی تابشی››« (»Zur Quantentheorie der Strahlung," Physkalische Zeitschrift 18, 121–128) را به چاپ رساند. او در این مقاله مفهوم گسیل برانگیخته، را که تقویت نور در لیزر را میسر میسازد، مطرح کرد. او همچنین در همان سال مقالهای را منتشر ساخت که در آن از نظریه نسبیت عام برای الگو دادن به رفتار کل جهان استفاده کرد و زمینه را برای ]]کیهان شناسی|کیهان شناسی]] جدید مهیا ساخت. او در اثر خودش ‹‹بزرگترین اشتباه››؛ یعنی ثوابت جهان شناختی را که خود توصیف کرده بود را خلق کردد.
در14 می 1904 اولین پسر آلبرت و میلوا؛ یعنی هانس آلبرت انیشتن به دنیا آمد. دومین پسر آنها، ادوارد انیشتن در 28 ژوئیه 1910 چشم به دنیا گشود. هانس آلبرت استاد مهندسی هیدرولیک دانشگاه کالیفرنیا، برکلی شد. او تعامل کمی با پدرش داشت، اما به موسیقی و دریانوردیعاشقانه میپرداخت. برادر کوچکتر ؛ یعنی ادوارد قصد داشت به حرفه روانکاوی فرویدی بپردازد، اما به خاطر اسکیزوفرنی به پناهگاه سپرده شد و در پناهگاه از دنیا رفت. َ انیشتن در 14 فوریه 1919 میلوا را طلاق داد و در 22 ژوئیه 1919 با دختر عمه خود السا لونتهال ازوداج کرد. (انیشتن متولد میشود: لونتهال نام خانوادگی اولین شوهر او، یعنی ماکس بود). السا اولین دختر خاله و دومین دختر عمه آلبرت محسوب میشد. او سه سال از آلبرت کوچکتر بود و پس از آنکه آلبرت به درهم ریختگی عصبی جزیی و بیماری معده شدید مبتلا شد او را تا وقتی که سالم شود ، پرستاری کرد. ازدواج این دو فرزندی در بر نداشت.
نسبیت عام
}} همچنین مراجعه شود به| تاریخ نسبیت عام{{
انیشتن در نوامبر سال 1915 یک سری سخنرانیهایی در آکادمی علوم پروس ایراد کرد که در آن نظریه جدید گرانش، موسوم به نسبیت عام را مطرح کرد. او در آخرین سخنرانی ای که ایراد کرد معادلهای را مطرح کرد که جانشین قانون جاذبه نیوتون شد، معادله میدان انیشتن. [۱۴] این نظریه قائل به این است که نه تنها کسانی که یا یک سرعت ثابت در حرکتند، بلکه تمامی ناظران یکسان و هم ارز هستند. در نسبیت عام، گرانش دیگر نیرو محسوب نمیشود (مانند قانون جاذبه نیوتون)، بلکه آن نتیجه خمیدگی مکان- زمان است.
به خاطر جنگ، مقالاتی که انیشتن در مورد نسبیت عام چاپ کرده بود، در خارج از آلمان در دسترس نبود. خبر نظریه جدید انیشتن توسط فیزیک دانهای هلندی [[هنریک لورنتز|هنریک آنتون لورنتز و پل اهرنفست و همکار آنها ویلیام دو سیتر که مدیر رصد خانه لیدن بود، به منجمان انگلیسی زبان در انگلیس و آمریکا رسانده شد. در انگلیس، آرتور استنلی ادینگتون که دبیر انجمن نجوم سلطنتی از دو سیتر خواست تا یک سری مفالاتی به زبان انگلیسی به نفع منجمان بنویسد. نظریه جدید او را مجذوب خود ساخته بود و از این رو یکی از مدافعان و مبلغان اصلی نسبیت شد. .[۱۵] اغلب منجمان هندسی سازی گرانش توسط انیشتن را نمیپسندیدند و معتقد بودند پیش بینیهای او در مورد خمیدگی نور و به قرمزی گرایی گرانشی درست از آب در نخواهد آمد. در سال 1917، منجمان رصد خانه ویلسون در کالیفرنیای جنوبی نتایج تحلیل طیف نور را که در ظاهر نشان میداد که در پرتو خورشید به قرمزی گرایی گرانشی وجود ندارد، منتشر کردند. .[۱۶] در سال 1918، منجمان رصد خانه لیک در شمال کالیفرنیا تصاویری از خورشیدگرفتگی ای که در ایالات متحده قابل رویت بود گرفتند. پس از پایان جنگ، آنها نتایج بررسیهای خود را اعلام کردند و مدعی شدند که پیش بینی نسبیت عام انیشتن در خصوص خمیدگی نور اشتباه بودهاست. با این حال آنها به خاطر خطاهای احتمالی فراوان، هیچگاه اقدام به چاپ نتایجی که به دست آورده بودند نکردند. .[۱۷]
آرتور استنلی ادینگتون، طی سفرهایی که درماه میسال، 1919 در زمانی که خورشید گرفتگی ای در بریتانیا رخ داد، به سوبرال سیارا برزیل و جزیره پرینسیپ در ساحل غربی آفریقا داشت، اندازه گیری خمیدگی گرانشی عدسی نور ستاره را به هنگام عبور از نزدیکی خورشید تحت نظارت داشت و در نهایت به این نتیجه ر سید که محل قرار گرفتن ستاره از خورشید دورتر است. این حالت عدسی گرایی گرانشی نامیده میشود و وضعیت ستارههای مشاهده شده دو برابر حالتی بود که فزیک نیوتنی پیش بینی اش را میکرد. معهذا، این حالت با پیش بینی هم ارزی میدانی انیشتن (هم ارزی میدانی) نسبیت عام همخوان بود. ادینگتون اعلام کرد که نتایج به دست آمده پیش بینی انیشتن را تایید میکند و ‹‹ مجله تایمز›› در هفتم نوامبر آن سال با اتنخاب تیتر زیر تایید شدن پیش بینی انیشتن را گزارش کرد: ""انقلابی در علم، نظریهای جدید در مورد جهان، ایدههای نیوتن اعتبار خود را از دست میدهد."" ماکس بورن، برنده جایزه نوبل از نسبیت عام به عنوان ‹‹ بزرگترین دستاورد و شاهکار تفکر بشری در مورد طبیعت›› بر شمرد و پل دیراک نیز که یکی از برندگان جایزه نوبل است، از آن به عنوان ‹‹ بزرگترین اکتشاف علمی آن زمان›› یاد کرد. [۱۸] این اظهار نظرها و تبلیغات متعاقب از آن، باعث شهرت و معروفیت انیشتن شد. او در سطح جهانی معروف شد که موفقیت استثنایی و خاصی برای یک دانشمند محسوب میشود.
با این حال هنوز هم بسیاری از دانشمندان به دلایل مختلفی که شامل دلایل علمی (مخالفت با تفسیر انیشتن از آزمایشهای انجام شده، اعتقاد به اتر و یا ضرورت وجود ملاک مطلق) و دلایل روانی- اجتماعی (محافظه کاری، یهود ستیزی) میشد، نظریات انیشتن را نمیپذیرفتند. به نظر انیشتن، اغلب مخالفتهایی که با نظریه او میشد، از جانب آزمایش باورانی بود که درک ناچیزی از نظریه مطرح شده داشتند.
.[۱۹]
شهرتی که انیشتن بعد از چاپ مقاله 1919 دست آورده بود، باعث شد بسیاری از دانشمندان نسبت به ابراز نفرت و انزجار کنند و نفرت و انزجار برخی از آنها حتی تا دهه 30 نیز ادامه یافت. مباحث زیادی در مورد ابراز انزجار نسبت به شهرت و معروفیت انیشتن وجود دارد، بویژه در میان آن دسته: از فیزیک دانان آلمانی که بعدها جنبش ضد انیشتنی ‹‹ دویچه فیزیک›› را در مقدمه Klaus Hentschel ؛ یعنی ‹‹ فیزیک و سوسیالسم اجتماعی›› به راه انداختند:
An anthology of primary sources (Basel: Birkhaeuser, 1996), on p.lxxi. برای آگاهی از نگرشها و مباحث منجمان در مورد نسبیت به منبع زیر مراجعه کنید:
Jeffrey Crelinsten, Einstein's Jury: The Race to Test Relativity (Princeton University Press, 2006), esp. chpts. 6, 9, 10 and 11.</ref>
انیشتن در 30 مارس سال 1921، یعنی همان سالی که برنده جایزه نوبل شد، برای ایراد سخنرانی در مورد نظریه جدید نسیبت به نیویورک رفت. اگرچه امروزه انیشتن به خاطر فعالیتهایش د رمورد نسبیت شهرت یافته، اما جایزه نوبل به خاطر کارهای او در مورد ‹‹ تأثیر فتو الکتریکی›› به او اعطا شد؛ چرا که در مورد نسبیت عام در آن زمان هنوز اختلاف نظر وجود داشت. هیات نوبل با خود به این نتیجه رسیند که اشاره به آن نظریه انیشتن در نوبل که اختلاف نظر و مخالفت در مورد آن کمتر است، بیشتر مورد قبول جامعه علمی واقع خواهد شد.
