See also ebooksgratis.com: no banners, no cookies, totally FREE.

CLASSICISTRANIERI HOME PAGE - YOUTUBE CHANNEL
Privacy Policy Cookie Policy Terms and Conditions
فارسی دری - ویکی‌پدیا

فارسی دری

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

عبارت فارسی دری دو کاربرد گوناگون در دو دوره زمانی گوناگون داشته و دارد:

۱. در روزگاران باستانی فارسی معیار و استاندارد را برای مشخص کردن از دیگر گویشها، فارسی دری یعنی پارسی درباری می‌نامیدند.

۲. در نگارش‌های رسمی افغانستان از زبان فارسی بیشتر با نام «دری» یاد می‌شود و مردم آن کشور در زبان گفتاری، زبان خود را با نام فارسی می‌شناسند.


فارسی دری در افغانستان یکی از دو زبان رسمی است. فارسی دری افغانستان در نوشتار با فارسی ایران تفاوت بسیار جزئی دارد ( از جمله تفاوت در نوشتن کلماتی چون "زندگی" "زنده گی") ندارد. در گفتار برخی لهجه‌های آنها به هم کاملاً نزدیک و برخی لهجه‌ها دورترند. از همه لهجه‌های فارسی دری افغانستان لهجه هراتی به فارسی مصطلح در ایران (بویژه خراسان) نزدیکتر است..[۱]

فهرست مندرجات

[ویرایش] دایره واژگان

در فارسی دری افغانستان، بر خلاف فارسی ایران، بیشتر از واژه‌های بیگانه استفاده می‌شود و در این گویش به‌ویژه برای مفاهیم نو استفاده‌ای از واژه‌های فارسی نمی‌شود و بیشتر از زبان‌های انگلیسی، عربی، پشتو و اردو وام گرفته می‌شود.[۲]

به خاطر سیاست پشتون‌سازی حکومتی در افغانستان، در متون اداری این کشور واژه‌های بسیاری بر زبان فارسی افغانستان تحمیل شده‌است. تحمیل واژه‌های نوپای پشتو در نامه‌های اداری افغانستان به اندازه‌ای است که روانی زبان فارسی در آن به خطر افتاده است. در افغانستان، امروزه برای مفاهیم نو، ملغمه‌ای از واژگان بیگانه استفاده می‌شود و سیاست آشفته‌سازی فارسی و تضعیف آن از سوی حکومت آن کشور هم‌چنان ادامه دارد.[۳]

[ویرایش] پیشینه

درمعنی این کلمه اختلاف نظرموجود بوده ولی اکثریت علما زبان معتقدند در زمان بهمن فرزند اسفندیار که مردم ازاطراف عالم به درگای او میامدند و زبان همدیگر را نمی دانستند، بهمن فرمود تا دانشمندان ماهر زبان فارسی را وضع کرده وآن را دری نام نهادند، از همین سبب است که زبان دری را زبان دربار گویند، اما بعضی دیگربه این عقیده‌اند که زبان دری منسوب به دره را نیز گویند مانند کبک دری که با این عبارت زبان دری را بمثابه زبان شرین نیز تلقی کرده اند، به همین ترتیب در دربار بزرگان و رجال مداین یعنی تیسفون پایتخت ساسانی به زبان دری سخن میگفته اند، زبان دری زبان مردم خراسان و مشرق زمین، بلخ و بخارا و مرو نیز بوده است. بطور مثال روایت ابن الندیم از ابن مقفع که گوید، زبان دری لغت شهر مداین است که در دربار پادشاهان بدان سخن میگفتند و لغات مشرق و بلخ درآن زیادتر وجود دارد، همچنان اکثریت عبارات فارسی که در کتب عربی از قول شهنشاهان ساسانی و رجال آن عصر نقل شده است همه به زبان دری بوده که آثار رودکی سمرقندی، شهید بلخی، فردوسی، بلعمی و ابوالموید بلخی نمونه‌ای زیبای آن است.

بنابراین، زبان دری لهجه خاص مردم خراسان، ماورالنهر، نیمروز و زابلستان بوده چون در دربار پادشاهان تکلم می شده، از همین سبب موسوم به زبان دری شده است.

