ونسان ونگوگ
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
ونسان ون گوگ
Vincent van Gogh |
|
---|---|
تولد | ۳۰ مارس ۱۸۵۳ هلند-زوندرت |
وفات | ۲۹ ژوئیه ۱۸۹۰ (سن ۳۷ سالگی) فرانسه |
ملیت | هلندی |
زمینه فعالیت | نقاشی |
تحصیلات | |
سبک | پست امپرسیونیسم |
وَنسان ویلِم ون گوگ (تلفظ صحیح: وینسنت وان گوخ) (۳۰ مارس ۱۸۵۳-۲۹ژوئیه ۱۸۹۰) نقاش نامدار زاده هلند بود. نام او در زبان هلندی فینسِنت فان خُخ تلفظ می شود. ونسان تلفظ فرانسوی اسم کوچک اوست و در انگلیسی وینسنت می گویند(Vincent van Gogh).
برخی از نقاشیهای وانگوگ از مشهورترین آثار هنری جهان است. او به عنوان یک پُست امپرسیونیست (پَسا-دریافتگرا) شناخته شدهاست. او از کشمکشهای بیماری روانی رنج میبرد و در یک حادثه قسمتی از گوش خود را برید.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] زندگی هنری
وانگوگ عاشق گل آفتابگردان بود و مجموعه گلهای آفتابگردان او از معروفترين نقاشیهايش است كه شامل ۱۱ اثر میشود.[1] او میگفت: «زردی آفتابگردان بهترین رنگی است که میتوان پیدا کرد. خیلی شاد است. واقعا شاد است.»[نیازمند منبع]
وانگوگ جوانی خود را به عنوان دلال آثار هنری، معلم و واعظ هنری گذراند. او اعتقاد دینی عمیقی داشت و مدتی در انگلستان و نیز در میان کارگران معادن زغال سنگ بلژیک به عنوان مبلغ غیرروحانی مسیحی فعالیت کرد. پس از مواجهه با آثار ژان فرانسوا میله عمیقا تحت تأثیر نقاشی او و پیام اجتماعی آن قرار گرفت و تصمیم گرفت نقاش شود. برادر جوانترش «تئو» که مغازه تابلو فروشی داشت باعث آشنایی او با نقاشان امپرسیونیست (دریافتگرا) شد.[۱]
او کار هنری خود را به عنوان یک هنرمند از سال ۱۸۸۰ و در سن ۲۷ سالگی شروع کرد.
وانگوگ در ابتدا از رنگهای تیره و محزون استفاده می کرد تا اینکه در پاریس با دریافتگری(امپرسیونیسم) و نودریافتگری (نئو امپرسیونیسم) آشنا شد و این آشنایی پیشرفت هنری او را سرعت بخشید.
او در ۱۰ سال آخر عمرش حدود ۹۰۰ نقاشی و ۱۱۰۰ طراحی بر جای گذاشت. برخی از مشهورترین آنها در ۲ سال پایانی عمرش کشیده شدهاند. او در ۲ ماه پایانی عمرش تنها ۹۰ نقاشی برجای گذاشت.
در سال ۱۸۹۰ به دکتر گاچد روانشناس (Dr.Gachet) که از او پرترهای کشیده است، مراجعه کرد. پیسارو این دکتر را به او معرفی کرد. اولین برداشت ون گوگ از دکتر این بود که دکتر خودش از او بیمارتر است. فرورفتگی و افسردگی ون گوگ عمیقتر شد و در جولای ۱۸۹۰ در سن ۳۷ سالگی به سمت کشتزارها قدم زد و گلولهای در سینه خود خالی کرد. او در روز بعد در مهمان سرای Ravoux مرد. برادرش به بالین وی آمد و او آخرین احساسش را اینگونه بیان کرد: «غم برای همیشه باقی خواهد ماند.»
[ویرایش] دوران کودکی (۱۸۵۳-۱۸۶۹)
ونسان وانگوگ (فینسِنت فان خُخ) در خروت-زوندرت (Groot-Zundert)در ایالت برابانت هلند نزدیک مرز بلژیک به دنیا آمد. او پسر آنا کورنلیا کاربنتوس و تئودورس فان خُخ بود. پدر و پدر بزرگش کشیش بودند و سه تا از عموهایش به کار دلالی آثار نقاشی اشتغال داشتند. اسم پدربزرگ و عموی او نیز فینسِنت بود که به او عمو کنت می گفت. نخستین فرزند خانواده شش هفته بعد از تولد مرد و یک سال بعد فینسِنت به دنیا آمد و نام برادر مردهاش را بر او نهادند. برادر محبوب و حامیاش تئودورس (تئو) چهار سال بعد از ونسان در ۱ مه ۱۸۵۷ به دنیا آمد. سپس خانواده ونگوگ دارای چهار فرزند دیگر شد: یک پسر به نام کور و سه دختر : آنا، الیزابت و ویل. ونسان کودک ساکت و آرامی بود.