[ویرایش] تفسیر کوپنهاگن
در سال 1909 انیشتن در حضور جمعی از فیزیک دانان، مقالهای تحت عنوان (Über die Entwicklung unserer Anschauungen über das Wesen und die Konstitution der Strahlung) ‹‹ شکل گیری نظریات و عقاید ما در مورد اجزای سازنده و ماهیت انرژی تابشی›› درمورد تاریخ ‹‹اتر درخشان/ نظریات اتر›› و مهمتر از آن در مورد اندازه گیری نور ارائه کرد. انیشتن در این مقاله و مقالهای که پیش از آن در سال 1909 ارائه کرده بود، نشان داد که کوانتوم ‹‹ انرژی›› که توسط ‹‹ماکس پلانک›› مطرح شده، نیز حامل ‹‹ مقدار حرکت›› مشخص و معینی بوده و از بسیاری جهات به گونهای عمل میکرد که گویی آنها ذرات مستقل و خاصی بودهاند. این مقاله نشانگر ارائه مفهوم جدید و بی سابقه ‹‹ فوتون›› بود ( اگرچه این اصطلاح چندین سال بعد و طی مقالهای به سال 1926 توسط ‹‹ گیلبرن ن. لوئیز›› مطرح شد). حتی مهمتر از آن این است که انیشتن نشان داد که نور میبایست ‹‹ به طور همزمان›› یک موج و یک ذره باشد. انیشتن همچنین بدرستی پیش بینی کرد که فیزیک در آستانه انقلابی قرار داشت که ایجاب میکرد آنها این ‹‹ دوگانگی موج- ذره/ ماهیتهای دوگانه›› نور را یکسان و واحد سازند. با وجود این، پیشنهاد خود او برای راه حل یعنی اینکه هم ارزیهای مطرح شده توسط جیمز ماکسول برای میدانهای الکترومغناطیسی تعدیل شوند تا زمینه برای راه حلهای موجی که با غرایب میدانی عجین هستند، فراهم شود، هیچگاه بسط و توسعه نیافت. این در حالی است که این پیشنهاد بر نظریات ‹‹ موج آزمایشی›› ‹‹ لوئیز دی بروگلی›› در ارتباط با ‹‹ مکانیک کوانتوم›› تأثیر داشتهاست.
[ویرایش] جبر باوری=
با نشستن نظریه جدید ‹‹ مکانیککوانتوم›› به جای نظریه کوانتوم اولیه که از اواسط دهه 30 قرن 20 آغاز شد، انیشتن اعتراضات خود را نسبت به ‹‹ تفسیر کوپنهاگن›› از هم ارزیهای جدید مطرح کرد. مخالفت و اعتراض انیشتن در این باره تا آخر عمرش ادامه یافت. به باور اکثریت افراد علت این مخالفت و اعتراض این بودهاست که انیشتن فردی جبر باور و انعطاف ناپذیر بوده است؛ ( مراجعه شود به: جبر باوری علمی/ جبر باوری). آنها به نامهای اشاره میکنند که انیشتن در سال 1926 به ‹‹ ماکس بورن›› نوشته و در آن آوردهاست:
مکانیک کوانتوم قطعا مخالف آن چیزی است که تاریخ همیشه اما را به آن میخواند. اما صدایی از درون به من میگوید که این هنوز چیز حقیقی نیست. نظریه چیزهای زیادی میگوید، اما هرگز ما را گامی به راز ‹‹ آن قدیمی ترین›› نزدیک نمیکند. من به هر حال معتقد هستم که ‹‹خداوند›› نرد بازی نمیکند..
در جواب به این نوشته، نیلز بوهر که در مورد نظریه کوانتوم با انیشتن اختلاف نظر شدیی داشت، خطاب به انیشتن چنین گفت: ‹‹ از تعیین تکلیف کردن برای خدا دست بکش››. ‹‹ مناظرات بوهر- انیشتن›› در مورد جنبههای اساسی مکانیک کوانتوم در ‹‹ کنفرانسهای سولوای›› انجام میشد. بخش مهم دیگری از دیدگاه انیشتن مقاله مشهوری است که در سال 1953 توسط انیشتن، پودولسکی و روزن نوشته شد. [۲۰] به زعم برخی فیزیک دانان این مقاله یکی دیگر از مواردی است که این نظریه را تقویت میکند که انیشتن جبر باور بودهاست.
البته جا دارد از نظر کاملاً متفاوت انیشتن در مورد ارتودوکسی کوانتوم دفاع کرد. خود انیشتن گفتههای بیشتری در این زمینه منتشر کرد و اظهار نظر گیرایی و قاطعانهای توسط یکی از هم عصران او؛ یعنی وولف گانگ پولی صورت پذیرفت. نقل قولی با مضمون ‹‹ خداوند نرد بازی نمیکند›› که در بالا به آن اشاره شد، در ابتدای کار انیشتن و توسط او مطرح شده بود، اما بیانیهها و گفتههایی که بعدها از انیشتن داریم حول موضوعات دیگری میچرخد. The Wolfgang Pauli quotation is as follows:[۲۱] نقل قول وولف گانگ به شرح ذیل است: [۲۲]
…
.. من نمیتوانستم چه در آن زمان که شما در مورد انیشتن در نامهای یا دست نوشتهای صحبت میکردید، او را شناسایی کنم. به نظرم چنین میآمد که شما یک انیشتن احمق برای خود ترسیم کردهاید و با کبکبه و دبدبه خاصی او را به زمین کوبیدهاید. بویژه آنکه انیشتن مفهوم ‹ جبر باوری› را آنگونه شماها مطرح میکنید، اساسی و بنیادین در نظر نمیگرفتهاست ؛ (همان طور که خودش به کرات این موضوع را برای من بازگو کردهاست). او ‹ با استدلال میگوید› که برای پذیرش نظریات معیارهایی را به کار میبندد. سوال این است که ‹‹ آیا این به غایت جبرباورانه است؟... او خیلی هم از دست تو ناراخت نبود، فقط میگفت تو آدمی هستی که به گفتههای کسی گوش نمیدهی.
[ویرایش] نقص و واقع گرایی=
بسیاری از اظهار نظرات نیان شده توسط انیشتن حکایت از اعتقاد او به ‹‹ ناقص›› بودن مکانیک کوانتوم است. This was first asserted in the famous 1935 Einstein, Podolsky, Rosen (EPR paradox) paper,[۲۳] and it appears again in the 1949 book Albert Einstein, Philosopher-Scientist.[۲۴] این مساله برای اولین بار در مقاله مشهوری که در سال 1935 توسط انیشتن، پودولسکی و روزن ‹‹ EPR paradox›› نوشته شد، مطرح گردید.
,[۲۵]
و برای بار دوم در کتابی تحت عنوان ‹‹ آلبرت انیشتن، فیلسوف - دانشمند›› به سال 1949 عنوان شد. .[۲۶]The "EPR" مقاله تحت عنوان ‹‹ آیا توصیف مکانیکی کوانتوم و واقعیت فیزیکی را میتوان کامل در نظر گرفت؟ بود و در آن چنین نتیجه گیری شد: ‹‹ از آنجایی ما نشان دادهایم که عملکرد موج توصیف کاملی از واقعیت فیزیکی را به دست نمیدهد، ما این سوال را که آیا چنین توصیفی وجود دارد یا خیر حل نشده و بی پاسخ رها کردیم. با این حال، به اعتقاد ما چنین نظریهای ممکن و میسر است››. In the Schilpp book,[۲۷] که از تحلیل آماری در کارهایش در ارتباط با پشنهاد براون و مقالاتی که پیش از سال 1905 به چاپ رسیده بود، استفاده میکرد. انیشتن حتی وحدت گیبز را کشف کرده بود. معهذا، بنا به گفته اکثر فیزیکدانها او بر این باور بود که بی علت انگاری یکی از معیارها برای مطرح کردن اعتراض قاطعانه به نظریه فیزیکی است. دلیلی که پولی ارائه میکند در تضاد با این باور است، و گفتههای خود انیشتن بیانگر آن است که او بر عدم تکامل به مثابه دغدغه اصلی خود تمرکز و تاکید داشت.
اخیرا تمایل و گرایش ما به این حرفه بیشتر شدهاست. جان استوارت بل در تحقیقاتی که در مورد انیشتن، پودولسکی و روزن انجام داد، به نتایج جالب توجه (تئورم بل) و نابرابری بل بیشتری دست یافت. بر اساس تحلیل EPR در مورد عقاید و تفکراتی که در خصوص نتایج قابل استنتاج از این مساله بیان شده، تفاوت و اختلاف وجود دارد. به زعم بل، نامکانی کوانتوم محرز شده است؛ این در حالی است که دیگران قائل به مرگ علیت باوری هستند.
[ویرایش] خلاصه
اینکه باور و اعتقاد قلبی انیشتن چه باشد کاری ندارم، اما او پذیرفت که نظریه کوانتوم بهترین نظریه موجود بود، }} نقل قول نیاز است{{، در عین حال او در پی یافتن دلیل ‹‹ جامع ›› تری بود؛ یعنی دلیلی که یا بار علیت باوری بیشاری داشته باشد یا دلیلی که اصولی تر علت احتمالات را به شیوهای منطقی تبیین کند. او نه میتوانست از این باور دست بکشد که فیزیک قوانین حاکم بر ‹‹ حقیقیات›› را توصیف و تعریف میکند و نه میتوانست از این عقیده دست بردارد که هیچ توضیحاتی وجود ندارد که دربردارنده تناقض باشد و این مساله موفقیتهای او را از طریق شرح و توصیف کوانتوم نوری، نسبیت، اتم و جاذبه برای او در پی داشت.