چگونگی کاربرد زبان دری:

زبان دری یکی از زبان های مهم جهان وشاخه‌های قدیم زبان اصلی هند و اروپایی است، گرچه زبان دری ازنگاه تاریخی به بیش از 2500 سال قدامت میرسد ولی از نقطه نظرتحولات به مرورزمان ازحیث قواعد وتلفظ ساده گردیده است.

زبان دری درعصر ساسانیان معمول گشت وزبان پهلوی نامیده شد ولی ازاواخر عصر ساسانیان واوایل اسلام تا به امروز به مارسیده است. زبان دری از حیث نظم ونثر بعدازاسلام دردوره‌ای سامانیان وسعت یافت ودرعصر غزنویان وسلجوقیان به اوج ترقی وپیشرفت خود رسید، صدها وهزارها شعرا، ادبا، نویسنده گان ودانشمندان بزرگ ظهورکردند مانند رودکی، عنصری بلخی، فرخی سیستانی، منوچهری، دقیقی بلخی، فردوسی، ناصرخسرو، قطران، سنایی غزنوی، انوری، امیرمعزی، خیام، خاقانی ادیب، صابر، نظامی وغیره ... ازاواخر عصر سلجوقیان به اینطرف سبک سخن فارسی تغیر کرده استعمال الفاط ولغات عربی درنظم ونثر زبان دری کم کم معمول گردید که آثار آن درنظم شعرای معروف قرن ششم مانند انوری وخاقانی بشماهده رسیده است، به همین شکل شعر عرفانی نیز ترقی وپیشرفت نمود که بهترین گوینده گان آن حافظ وجامی بودند.

قدیم ترین آثاربه زبان دری:

قدیم ترین آثاری که از زبان دری بدست آمده بنابر روایتی اشعاری است از حنظله بادغیسی (معاصر طاهریان)، محمد بن وصیف (معاصر صفاریان) و محمد مخلد. بدین لحاظ زبان دری ازنگاه موجودیت اثر یا یاداشت به اواخر قرن سوم هجری مطابقت می‌کند وقدیم ترین کتب ایکه دردست قرا ر دارد ازقرن چهارم هجری است بنابر تحقیقات انجام شده قدیم ترین نثر فارسی چهارکتاب است که هریک.

1. مقدمه‌ای شهنامه ابومنصوری که از طرف ابومنصورالمعمری بنام ابومنصور محمد ابن عبدالرزاق نوشته شده که فردوسی آن را به نظم آورده است.

2. ترجمه تفسیر طبری که علما ماورالنهر به امرپادشاه ابوصالح منصورابن نوح سامانی انجام داده اند.

3. ترجمه تاریخ طبری که به امر امیر صالح منصوربن نوح سامانی ترجمه شده است.

4. حدودالعالم من المشرق الی المغرب، کتابیست که درکیهان شناسی (جغرافیه) به زبان فارسی نوشته شده است.

نخستین شاعر یا شعرای زبان دری:

درکتاب تاریخ سیستان آمده است که هنگام فتوحات یعقوب لیث صفاری درخراسان، گشودن هرات وپوشنگ، گرفتن منشورسیستان، کرمان وفارس ازدست محمد بن طاهر، شعرای آن عصر به زبان تازی برای یعقوب لیث صفاری بطورذیل شعر گفتند:

قداکرم الله اهل المصر والبلد به ملک یعقوب ذی الفضال والعدد

چون یعقوب لیث صفاری ازین شعرچیزی ندانست گفت، چیزیکه من اندرنیایم چرا باید گفت، محمد بن وصیف که دبیر رسایل او (یعقوب لیث صفاری) بود شعری به زبان فارسی گفت، که بنابر بعضی روایات محمد بن وصیف اولین کسی است که درعجم شعر گفته است که آن هم به زبان فارسی، ولی نورالدین محمد بن محمد عوفی البخاری صاحب کتاب مشهور لباب الالباب مینویسد اولین شاعریکه شعر فارسی سروده بهرام گوربود، به روایت دیگری ابونصر فارابی درکتاب خویش مینویسد اولین شاعریکه شعر فارسی گفته است ابوحفص حکیم بن احوص سغدی که ازسغد سمرقند بود است.