[ویرایش] خودکشی و مرگ
هنگام مرگ همچون رافائل، سی و هفت سال بیشتر نداشت و سالهایی که به نقاشی مشغول بود از ده سال بیشتر نمیشد. تابلوهایی که باعث شهرت او شده در طول سه سالی کشیده شد که مدام گرفتار حملههای عصبی و افسردگی بودهاست. امروز بیشتر مردم بعضی از این تابلوها را می شناسند؛ گلهای آفتابگردان، صندلی خالی، درختان سرو و بعضی پرترههایش به صورت تصاویر چاپی شهرت جهانی دارند و در بسیاری از اتاقهای ساده مردم عادی نیز دیده میشوند. این دقیقا همان چیزی است که ون گوک میخواست. دوست داشت تابلوهایش تأثیر برانگیزی مستقیم و قوی چاپنقشهای رنگی ژاپنی را داشته باشند که بسیار تحسینشان میکرد. آرزو داشت هنر صاف و سادهای بیافریند که نه تنها هنرشناسان متمول را خوش بیاید، که مایه شعف و تسلای خاطر همه انسانها باشد.[۲]
وقتی ونگوگ مرد تابوتش را پر از گلهای آفتابگردان کردند.
[ویرایش] برادرش تئو
برادر محبوب و حامی اش تئودورس(تئو) چهار سال بعد از ونسان در ۱ مه ۱۸۵۷ به دنیا آمد. او که مغازه تابلو فروشی داشت باعث آشنایی ونسان با نقاشان امپرسیونیست شد. تئو انسان بزرگواری بود. با آن که دستش تنگ بود همیشه برادر بزرگترش ونسان را سخاوتمندانه کمک میکرد و حتی مخارج سفرش به آرل در جنوب فرانسه و اقامت در آن شهر را از درآمد ناچیز خود میپرداخت. ونسان امیدوار بود اگر بتواند چندسال در آنجا با خیال آسوده کارکند، سرانجام روزی با فروش تابلوهایش، زحمات برادرش را جبران کند.
[ویرایش] نامه های ونسان به تئو
ونسان در انزوای خود خواستهاش در آرل همه اندیشهها و امیدهایش را در نامههایی به تئو، که به صورت خاطرهنگاریهای روزانه درآمده بود مینوشت. در این نامهها رسالتی که نقاش در خود احساس میکرده، تلاشها و کامیابیها، تنهایی غمبار و آرزوی داشتن همصحبتی همدل به خوبی آشکار است.
دریکی از نامه هایش به تئو می نویسد: «ایده تازهای در سرم بود و این پیشطرحی از آن است. این بار موضوع تابلو همان اتاق خواب خودم است، اتاقی که در آن فقط رنگ است که اهمیت دارد؛ و ضمن آن که با سادگی و یکدستی خود شکوهی به اشیا دادهاست، نشان میدهد که این اتاق چیزی جز محل خواب و استراحت نیست. خلاصه بگویم، نگاه کردن به این تابلو باید موجب استراحت فکر و بیش از آن آسودگی خیال شود»[۳]
[ویرایش] مهمترین آثار وان گوگ
- شب پرستاره
- مزرعه
- سیب زمینی خورها
- تراس کافه در شب
- برگریزان پاییز
- پرترهٔ دکتر گاچد
- گلهای آفتابگردان
[ویرایش] نگارخانه
[ویرایش] پانویس
[ویرایش] جستارهای وابسته
- دریافتگری (امپرسیونیسم)
- کامیل پیسارو
[ویرایش] منابع
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «ونسان ونگوگ»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد. (بازیابی در ۱۸ اکتبر ۲۰۰۷).
- گامبریچ، ارنست. تارخ هنر. ترجمهٔ رامین، علی. چاپ چهارم، تهران: نشر نی، ۱۳۸۵، 3-470-312- ISBN 964.
[ویرایش] پیوند به بیرون
- آثار ونگوگ؛ کعبهی هنردوستان وب گاه رادیو زمانه
- نامه های ون گوگ کامل و با حواشی به زبان انگلیسی
- وب سایت موزه ون گوگ در آمستردام
- عکس جاهایی که ون گوگ در فرانسه نقاشی کشیده
آثار ونسان ونگوگ |
---|
شب پرستاره • سیبزمینیخورها • تراس کافه در شب |