نظریه میدان یکنواخت
}} اصلی| نظریات میدان یکنواخت کلاسیک{{ پس از شرح و بسط نظریه نسبیت، تلاشهای تحقیقاتی انیشتن عمدتاً شامل یک سری اقدامات جهت تعمیم نظریه نیروی جاذبه بود که به منظور یکپارچه ساختن و آسان سازی قانون فیزیک، بویژه نیروی جاذبه و الکترومغتاطیسم بود. او در سال 1950 به تشریح این کار پرداخت، و در یک مقاله ‹‹علمی آمریکایی›› از آن تحت عنوان ‹‹ نظریه میدان یکنواخت ]] یاد کرد. راهنما و الهام بخش انیشتن این نظر و عقیده بود که یک منبع واحد برای کل قوانین فیزیکی وجود دارد.
انیشتن در تحقیقاتش در مورد نظریه نسبیت عام به طور فزایندهای منزوی و از دیگران جدا شد و تلاشهای او در نهایت عقیم و بی نتیجه بود. بویژه، انیشتن در پیگیری وحدت نیروهای اساسی، به طور کل کارهای انجام شده در جامعه فیزیک را نادیده گرفت (و بالعکس)؛ بویژه کشف قوی و نیروی اتمی ضعیف که تا حدود 1970؛ یعنی 15 سال پس از مرگ انیشتن به طور مستقل شناخته نشده بود. هدف انیشتن از یکپارچه سازی قوانین فیزیک تحت لوای یک الگوی واحد هنوز هم برای یکپارچه سازی نیروها به قوت خود باقی است.
سالهای آخر
در سال 1948، انیشتن در کمیته تازه تأسیسی کار میکرد که بعدها همان کمیته سنگ بنای تأسیس دانشگاه برندیس شد. در همان سال و به تاریخ 11 فوریه یوسف کارش پورتره انیشتن را کشید. دولت اسرائیل در سال 1952 به انیشتن پیشنهاد داد که سمت معاونت ریاست جمهوری این کشور را بپذیرد. او پیشنهاد اسرائیلیها رد کرد. بنا به باور عموم، انیشتن تنها شهروند آمریکایی است که علیرغم خارجی بودن سمت رئیس دولت بودن به او پیشنهاد شدهاست. رد کردن پیشنهاد مزبور توسط انیشتن احتمالاً ناشی از مخالفت او با برخی سیاستهای اسرائیل در خلال جنگ استقلال یهود بودهاست. انیشتن به اتفاق تنی جند از دیگر رهبران یهودی مقیم آمریکا، با گذاردن امضای خود پای نامهای، هروت تحت رهبری منانخم بگین را به سبب اتخاذ سیاست و فلسفه ‹‹نازی و فاشیستی››مورد انتقاد قرار داد. .[۲۸]انیشتن در 30 مارس 1953 میدان (فیزیک) یکنواخت تجدید نظر شده خود را منتشر کرد.
او در ساعت 1:15 نیمه شب در تاریخ 18 آوریل 1955 بر اثر خون ریزی درونی، که به دنبال پارگی یکی از آنورسیمهای آئورتی اتفاق افتاد در پرینستون نیو جرسی در سن 76 سالگی درگذشت و با درگذشت او نظریه نسبیت عام حل نشده باقی ماند. تنها فرد حاضر در بستر مرگ انیشتن یک پرستار یبمارستان بودهاست که گفتهاست: ‹‹انیشتن لحظاتی قبل از مرگش چند کلمهای به آلمانی به صورت نامفهوم گفتهاست و او متوجه نشدهاست که انیشتن چه میگوید.›› مطابق وصیتش در همان روزی که درگذشت بدون تشریفات در ترنتون، نیوجرسی جسد سوزان و خاکسترهای جنازه او را در محل ناشناختهای پراکندند.
دکتر توماس استولتز هاروی که مغز را درآورده و نگه داری میکرد، کالبد شکافی بر روی انیشتن انجام داد. هاروی هیچ جیز غیر طبیعی و خاصی در مغز انیشتن نیافت، اما تحقیقات بیشتری که در سال 1999 توسط یک گروهی در دانشگاه مک مستر انجام شد، آشکار ساخت که بخش آپر کیولم آهیانهای او از بین رفتهاست و در عوض لوب پیش گاهی زیرین او 15% عریض تر از حد معمول و طبیعی است. [۲۹]تفکر ریاضیات و دقیق، تشخیص فضایی- بصری و تصویرپردازی حرکات دربخش آهیانهای زیرین صورت میگیرد. همچنین سلولهای گلیکال مغز انیشتن 73% بیشتر از مغز آدم معمولی بودهاست.
عقاید و اعتقادات=
عقاید مذهبی
.[۳۰] He served on the advisory board of the First Humanist Society of New York.[۳۱][۳۲]
نقل قولهایی از انیشتن درباره مذهب
‹‹ مذهب آینده مذهب جهانی خواهد بود، که از حد خداوند فردی فراتر خواهد رفت و دگم اندیشی و علام کلام در آن راه نخواهد یافت. این مذهب هم بعد طبیعی و هم بعد روحانی انسان را پوشش خواهد داد و باید در هیات یک مجموعه واحد معنادار بر مبنای حس مذهبی برخاسته از تجربه تمامی موضوعات طبیعی و روحانی استوار گردد. بودیسم با این توصیفات تطابق و همخوانی دارد. اگر مذهبی وجود داشته باشد که بتواند نیازهای علمی امروزین را برآورده سازد، آن مذهب بودسیم است.›› [۳۳]
- ‹‹ هر چند که من بچهای بودم که والدینی کاملاً بی دین (یهودی) داشتم، با این حال، دیندار عمیقی شدم، معهذا این دینداری نیز در سن دوازده سالگی به ناگه پایان یافت.›› [۳۴]
- ‹‹ به نظر من اینطور نیست که مذعب و علم بالضروره دشمن طبیعی یکدیگر باشند، بلکه در حقیقت، به گمان من بین این دو رابطه بسیار نزدیکی وجود دارد. علاوه بر این، به گمان من علم بدون مذهب سست و ضعیف است و بالعکس، مذهب بدون علم کور است و بی دید. هم علم مهم است و هم مذهب و این دو باید دست در دست یکدیگر پیش روند. ››[۳۵]
- ‹‹ یهودی ای که ایمانش را درجریان زندگی اش نمایان میسازد یا حتی کسی که مذهب وآیین دیگر بر میگزیند، باز هم یهودی محسوب میشود.›› [۳۶]
در بزرگسالی او مذهب خود را ‹‹مذهب در مفهوم جهانی›› قلمداد میکند. ".[۳۷]
او در ‹‹ جهانی که من میبینم›› چنین میآورد:
- ‹‹ کمتر میتوان در میان مغزهای ژرف و کامل علمی کسی را یافت که احساس مذهبی خاصی از خود نداشته باشد، اما بی شک این نوع مذهب با مذهب افراد ساده لوح فرق دارد، در نظر آدم ساده لوح خدا موجودی است که انسان امید دارد از عنایاتش بهره مند گردد و از مجازاتش هراس به دل داشته باشد؛ تعالی بخشیدن به یک حس است: مانند کودکی که حسی را در پدرش تعالی میبخشد، موجودی که انسان با او تا حدودی رابطه شخصی دارد، حال هر چه قدر هم این رابطه توام و آمیخته با ترس و خشیت هست باشد. این در حالی است که دانشمندان قائل به حس و مفهوم علیت جهانی هستند. در نظر چنین فردی، هر ذره از آینده به همان میزان بایسته و معین است که گذشته. در اخلاق هیچ چیز الاهی و آسمانی وجود ندارد؛ بلکه اخلاق صرفاً یک امر بشری است. احساس مذهبی او در هیات یک تحیر و شگفتی پرشور و مجذوبانه چهره مینماید که در هماهنگی کامل با قوانین طیبعت است و نوعی خرد یا تفوق و برتری چنان والایی را در خود دارد که تمامی افکار و اعمال نظام مند بشر در قیاس با آن چیزی است به غایت بی ارزش و بی سنگ.›› [۳۸]
انیشتن در پاسخ به سوال تلگرامی رابی هاربرت سینت گلداستین از نیویورک که از او پرسیده :‹‹ آیا به خداوند ایمان داری؟ بس کن›› که جواب 50 کلمهای میطلبید، چنین گفت: ‹‹ من به خدای ]]اسپینوزا]] ایمان دارم که در هماهنگی کامل با قوانین کیهانی خود را به ما مینمایاند، نه خدایی که تمام هم و غمش سرنوشت بشر و کردههای اوست.›› توجه داشته باشید که انیشتن پاسخ این فرد را تنها در 25 کلمه (به آلمانی) میدهد. اسپینوزا یکی از وحدت وجود بود.
فلسفه علم
در ‹‹ تفسیر کوپنهاگ››بخش (1.3.2) فوق الذکر، به موضع حقیقی انیشتن نسبت به نظریه کوانتوم؛ یعنی مخالفت با آن اشاره رفتهاست. نقل قول معروف ‹‹ خدا نرد بازی نمیکند›› اغلب برای دفاع از این عقیده و باور غالب مورد استفاده قرار میگیرد که او از این نظریه به خاطر بی علت انگاری خوشش نمیآمد.