ازمجموع این روایات معلوم می‌شود که اولین گوینده گان شعرفارسی عبارت بودند از محمد بن وصیف، بهرام گور، ابوالعباس مروزی پسر یعقوب لیث صفار، ابوحفص سغدی سمرقندی و چندین تن دیگر، البته طوریکه دربالا ذکرکردیم بنابر روایتی حنظله بادغیسی نیز ازجمله اولین شعرای زبان دری دانسته شده است.

زبان‌های ایرانی

زبان‌های ایرانی

شاخه زبان‌های ایرانی غربی
شمال غربی

باستان: مادی                میانه: پارتی (پهلوی اشکانی)  نو: آذری | گیلکی | مازندرانی | تالشی | کردی کرمانجی | کردی سورانی | زازا-گورانی | سمنانی | زبان‌های ایران مرکزی | بلوچی[1] | سیوندی 

جنوب غربی[2]

باستان: پارسی باستان  میانه: پارسی میانه (پهلوی)  نو: فارسی | لری | بختیاری | لارستانی | بشاگردی | کمزاری | تاتی اران 

شاخه زبان‌های ایرانی شرقی
شمال شرقی

باستان: اوستایی[3]      میانه: سغدی | خوارزمی | بلخی | سکایی غربی | آلانی | سرمتی  نو: آسی | یغنابی (سغدی نو) 

جنوب شرقی

                                     میانه: سکایی-تخاری  نو: پشتو | زبان‌های پامیری | پراچی | ارموری | منجی | یدغه 

۱-بلوچی به خاطر مهاجرت گویشورانش، از نظر جغرافیایی به جنوب شرق فلات ایران منتقل شده. ۲-شاخه جنوب غربی را شاخه فارسی‌تبار نیز می‌گویند. ۳-بیشتر زبان‌شناسان، اوستایی را در مرز شاخه‌های غربی و شرقی دسته‌بندی می‌کنند.

[ویرایش] منابع

  1. بی‌بی‌سی: کو آن زبان فاخر.
  2. بی‌بی‌سی: کو آن زبان فاخر.
  3. مایل هروی، نجیب، تاریخ و زبان در افغانستان، تهران: چاپ دوم ۱۳۷۱. صص۱۱۴-۱۱۵

[ویرایش] جستارهای وابسته

[ویرایش] پیوند به بیرون


aa - ab - af - ak - als - am - an - ang - ar - arc - as - ast - av - ay - az - ba - bar - bat_smg - bcl - be - be_x_old - bg - bh - bi - bm - bn - bo - bpy - br - bs - bug - bxr - ca - cbk_zam - cdo - ce - ceb - ch - cho - chr - chy - co - cr - crh - cs - csb - cu - cv - cy - da - de - diq - dsb - dv - dz - ee - el - eml - en - eo - es - et - eu - ext - fa - ff - fi - fiu_vro - fj - fo - fr - frp - fur - fy - ga - gan - gd - gl - glk - gn - got - gu - gv - ha - hak - haw - he - hi - hif - ho - hr - hsb - ht - hu - hy - hz - ia - id - ie - ig - ii - ik - ilo - io - is - it - iu - ja - jbo - jv - ka - kaa - kab - kg - ki - kj - kk - kl - km - kn - ko - kr - ks - ksh - ku - kv - kw - ky - la - lad - lb - lbe - lg - li - lij - lmo - ln - lo - lt - lv - map_bms - mdf - mg - mh - mi - mk - ml - mn - mo - mr - mt - mus - my - myv - mzn - na - nah - nap - nds - nds_nl - ne - new - ng - nl - nn - no - nov - nrm - nv - ny - oc - om - or - os - pa - pag - pam - pap - pdc - pi - pih - pl - pms - ps - pt - qu - quality - rm - rmy - rn - ro - roa_rup - roa_tara - ru - rw - sa - sah - sc - scn - sco - sd - se - sg - sh - si - simple - sk - sl - sm - sn - so - sr - srn - ss - st - stq - su - sv - sw - szl - ta - te - tet - tg - th - ti - tk - tl - tlh - tn - to - tpi - tr - ts - tt - tum - tw - ty - udm - ug - uk - ur - uz - ve - vec - vi - vls - vo - wa - war - wo - wuu - xal - xh - yi - yo - za - zea - zh - zh_classical - zh_min_nan - zh_yue - zu -