دیگران دفاع جانانهای از نظر و باور مخالف آن مینمایند. آنها خاطر نشان میسازند که نقل قول ‹‹نرد›› در سال اول کشف نظریه کوانتوم مطرح شد و در 30 سال بعدی زندگی او، دیگران خیلی برایشان سخت بود که همان باور و نظر را از او در مورد نظریه کوانتوم بشنوند. انیشتن به جای آن، بر مفهوم مستقل موضوع ‹‹عدم تکامل››تاکید و تمرکز داشت. این توجه و تاکید هم در مقاله "EPR" (1935) او و هم در تفکر- آزمایش ضد ثبتی گیگر (1949) ددیده میشود. شاهد و مدرک دیگری که بر ضد ‹‹ انیشتن- علیت باور›› مطرح شده، نقل قولی از ‹‹ و. پولی›› است: ‹‹ او (انیشتن›› ‹‹مدعی است›› که سوال ‹‹آیا آن از لحاظ مذهبی مبتنی بر علیت باوری است؟›› را برای قابل پذیرش بودن نظریه مورد استفاده قرار میدهد.
گفتههای انیشتن در دفاع از ایده علیت باوری به قرار زیر است: ‹‹ این در حالی است که دانشمندان قائل به حس و مفهوم علیت جهانی هستند››. ‹‹ هر ذره از آینده در نظر او به همان میزان باسته و معین است که گذشته.›› [۳۹] و: ‹‹ افرادی مثل ما، که به فیزیک ایمان دارند، میدانند که تفاوت قائل شدن بین گذشته، حال و آینده تنها نوعی توهم سرسختانه و لجوجانهاست.››[۴۰]
انیشتن معتقد بود که نظریه پردازان حقیقی همیشه نوعی موضع ‹‹متافیزیکی›› در پس پشت کارهایی که انجام میدهند، اتخاذ میکنند.
- ‹‹ به گمان من هر نظریه پرداز حقیقی، صرف نظر از اینکه تا جه حدی خودش را 'پوزیتیویست' صرف میداند، یک متافیزیک باور مطیع و سر به راه است. متافیزیک باورها معتقدند که هر آنچه از لحاظ منطقی ساده باشد، در عین حال حقیقی است. متافیزیک باور مطیع و سر به راه بر این باور است که هر آنچه که از لحاظ منطقی سادهاست، در واقعیت تجربه شده تجسم نمییابد، بلکه کلیت تمامی تجارب حسی را میتوان بر اساس یک نظام مفهومی مبتنی بر مقدمه سادگی بی نهایت 'درک کرد'.›› [۴۱]
ارزیابیهای کلی ذیل توسط همکار انیشتن، به نام ناتان روزن، در مورد او ارائه شدهاست: ‹‹فکر میکنم خصوصتی که در او وجود داشت و بیشتز از دیگر چیزها مرا تحت تأثیر قرار داد سادگی تفکر و باور او به توانایی انسان برای پی بردن به طرز کار طبیعت بود. انیشتن در سراسر عمرش معتقد بود که خرد بشری میتواند نظریاتی را خلق کند که قار است پدیدههای فیزیکی را به درستی توصیف و تبیین کند. روش او در تدوین نظریه نقاط اشتراکی با روش هنرمندان داشت، او سادگی و زیبایی را مد نظر قرار میداد (و زیبایی نیز در نظر او، همه چیز به کنار، سادگی بود). سوال اساسی ای که او هنگام بررسی اجزای یک نظریه مطرح میکرد، از این قرار بود:‹‹ آیا این عقلانی است؟›› هر چقدر هم که یک نظریه موفقیت آمیز بود، اگر در نظر او منطقی نمینمود (واژه آلمانی ای که به کار میبرد ‹‹vernunftig›› است، چنین میپنداشت که آن نظریه نمیتواند درک اساسی حقیقی ای از طبیعت به دست دهد. ref> Nathan Rosen p. 649 in Einstein: The Life and Times Avon Books, New York 1971.</ref>
عقاید سیاسی
انیشتین خود را یک صلحطلبی قلمداد میکرد. .[۴۲] و بشردوست، <مرجع> همان. </مرجع> و خود را در سالهای بعدی، یک سوسیال دمکرات متعهد قلمداد میکرد. او یک بار گفت، «از نظر من نگرش گاندی روشنبینانهترین نگرش در میان تمامی سیاستمداران زمان ماست. باید تلاش کنیم تا با روحیه وی کارها را انجام دهیم: نه آنکه برای نبرد برای آرمانهایمان به خشونت متوسل شویم، بلکه باید این کار را به دور از تمامی پلیدیها انجام دهیم.»« انیشتین که عمیقا تحت تأثیر گاندی قرار داشت، یک بار در مورد گاندی گفت: »نسلهای بعدی به سختی باور خواهند کرد که روزگاری چنین موجودی از گوشت و پوست بر روی زمین میزیستهاست.« گاهی اوقات عقاید انیشتین جنجالبرانگیز بود. آلبرت انیشتین در مقالهای با نام »چرا سوسیالیسم؟« در سال 1949، <مرجع> الگو:نقل قول از اخبار </مرجع> به توصیف »مرحله شکارگری رشد انسان" پرداخته، و از جامعه سرمایهدار، به عنوان منبع پلیدی که باید بر آن فائق آمد نام بردهاست. او با رژیمهای خودکامه در اتحاد شوروی و دیگر نقاط جهان مخالف بود، و همواره از مزایای سیستم سوسیال دموکرات که ترکیبی از یک اقتصاد برنامهریزی شده توام با احترام به حقوق بشر بود سخن میگفت. انیشتین یکی از بنیانگذاران حزب دمکرات آلمان و یکی از اعضای اتحادیه فدراسیون معلمان آمریکا از اتحادیههای وابسته به AFL-CIO بود.
انیشتین دخالت بسیاری در جنبش حقوق مدنی داشت. او یکی از دوستان نزدیک پل رابسون در طول بیش از 20 سال بودهاست. انیشتین یکی از اعضای چندین گروه طرفدار حقوق بشر (از جمله بخش پرینستون NAACP) بود که رهبری بسیاری از جنبشهای آن را پل رابسون بر عهده داشت. او به همراه پل رابسون ریاست «نهضت پایان زجرکشی در آمریکاً را بر عهده داشت. زمانی که دبلیو.ای.بی. دوبویس در دهه هشتاد عمر خود در طول دوره مککارتی به نحوی جاهلانه متهم به جاسوسی برای کمونیستها شد، انیشتین اعلام کرد داوطلبانه حاضر است به عنوان یکی از شهودی که به نفع وی شهادت میدهد در جلسه دادگاه حاضر شود. بلافاصله پس از آنکه اعلام شد انیشتین قرار است در جایگاه شهود قرار گیرد این پرونده رد شد. انیشتین گفتهاست »نژادپرستی بزرگترین بیماری آمریکاست".
اف.بی.آی پروندهای 1427 صفحهای در مورد فعالیتهای انیشتین داشت و توصیه میکرد که به موجب قانون اخراج بیگانگان از مهاجرت انیشتین به آمریکا ممانعت شود، این اداره انیشتین را متهم به «اعتقاد به اصلی خاص و پیروی و تبلیغ و تدریس آن میدانست که از نظر قانون، و به اعتقاد دادگاهها، منجر به ' ایجاد هرجومرجطلبی و 'ایجاد دولتی میشد که تنها به اسم دولت'»« نامیده میشد. آنان همچنین انیشتین را متهم به »«عضویت، حمایت مالی، یا وابستگی به سیوچهار جبهه کمونیست در بین سالهای 1937 و 1954»« و »«نیز رهبری افتخاری سه سازمان کمونیستی»" کردند. <مرجع> الگو:نقل قول از وب </مرجع> بسیاری از اسناد این پرونده عمدتاً توسط گروههای سیاسی غیرنظامی به اف.بی.آی تحویل شد، و خود اف.بی.آی آنها را تهیه نکرده بود.
]]Image:EinsteinSzilard.jpg|thumb|left|222px| در سال 1939، انیشتین نامهای امضا کرد، که توسط لئو زیلارد، خطاب به رئیسجمهور روزولت نوشته شده بود که خواستار حمایت مالی ایالات متحده آمریکا از تحقیق در مورد توسعه سلاحهای اتمی شده بود.]] انیشتین با دولتهای مستبد مخالف بود، و به همبن دلیل (و به خاطر یهودی بودن)، با رژیم نازی نیز مخالف بوده و بلافاصله پس از آنکه این رژیم به قدرت رسید از آلمان گریخت. همزمان، کارل انیشتین خواهرزاده هرجومرجطلب او، که دارای بسیاری از عقاید انیشتین بود، سرگرم جنگ با فاشیستها در جنگ داخلی اسپانیا بود. انیشتین ابتدا با تولید بمب اتم موافق بود، هدف وی اطمینان یافتن از این نکته بود که هیتلر زودتر به سلاح اتمی دست نیابد، ارسال نامه خطاب به رئیسجمهور روزولت (به تاریخ 2 اوت، 1939، پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، که احتملا توسط لئو زیلارد نوشته شده بود او را تشویق به آغاز برنامهای برای تولید سلاح هستهای کرد. روزولت با ایجاد کمیتهای برای بررسی استفاده از اورانیوم به عنوان سلاح به این نامه پاسخ گفت، و چند سال بعد پروژه منهتن جایگزین این کمیته شد.
اما پس از جنگ، انیشتین برای خلع سلاح هستهای و تشکیل یک دولت جهانی مبارزه کرد: «من نمیدانم چگونه جنگ سوم جهانی به وقوع خواهد پیوست، اما میدانم که مردم در جنگ جهانی چهارم با چوب و سنگ به جنگ هم میروند.» <مرجع> کالاپرایس صفحه 173. نقل قولهای دیگری نیز از این عبارت شدهاست. </مرجع>
]]Image:Einstein paper money.jpg|thumb|right|222px|A 5| اسکناس پوند اسرائیل در سال 1968 با تصویر انیشتین[[
گرچه انیشتین از حامیان صهیونیسم در معنای فرهنگی آن است، اما او اغلب در مورد استفاده از این اصطلاح در قالب ملیگرایی ابراز نگرانی میکرد. انیشتین در یک سخنرانی در هتل کومودور نیویورک، به مردم گفت «آگاهی من از ماهیت اصلی یهودیت با عقیده یک کشور یهودی دارای مرز، ارتش، و درجهای از قدرت دنیوی هر جقدر هم که متعادل باشد، مخالف است. من نگران آسیب داخلی هستم که یهودیت متحمل آن خواهد شد. »<مرجع> Algemeiner.com - «The Death of Modern Zionism?», by Simon Jacobson </مرجع> او همچنین یک نامه سرگشاده منتشر شده در نیویورک تایمز http://phys4.harvard.edu/~wilson/NYTimes1948.html را نیز امضا کرد] این نامه مناچم بگین و حزب ملیگرای هروت را خصوصا برای برخورد نامناسب با بومیان عرب در جریان دیر یاسین توسط ارگون پیشینیان هروت محکوم کرد.
علیرغم این نگرانیها، او در تأسیس دانشگاه عبری در بیتالمقدس، فعالیت بسیاری کرد و در سال (1930) کتابی با عنوان «در مورد صهیونیسم: مجموعه مقالات و سخنرانیهای استاد آلبرت انیشتین»، منتشر کرد و مقالات خود را وقف آن دانشگاه کرد. بعدها، در سال 1952، به انیشتین پیشنهاد شد که به عنوان دومین رئیسجمهور کشور جدید اسرائیل قدرت را در اختیار بگیرد، اما او این پیشنهاد را نپذیرفت، و گفت که فاقد توانایی لازم برای این کار است. با این وجود، انیشتین بقیه عمر خود را وقف رفاه اسرائیل و مردم آن کرد.
آلبرت انیشتین از 19 اوت، 1946، با اعلام تشکیل بنیاد آموزش عالی آلبرت انیشتین ارتباط نزدیکی با طرحهایی داشت که مطبوعات از آن تحت عنوان «یک دانشگاه همگانی یهودی» نام میبرد، اما وی در 22 ژوئن، 1947، از حمایت از این بنیاد دست برداشت و با استفاده از نامش در این بنیاد مخالفت کرد. این دانشگاه در سال 1948 با نام دانشگاه برندیس افتتاح شد.
انیشتین، به همراه آلبرت شوایتزر و برتراند راسل، علیه آزمایش هستهای و بمب اتم مبارزه کردند. انیشتین به عنوان آخرین اقدام عمومی خود، تنها چند روز پیش از مرگ، بیانیه راسل-انیشتین را امضا کرد، که این اقدام وی منجر به برگزاری کنفرانس پوگواش در مورد علوم و امور جهان شد.
تابعیت
انیشتین در آلمان به دنیا آمد. وی در 17 سالگی، در 28 ژانویه، 1896، با تایید پدرش خواستار پایان دادن به تابعیت آلمانی خود شد. او در طول پنج سال یک بیوطن بود. در 21 فوریه، 1901 او تابعیت سوئیس را به دست آورد، و هیچگاه این تابعیت را ملغا نکرد. انیشتین در آوریل 1914 یعنی زمانی که وارد خدمات اجتماعی پروس شد به تایعیت روسیه درآمد، اما به دلیل موقعیت سیاسی و آزار و اذیت یهودیان در آلمان نازی، او خدمات اجتماعی را در مارس 1933 رها کرد و در نتیجه تابعیت پروس را نیز از دست داد. در 1 اکتبر، 1940، انیشتین تبعه ایالات متحده آمریکا را به دست آورد. او تا زمان مرگ 18 آوریل 1955هم تبعه ایالات متحده آمریکا بود و هم تبعه سوئیس. <مرجع> Einstein's nationalities at einstein-website.de. </مرجع>
محبوبیت و تأثیر فرهنگی
بر اساس «ردهبندی تأثیرگذارترین افراد در طول تاریخ»، انیشتین «بزرگترین دانشمند قرن بیستم و یکی از باهوشترین افراد در طول تاریخ است». <مرجع> مثلاً الگو:نقل از کتاب p. 52, «آلبرت انیشتین، بزرگترین دانشمند قرن بیستم و یکی از باهوشترین انسانهای طول تاریخ ....»</مرجع> محبوبیت انیشتین منجر به وفور استفاده از تصویر وی در تبلیغات و تجارت، از جمله ثبت «آلبرت انیشتین» به عنوان یک نشان تجاری شدهاست.
دنیای تفریحات
آلبرت انیشتین تبدیل به موضوع تعدادی رمان، فیلم و نمایشنامه، از جمله رمان فرانسوی ژان کلود کریر در سال 2005، با نام «Einstein S'il Vous Plait (لطفا آقای انیشتین)، فیلم »بیاهمیتی« ساخته نیکولاس روگ، فیلم آی.کیو.» ساخته فرد شپیسی (در این فیلم والتر متهو نقش انیشتین را ایفا میکرد)، رمان «رویاهای انیشتین» نوشته آلن لایتمن، و نمایشنامه طنز «پیکاسو در چابکی خرگوش نوشته استیو مارتین شد. انیشتین همچنین موضوع اپرای بیهمتای »انیشتین در ساحل« اثر فیلیپ گلس بود. شخصیت طنز انیشتین نیز موضوع نمایشنامه تکبازیگر اد متزگر با نام »آلبرت انیشتین: قلندر اهل عمل" 韵.
اغلب در داستانها از وی به عنوان الگویی برای ترسیم دانشمندان دیوانه و اساتید حواسپرت استفاده میشود: چرا که شخصیت وی و مدل موهایش نمایانگر بیقاعدگی، یا حتی دیوانگی است و اغلب مورد تقلید یا اغراق قرار میگیرد. فردریک گلدن نویسنده تایم از انیشتین به عنوان «تحقق رویای یک کارکاتوریست» یاد کردهاست.]</ref> http://www.time.com/time/time100/poc/magazine/albert_einstein5a.html تایم 100: فرد برگزیده قرن – آلبرت انیشتین] ]</ref>
در جشن تولد 72 سالگی انیشتین در سال 1951، آرتور ساسه عکاس UPI تلاش میکرد تا وی را متقاعد کند که در برابر دوربین لبخند بزند. انیشتین که این کار را آن روز بارها برای عکاس انجام داده بود، در عوض زبان خود را از دهان خارج کرد. <مرجع> الگو:نقل از وب <؟مرجع> این تصویر به خاطر به تصویر کشیدن تعارض در رفتار یک دانشمند نابغه و سبک سری وی تبدیل به نمادی در فرهنگ عامه شدهاست. یاهو سیریس، یک فیلمساز استرالیایی، این تصویر را به عنوان الهام بینالمللی برای فیلم بینالمللی و نابهنگام «انیشتین جوان» استفاده کرد. این تصویر همچنین در انگلیس به عنوان بخشی از آموزش خوانش پریشی به کار میرود، که طی آن مجموعهای از پوسترهای دانشمندان، متفکران و هنرمندان بزرگ به تصویر کشیده شده و ادعا میشود (این امر در پوسترها مشخص نشده) است که همه آنان مبتلا به خوانشپریشی هستند.
اظهارات و بحثها
بر اساس برخی اظهارات انیشتین یک دانشآموز ضعیف، بوده و در آموزش با سختی مواجه بودهاست، یا اینکه دارای نوعی وهمگرایی (همچون درخودماندگی، یا نارسایی آسپرجر)، خوانش پریشی، و یا نارسایی بیشفعالی فاقد توجه است. بر اساس زندگینامه انیشتین به قلم پیس (صفحه 36، از جمله سایر موارد)، این اظهارات بیاساس هستند. برخی محققان نیز گهگاه خلاف آن را ادعا کردهاند، <مرجع> رجوع شود به، مثلاً http://news.bbc.co.uk/1/hi/health/2988647.stm]] انیشتین و نیوتن مبتلا به 'وهمگرایی' بودهاند]" دسترسی در 16 سپتامبر 2006. همچنین رجوع شود به: افرادی که گفته میشود مبتلا به توهم بودهاند </مرجع> اما اکثر مورخان و پزشکان اعتقاد چندانی به تشخیص طبی در گذشته خصوصا در مورد شرایط حاد و بحرانی همچون نارسایی بیشفعالی فاقد توجه نداشتهاند. بررسی مغز آلبرت انیشتین پس از مرگ وی هیچگونه شواهد خاصی در مورد بیماری خاصی به دست ندادهاست. الگو:نیاز به نقل قول
شایعه رایج در مورد رد شدن انیشتین در درس ریاضی صحت ندارد. بر خلاف آن، انیشتین همواره استعداد عجیبی در علوم ریاضی داشت؛ وقتی او maturaی خود را به دست آورد، او بهترین نمره (6 از 6) را در درسهای جبر، هندسه و فیزیک به دست آورد. <مرجع> بازسازی maturaی آلبرت انیشتین در «روزنکرانز»، صفحه 29. تنها نمره ردی وی در درس فرانسه بود که وی 3 از 6 گرفت. </مرجع> نظام نمرهدهی در سوئیس، که در آن "6" بالاترین نمرهاست، ممکن است با نظام نمرهدهی در آلمان که در آن نمره "1" بالاترین نمرهاست به اشتباه گرفته شده باشد. با این وجود، آلبرت انیشتین تا 15 سالگی نمرات پایینی در تاریخ، زبان و جغرافیا گرفت. <مرجع> دایرهالمعارف بریتانیکا . ویراست پانزدهم. جلد 18. «آلبرت انیشتین». صفحه 155 </ref>
در مورد خصیصه کودکی انیشتین در مورد زبانآموزی با تاخیر (که خود به عنوان دلیلی در برابر ادعاهای مبنی بر نارسایی آسپرجر به کار میرود: شرح بالینی آسپرجر شامل زبانآموزی توام با تاخیر نیست)، شمار معدودی گفتهاند که انیشتین دارای لالی انتخابی بودهاست و ممکن است تا زمانی که نتوانسته به صورت کامل جملات را ادا کند از تکلم امتناع کرده باشد. گرچه این مفهوم با طرح یک کمالگرای حساس (زمانی که انیشتین شروع به صحبت کرد، او قبل از اینکه عبارت را یکجا بگوید ابتدا آن را «تکرار» کرده و بعد آن را ادا میکرد«، همخوانی دارد این امر تا جایی ادامه مییابد که لالی انتخابی – به نحوی که امروزه شناخته میشود – دیگر به عنوان یک سکوت اختیاری در نظر گرفته نمیشود. این اصطلاح به تازگی به افرادی اطلاق میشود که در شرایط اجتماعی خاصی قادر به صحبت نیستند. <مرجع> الگو:نقل قول از کتاب </مرجع> این امر در مورد انیشتین، که تا زمانی که شروع به صحبت کرد اصلاً نمیتوانست سخن بگوید فاقد کارایی است.
به گفته دکتر استیو پینکر متخصص اعصاب از هاروارد، کالبدشکافی مغز انیشتین نشان میدهد احتمال اینکه انیشتین، در کودکی، یک نوع ناشناستر از تاخیر در تکلم 锨允?樺 مرتبط با رشد غیرعادی و سریع پیش از تولد در نواحی مغز که مسئول منطق تحلیلی و فضایی است زیاد است، رشد سریع این نواحی از مغز منجر شدهاست «مجال کمتری» به دیگر کارکردهای مغز که مسئول تکلم هستند اختصاص داده شود. <مرجع> الگو:نقل از وب </مرجع> پینکر و دیگران از این فرض برای شرح رشد ناهماهنگ دیگر افراد نابغه که دیر زبان به سخن گشودهاند همچون جولیا رابینسون ریاضیدان، آرتور روبین اشتاین و کلارا شومن پیانیست، و ریچارد فیمن و ادوارد تلر فیزیکدان استفاده کردند، گفته میشود این افراد نیز در کودکی بخشی از ویژگیهای خاص انیشتین، همچون کجخلقی زیاد، فردگرایی خشن و نیز علایق شدیدا گزینشی را داشتهاند. توماس ساول رونامهنگار و اقتصاددان از دید یک غیرآسیبشناس با ساخت واژهای در ارتباط با نارسایی – «نارسایی انیشتین» – 阙兽?怯?این مجموعه مشخصات که در درصد محدودی (گرچه میزان محدودیت قابل بحث است) از کودکانی که گرچه دیر زبان به سخن گشودهاند اما از نظر تحلیلی تبدیل به افرادی پیشرفته و (علیرغم) دخالتهای گسترده پزشکی از نظر اجتماعی سرشناس دیدهمیشود. <مرجع> الگو:نقل از کتاب</مرجع>
روابط شخصی
نامههایی که انیشتین به خویشاوندان خود نوشته و در دانشگاه عبری بیتالمقدس نگهداری کرده، مشخص میکند که انیشتین در طول حیات خود، معشوقههای بسیاری داشته که با دو تن از آنان ازدواج کردهاست. <مرجع> http://news.bbc.co.uk/2/hi/science/nature/5168002.stm]”نامههای انیشتین زندگی عشقی انیشتین را هویدا میکند]«، بیبیسی نیوز (11 ژوئیه 2006). </مرجع> باربارا وولف از بخش بایگانی انیشتین دانشگاه عبری حدود 3500 صفحه از مکاتبات انیشتین از جمله نامههای وی به دو همسر و کودکانش طی سالهای 1955-1912 را منتشر کردهاست. انیشتین در نامههای خود به همسر دومش السا و دختر وی مارگوت ادعا میکند که زنان توجه بسیاری به وی میکنند. یکی از معشوقههای وی، که یک برلینی سرشناس با نام اتل میچانوسکی، »مرا تا انگلیس تعقیب کرده، و این کار وی غیرقابل تحمل شدهاست.« بیماری اسکیزوفرنی ادوارد پسر انیشتین به شدت وی را عذاب میداد، و وی بارها گفته بود بهتر بود ادوارد هیچگاه به دنیا نمیآمد. انیشتین دخترخوانده خود را میستود و در نامهاش به السا در سال 1924، نوشت: »به اندازه دختر خودم، یا شاید بیشتر، مارگوت را دوست دارم، و کسی چه میداند [اگر من پدر او بودم] چه بچه بداخلاقی از وی پدید میآمد]." این نامهها به عنوان شاهدی برای تکذیب ادعاها در مورد بیمهری انیشتین به خانوادهاش به کار رفتهاست.
صدور مجوز
انیشتین داراییها، و نیز استفاده از تصویر خود (رجوع شود به حقوق شخصی)، را به دانشگاه عبری بیتالمقدس وقف کردهاست. <مرجع> الگو:نقل از وب </مرجع> انیشتین در طول حیات خود از دانشگاه حمایت بسیاری کرده و این حمایت از طریق حق امتیازاتی که از طریق امتیازدهی به فعالیتها دریافت میشود ادامه دارد. آژانس روجر ریچمن به عنوانکارگزار دانشگاه عبری بیتالمقدس صادرکننده پروانه استفاده تجاری از نام «آلبرت انیشتین» و تصاویر مربوط به وی و دیگر تصاویر شبیه به آن است. این آژانس به عنوان دارنده اصلی پروانه میتواند استفاده تجاری از نام انیشتین را که از معیارهای خاصی متابعت نمیکند کنترل کند(مثلاً زمانی که نام انیشتین به عنوان یک نشان تجاری به کارمیرود باید به همراه آن، نشان ™ به کار رود). <مرجع> الگو:نقل از وب </مرجع> از ماه می، 2005، کوربیس آژانس روجر ریچمن را در اختیار گرفت.
افتخارات
آلبرت انیشتین شماری افتخارات پس از مرگ خود به دست آوردهاست. مثلا:
- در سال 1999، تایم انیشتین را مرد قرن نامید. [1]
- همچنین در سال 1999، نظرسنجی گالوپ انیشتین را چهارمین مرد محبوب جهان در قرن بیستم معرفی کرد محبوبترین.
- یونسکو به مناسبت صدمین سال مقالات «انوس میرابیلیس» سال 2005 را «سال جهانی فیزیک» نامید.
- آکادمی ملی علوم تندیس برنز «یادبود آلبرت انیشتین» را در محوطه مقر این آکادمی، در واشنگتن دی.سی.، نصب کردهاست.
از جمله همنامهای انیشتین میتوان به این موارد اشاره کرد:
- واحدی که در نورشیمی مورد استفاده قرار میگیرد، انیشتین".
- عنصر شیمیایی 99، انیشتینیوم.
- استروئید 2001 انیشتین.
- جایزه آلبرت انیشتین.
- جایزه صلح آلبرت انیشتین.
- دانشکده پزشکی آلبرت انیشتین دانشگاه یشیوا که در سال 1955 افتتاح شدهاست.<مرجع> الگو:نقل از وب </مرجع>
- مرکز پزشکی آلبرت انیشتین در فیلادلفیا، پنسیلوانیا <مرجع> الگو:نقل از وب </مرجع>
آثار انیشتین
انیشتین در طول حیات خود بیش از پنجاه مقاله علمی منتشر کرد. او همچنین آثار غیرعلمی متعددی نیز منتشر کردهاست، که از آن جمله میتوان به «درباره صهیونیسم» (1930)، «چرا جنگ؟» (1933، به همراه زیگموند فروید)، «دنیایی که من میبینم» (1934)، و «پس از سالهای پایانی من» (1950) اشاره کرد.
همچنین رجوع شود به
- تاریخچه نسبیت خاص
- تاریخچه نسبیت عام*بحث بر سر اولویت نسبیت
- فهرست چیزهایی که به نام انیشتین نامگذاری شدهاست
- تأثیر فتوالکترونیک
- تناقض مقاومت پارامگنتیک الکترون
- راهحل خلا لمبدا
- بحث جوش چسبناک
- مقالات انوس میرابیلیس
- افرادی که گفته میشود دچار توهم بودهاند
- آلفرد کلینر
- میلوا ماریچ
- ادوارد انیشتین
- هانس آلبرت انیشتین
- لیسرل انیشتین
- کرت گودل
یادداشت ها
- ↑ "Einstein the greatest", BBC, November 29, 1999.
- ↑ Einstein tops physicist pop chart. Institute Of Physics. Retrieved on 2006-09-28.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ Dudley Herschbach, «Einstein as a Student,» Department of Chemistry and Chemical Biology, Harvard University, Cambridge, MA, USA, page 3, web: HarvardChem-Einstein-PDF: about Max Talmud visited on Thursdays for 6 years.
- ↑ Highfield.
- ↑ Ibid.
- ↑ Einstein's wife. Retrieved on October 8, 2006.
- ↑ ، در سمت ممتحن مشغول به کار شود. Swiss Federal Institute of Intellectual Property. Retrieved on 16 October, 2006. See also their FAQ about Einstein and the Institute. Retrieved on 16 October, 2006.
- ↑ Peter Galison, «Einstein's Clocks: The Question of Time» Critical Inquiry 26, no. 2 (Winter 2000): 355–389, on 368.
- ↑ Arguing about Einstein's wife (April 2004) - Physics World - PhysicsWeb (See above). Retrieved on November 21, 2005.
- ↑ Peter Galison, «Einstein's Clocks: The Question of Time» Critical Inquiry 26, no. 2 (Winter 2000): 355–389, on 370.
- ↑ همزمان با انیشتین، اسمولوکوفسکی نیز بر روی حرکت براونی کار میکرد. او در سال 1906،فرمولی ارائه کرد که به جز یک مورد اشتباه، مشابه همان فرمولی بود که انیشتین ارائه کرده بود(که با روشی متفاوت به آن رسیده بود). رجوع کنید به Paul Langevin’s 1908 paper ‘‘On the Theory of Brownian Motion’’. Retrieved on March17, 2006. for details.
- ↑ به عنوان مثال رجوع کنید به Helge Kragh, «Einstein's Relativity, and Others'» in Quantum Generations: A History of Physics in the Twentieth Century (Princeton, NJ: Princeton University Press, 1999): 87-104. در مورد عدم انزوای کامل انیشتین و اختلاف بین تئوری نسبیت او و تئوری نسبیت پویکار، رجوع کنید به : Peter Galison, Einstein's clocks, Poincarés maps: empires of time (New York: W.W. Norton, 2003).
- ↑ PBS - NOVA - Einstein's Big Idea - «Genius Among Geniuses», by Thomas Levenson
- ↑ در واقع دیوید هیلبرت در مقالهای که متعلق به پنج روز قبل از سخنرانی انیشتن بود هم ارزی میدانی را منتشر کرده بود. اما به گفته تورنی (صص 118-117): هیلبرت مشتق اصلی را پس از ‹‹ بررسی کردن مطالبی›› که هنگام بازدید انیشتن از گوتینگن ‹‹یاد گرفته بود››، کشف کرده بود. تورنی در ادامه چنین میگوید: ‹‹ به طور کاملاً طبیعی و مطابق نگرش هیلبرت، قانون به دست آمده را به جای آنکه از روی هیلبرت نام گذاری کنند، به سرعت ‹‹ اصل هم ارزی میدانی انیشتن›› نامیدند. در واقع اگر انیشتن نبود، شاید تا چندین دهه بعد نیز قوانین نسبیت عام گرانش کشف نمیشد. برای کسب جزئیات بیشتر به مباحث اولویت نسبیت مراجعه شود.
- ↑ Crelinsten, Einstein's Jury, pp. 94–98.
- ↑ Crelinsten, pp 103–108.
- ↑ Crelinsten, pp. 114–119, 126–140.
- ↑ ALBERT EINSTEIN (1879 - 1955) and the «Greatest Scientific Discovery Ever» by J. Schmidhuber:. Retrieved on October 4, 2006.
- ↑ See esp. Albert Einstein, «My Reply. On the Anti-Relativity Theoretical Co., Ltd. [August 27, 1920,» in Klaus Hentschel, ed. Physics and National Socialism: An anthology of primary sources (Basel: Birkhaeuser, 1996), pp.1-5.
- ↑ A. Einstein, B. Podolsky, and N. Rosen, Phys. Rev. 47, 777 (1935)
- ↑ M. Born (editor), The Born- Einstein-Letters, p. 221 (Macmillan, London (1971)).
- ↑ M. Born (editor), The Born-Einstein-Letters, p. 221 (Macmillan, London (1971)).
- ↑ A. Einstein, B. Podolsky, N. Rosen, Phys. Rev. 47 777 (1935)
- ↑ P.A. Schilpp, Ed. Albert Einstein, Philosopher-Scientist, Tudor, N.Y. (1949).
- ↑ A. Einstein, B. Podolsky, N. Rosen, Phys. Rev. 47 777 (1935)
- ↑ P.A. Schilpp, Ed. Albert Einstein, Philosopher-Scientist, Tudor, N.Y. (1949).
- ↑ p. ا انیشتن پیشنهاد آزمایشی جالب توجهی را را ارائه میکند که تا حدودی با ‹‹ گربه شرودینگرز›› مشابهاست. او با پرداختن به موضوع متلاشی شدن رادیواکتیوی اتم کار خود را آغاز میکند. اگر کسی با یک اتم غیر متلاشی نشده کار خود را آغاز کند و منتظر وقفه زمانی خاصی باشد، در آن صورت نظریه کوانتوم این احتمال را میدهد که آن اتم دستخوش متلاشی شدن رادیواکتیوی قرار گرفته و دچار تغییر شدهاست. بدین ترتیب، انیشتن روش ذیل را به عنوان راهی برای پی بردن به متلاشی شدن مفروض میدارد:
به جای آنکه یک سیستمی را مورد نظر قرار دهند که تنها از یک اتم رادیواکتیوی (و روند تغییرو دگرگون آن) تشکیل شده، شما سیستمی را در نظر میگیرید که همچنین شامل راهی برای اندازه گیری تغییر و تحول رادیواکتیوی است-- من باب مثال، یک شمارگر گایگر که دارای مکانیسم ثبت خودکار است. بگذارید که به آن یک باریکه ثبت اضافه کنیم که با مکانیسم کوکی به حرکت در آید و روی آن با حرکت شمارگر علامتی گذاشته شود. بله، از منظر مکانیک کوانتوم این سیستم جمعی بسیار پیچیدهاست و فضای پیکر بندی آن دارای گستره زیادی است. اما اگر قرار باشد به این سیستم مجعی از منظر مکانیک کوانتوم پرداخته شود، اساسا اعتراضی بر آن وارد نیست. در اینجا نیز نظریه احتمال هر یک از پیکربندیها تمامی مختصات را برای هر لحظه در هر بار در نظر میگیرد. اگر کسی تمامی پیکربندیهای مختصات را در نظر بگیرد، برای یک زمان طولانی در مقایسه با زمان متوسط متلاشی شدن هر یک از اتمهای رادیواکتیو، (دست کم) یک نشانه- ثبت روی باریکه کاغذی پدیدار خواهد شد. برای نیل به مختصات- پیکربندی وضعیت خاصی از نشانه باید روی باریکه کاغذی مطابقت و همخوانی داشته باشد. اما، تا آنجا که این نظریه، نشان میدهد تنها احتمال نسبی مختصات-پیکربندی قابل تصور است، این نظریه همچنین، بی آنکه مکان و موقعیت مشخص و معینی برای نشانه قائل باشد، احتمالات نسبی برای وضعیتهای نشانه بر روی باریکه کاغذی را میپذیرد. .
انیشتن در ادامه چنین میگوید:
.. اگر ما تلاش کنیم با استفاده از این تفسیر ‹‹کار کنیم›› که توصیف نظری- کوانتوم را باید به عنوان یک توصیف پیچیدهای از یک سیستم مجزا درک کنیم، در آن صورت ما ناخواسته به طرف این تفسیر رفتهایم که مکان و موقعیت نشانه بر روی باریکه چیزی نیست و به ‹‹ خود›› سیستم متعلق است، اما وجود آن نشانه به طور کلی منوط به انجام مشاهدهای است که روی باریکه-ثبت انجام میشود. مسلما چنین تفسیری از یک دیدگاه کاملاً منطقی تحت هیچ شرایطی نامعقول و بی معنی به نظر نمیرسد، با این حال کمتر بتوان کسی را یافت کرد که تمایل داشته باشد این مساله را جدی تلقی کند. چرا که، در فضای مایکروسکوپی این مسلاله به سادگی قطعی تلقی میشود که شما باید حتما باید به برنامهای با توصیف واقع نگرانه از مکان و فضا پایبند باشید، در حالی که در شرایط میکروسکوپی فرد حاضر به یراق است تا این برنامه را کنار بگذارد و یا ان را تعدیل نماید. ."
(emphasis due to Einstein)انیشتن هیچگاه نسبت به روشها و افکار احتمالی و نیز در مورد آنها بی اعتنا نبود و آنها را رد نمیکرد. خود انیشتن یکی از متخصصان آمار بود. ,<ref>[http://www.economist.com/displaystory.cfm?story_id=3518580 The Economist - Miraculous visions - 100 years of Einstein]</li> <li id="cite_note-27">[[#cite_ref-27|↑]] [http://www.thirdworldtraveler.com/Dissent/Einstein_NYTimes_Israel.html Einstein's letter to the NYTimes, December 4, 1948]</li> <li id="cite_note-28">[[#cite_ref-28|↑]] {{cite web | title=BBC News : Sci/Tech : Why size mattered for Einstein | url=http://news.bbc.co.uk/1/hi/sci/tech/371698.stm|accessdate=November 21|accessyear=2005 }}</li> <li id="cite_note-29">[[#cite_ref-29|↑]] {{cite web | title=The Humanist Way An Introduction to Ethical Humanist Religion | url= http://www.aeu.org/ericson2.html|accessdate=February 25|accessyear=2006 }}</li> <li id="cite_note-30">[[#cite_ref-30|↑]] {{cite web | title=Charles Francis Potter | url= http://www.uua.org/uuhs/duub/articles/charlesfrancispotter.html | accessdate=May 14 | accessyear=2006 }}</li> <li id="cite_note-31">[[#cite_ref-31|↑]] {{cite web | title=Genesis of a Humanist Manifesto | url= http://www.infidels.org/library/modern/edwin_wilson/manifesto/ch2.html | accessdate=May 14 | accessyear=2006 }}</li> <li id="cite_note-32">[[#cite_ref-32|↑]] {{ cite web | url=http://www.spaceandmotion.com/Theology-Albert-Einstein.htm | title=Theology Albert Einstein }}</li> <li id="cite_note-33">[[#cite_ref-33|↑]] {{ cite web | title=EinsteinAndReligion.COM/freethink.html | url= http://www.EinsteinAndReligion.COM/freethink.html }}</li> <li id="cite_note-34">[[#cite_ref-34|↑]] Peter A. Bucky, et. al., ''The Private Albert Einstein'' (Kansas City, 1992), p. 85.</li> <li id="cite_note-35">[[#cite_ref-35|↑]] Peter A. Bucky, et. al., ''The Private Albert Einstein'' (Kansas City, 1992), p. 87.</li> <li id="cite_note-36">[[#cite_ref-36|↑]] {{ cite web | title= Science and cosmic religion | url=http://www.EndlessSearch.CO.UK/science_cosmicreligion.htm }}</li> <li id="cite_note-37">[[#cite_ref-37|↑]] {{ cite web | title= Einstein and religion | url= http://www.EinsteinAndReligion.COM/sciencereligious.html }}</li> <li id="cite_note-38">[[#cite_ref-38|↑]] {{ cite web | title=EinsteinAndReligion.COM/sciencereligious.html | url=http://www.EinsteinAndReligion.COM/sciencereligious.html }}</li> <li id="cite_note-39">[[#cite_ref-39|↑]] {{ cite web | title=SpeakingOfFaith.PublicRadio.ORG/programs/einsteinsgod/unheardcuts.shtml | url=http://SpeakingOfFaith.PublicRadio.ORG/programs/einsteinsgod/unheardcuts.shtml }}</ref
میتوان به سرسپردگی و شیفتگی او نسبت به شوپنهاور چنین اشاره کرد:
- ‹‹ من به آزادی اراده اعتقادی ندارم. این گفته شوپنهاور که: ‹‹ انسان میتواند هر آنچه را میخواهد انجام بدهد، اما نمیتواند هر آنچه را میخواهد اراده کند›› در سراسر زندگی ام با من بودهاست و به من کمک میکند تا با اعمال دیگران، حتی اگر برایم دردناک باشد، خود را سازش دهم. این آگاهی از فقدان آزادی اراده نمیگذارد من خودم و هم نوعانم را به منظره کسی که منفردانه تصمیم گیری میکند و دست به کاری میزند، خیلی جدی بگیرم و نیز جلوی عصیانی شدن من را میگیرد.››<ref>{{ cite web | title=EinsteinAndReligion.COM/credo.html | url=http://www.EinsteinAndReligion.COM/credo.html }}</li>
<li id="cite_note-40">[[#cite_ref-40|↑]] {{ cite web | title=leiwen.tripod.com/eingra.htm | url=http://leiwen.tripod.com/eingra.htm }}</li>
<li id="cite_note-41">[[#cite_ref-41|↑]] {{نقل از سایت | عنوان=انیشتین: موزه تاریخ طبیعی آمریکا | url=http://www.amnh.org/exhibitions/einstein/peace/index.php | تاریخ دسترسی= 21 نوامبر | سال دسترسی=2005}} </li></ol></ref>
منابع
- American Institute of Physics (1996). Einstein-Image and Impact. Retrieved on 2006-02-25.
- Bodanis, David (June 2005). Einstein the Nobody. Retrieved on 2006-02-25.
- Bolles, Edmund Blair (April 2004). Einstein Defiant: Genius versus Genius in the Quantum Revolution. National Academy Press. ISBN 0-309-08998-0.
- Brian, Dennis (1996). Einstein: A Life. New York: John Wiley & Sons. ISBN 0-471-11459-6.
- Butcher, Sandra Ionno (March 2005). The Origins of the Russell-Einstein Manifesto.
- Calaprice, Alice (2005). The new quotable Einstein. Princeton University Press, p. 173. ISBN 0-691-12075-7.
- Clark, Ronald W. (1971). Einstein: The Life and Times. Avon. ISBN 0-380-44123-3.
- Crelinsten, Jeffrey (2006). Einstein's Jury: The Race to Test Relativity. Princeton University Press.
- الگو:Cite journal
- Golden, Frederic (2000-01-03). Person of the Century: Albert Einstein. Retrieved on 2006-02-25.
- Highfield, Roger; Carter, Paul (1993). The Private Lives of Albert Einstein. Faber and Faber, London, Boston. ISBN 0-571-17170-2 (US ed. ISBN 0-312-11047-2).
- Holt, Jim (February 2005). Time Bandits. Retrieved on 2006-03-18.
- Levenson, Thomas (June 2005). Genius Among Geniuses. Retrieved on 2006-02-25.
- الگو:Cite visual
- Martínez, Alberto A. (April 2004). Arguing about Einstein's wife. Physics World. Retrieved on 2005-11-23.
- Pais, Abraham (1982). Subtle is the Lord. The Science and the Life of Albert Einstein. Oxford: Oxford University Press. ISBN 0-19-520438-7. This is the definitive scientific biography.
- Pais, Abraham (1994). Einstein Lived Here. Oxford: Oxford University Press. ISBN 0-19-853994-0. This book discusses non-science aspects of Einstein; marriages, affairs, illegitimate daughter, public image.
- Pickover, Clifford A. (2005-09-09). Sex, Drugs, Einstein, and Elves: Sushi, Psychedelics, Parallel Universes, and the Quest for Transcendence. Smart Publications. ISBN 1-890572-17-9. Discusses the final disposition of Einstein's brain, hair, and eyes as well as the importance of Einstein and his work in the shaping of science and culture.
- Robinson, Andrew (2005). Einstein: A Hundred Years of Relativity. Palazzo Editions. ISBN 0-9545103-4-8.
- Rosenkranz, Ze'ev (2005). Albert Einstein — Derrière l'image. Editions NZZ, Zürich. ISBN 3-03823-182-7. Copies of many of Einstein's original personal documents.
- Smith, Peter D. (2000). Einstein (Life & Times Series). Haus Publishing. ISBN 1-904341-15-2.
- Stachel, John (1998-03-30). Einstein's Miraculous Year: Five Papers That Changed the Face of Physics. Princeton University Press. ISBN 0-691-05938-1.
- Stern, Fritz (1999). Einstein's German World. Princeton, N.J, Princeton University Press,. ISBN 0-691-05939-X.
- Thorne, Kip (January 1 1995). Black Holes and Time Warps: Einstein's Outrageous Legacy, Reprint edition, W. W. Norton & Company. ISBN 0-393-31276-3.
پیوستهای بیرونی
اطلاعات بیشتری را در Albert Einstein در پروژههای خواهر ویکیپدیا بیابید: | |
---|---|
تعاریف لغتنامهای | |
کتابها | |
گفتارها | |
منابع نوشتاری | |
تصاویر و رسانه | |
وقایع خبری | |
منابع آموزشی |
- Albert Einstein archives online
- الگو:Gutenberg author
- Audio excerpts of famous speeches: E=mc² and relativity, Impossibility of atomic energy, arms race (From Time magazine archives)
- FBI: FBI files—investigation regarding affiliation with the Communist Party
- American Institute of Physics: Albert Einstein includes his life and work, audio files and full site available as a downloadable PDF for classroom use
- الگو:MacTutor Biography
- PBS NOVA—Einstein
- Analysis of Einstein's religious position
{مقاله برتر}}
{{اطلاعات شخصی نام= اینشتین، آلبرت دیگر نام ها= تاریخ تولد= 14 مارس ، 1879 محل تولد= Ulm, Baden-Württemberg ، امپراتوری المان تاریخ درگذشت = 18 آوریل، 1955 محل وفات= نیوجرسی }}
دسته :آلبرت اینشتین [[دسته: فیزیکدانان سویسی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: فیزیکدانان آلمانی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: فیزیکدانان |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: نظریه پردازان نسبیت کلی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: کیهان شناسان |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: دانسمندان علم دینامیک |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: برندگان نوبل فیزیک |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته:برندگان آلمانی جایزه نوبل |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: پروژه مانهاتان |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: افراد خودآوزگار |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: ایردوس سماره 2 |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: افراد سابقا بی وطن |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: کسانی که در دبیرستان ترک تحصیل کرده ا ند |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: فلاسفه آمریکایی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: انسانگرایان |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: صلح طلبان |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: مشرکین |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: شر دوستان سویسی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: اعضای ETH زوریخ |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: اعضای کلیسای مسیح، آکسفورد |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: بومیان بادن- ورتمبرگ |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: شهروندان تابعیت یافته ایالات متحده | اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: صاحبا حق ثبت |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: پناهندگان آلمانی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: عدالت اجتماعی | اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: سوسیالیستها |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: فدرالیستهای جهان |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: افراد سویسی- آمریکایی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: گیاهخواران سویسی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: گیاهخواران آمریکایی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: یهودیان سویسی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: دانشمندان یهودی- امریکایی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: نویسندگان یهودی آمریکایی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: فلاسفه آلمانی زبان |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: فلاسفه یهودی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: دانشمندان یهودی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: متولدین سال 1879 | اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: وفات یافتگان سال 1955 | اینشتین، آلبرت [[