See also ebooksgratis.com: no banners, no cookies, totally FREE.

CLASSICISTRANIERI HOME PAGE - YOUTUBE CHANNEL
Privacy Policy Cookie Policy Terms and Conditions
سیاست - ویکی‌پدیا

سیاست

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

سیاست روند و انجام تصمیم گیری‌ها برای گروه هاست. البته این واژه معمولاً در پیوند با حکومت‌ها و کشورها بکار می‌رود، ولی رفتار سیاسی در نهادهای سازمانی، دانشگاهی، دینی و دیگر نهادها نیز مشاهده می‌شود. بنا به تعریف فرهنگِ معین سیاست یا خط‌مشی، عبارتست از «خط سیر و راهی که انسان پیش‌رو دارد». این کلمه در ریشه‌ی عربی به معنی «رام کردن اسب» است. سیاست را سایر فرهنگ‌نامه‌های انگلیسی زبان در تعابیری مانند برنامه، شیوه‌ی عمل، اصول و قواعدی اساسی، اصول راهنما و ... نیز بکار برده‌اند. در تعریف این متن که در تعبیر مدیریت دولتی از سیاست جای می گیرد،سیاست «برنامه و یا دستورالعملِ در حال اجرا و یا تجویز شده از سوی مراجع صاحب صلاحیت» دانسته می‌شود. سیاست‌های عمومی نیز «اصولی هستند که به‌وسیله‌ی مراجع ذی‌صلاح در کشور وضع شده‌اند و به‌عنوان یک الگو و راهنما، اقدامات و فعالیت‌های لازم در جامعه را راهبری می‌کنند». سیاست‌گذاری نیز فرایند تعامل گروه‌ها و مراجع ذی‌صلاح و ذی‌نفع در تصمیم‌گیری برای مواجهه با مسائلی است که دامنه‌ی اثر مستقیم یا غیرمستقیم بالایی برای این گروه‌ها و مراجع دارد. ویژگی‌ها و مشخصه‌های پایه و مطلوب سیاست که باید در فرایند سیاست‌گذاری تامین شود را می‌توان به قرار زیر مورد توجه قرار داد.

 پایداری

 آینده‌نگری

 هدف‌داری

 عمومیت

 گستردگی

 نمایان‌گری

سیاست‌های کلان به آن دسته از سیاست‌های عمومی اطلاق می‌شود که 1) از نظر موضوعی بسیار فراگیر، فرابخشی یا حساس بوده و به تعبیری تفسیری نزدیک از قوانین اصلی کشور به حساب آیند (مانند سیاست‌های اصل 44 قانون اساسی) و یا 2) جنبه‌ی تعیین کننده‌ی بالایی برای سایر سیاست‌های عمومی داشته و نقش راهنمای جدی‌ای برای آن‌ها داشته باشند، 3) موضوعاتی باشند که تغییر موضع و یا رویکرد حساب شده‌ای نسبت به آن‌ها در سطح مدیریت کشور مدنظر قرار گرفته است، 4) برای اهداف راهبردی مشخصی مانند اهدافی در سطح چشم‌انداز و در چارچوب چنین طرح‌های کلان و جدیدی نیازمند بازنگری، بازآرایی و یا تصریحات مشخص و تکلیفی خاصی باشند. به این ترتیب سیاست‌های کلان با توجه به دلیل و نوع تحلیل خود باید دارای مشخصه‌هایی از جمله موارد زیر علاوه بر مشخصات عمومی سیاست‌ها باشند.

 دارا بودن هدف‌های کلی و فراگیر

 تعیین کننده‌ی حد و مرز سیاست‌های عمومی

 تعیین کننده‌ی اولویت زمانی سیاست‌های عمومی

 تعیین کننده‌ی میزان ریسک‌پذیری و دامنه‌ی مداخلات قابل اتکا در سیاست‌های عمومی

 تعیین کننده‌ی میزان عمق و گستره‌ی مطلوبِ سیاست‌های عمومی

 تعیین کننده‌ی جهشی یا تعادلی بودن سیاست‌های عمومی

 تعیین کننده‌ی پیش‌فرض‌ها، بنیادهای نظری و شیوه‌ها و ابزارهای مورد نیازِ سیاست‌های عمومی


سیاست در علوم سیاسی دارای معانی دیگری نیز هست. همچنین سیاست های مرتبط با یک حوزه مجموعه ای از رویکردهای شناخته شده و انتخاب شدنی ای را در مورد آن نمایندگی می کنند.

[ویرایش] جستارهای وابسته

فهرست سیاستمداران ایرانی

تعريف و مفهوم سياست بخش اول ‌ـ تعريف سياست: نولي تعريف هاي چند از سياست را بدين شرح آورده است: 1 ـ سياست، هنر استفاده از امکانات است: اغلب براي فعالان سياسي ممکن نيست به همه هدف هاي خود برسند بنا بر اين بايد بلند پروازيها را با قدرت خود متناسب کند. هيچ کس بيش از قدرت يا امکانات خود نميتواند در سياست اعمال نفوذ کند و تأثير گذارد. 2 ـ سياست، حکومت کردن بر انسانها است : کايتا نوموسکا در طبقه حاکم و آستين راني درحکومت بر انسانها در مورد رابط کساني که حکومت ميکنند و کساني که بر آنها حکومت ميشود ميان فرمان روا و فرمانبردار بحث مي کنند و استدلال مي نمايند که اين رابط مرکز زندگي سياسي است. 3 ـ سياست، مبارزه براي قدرت است: مهمترين تعريف سياست در ميان متفکران سياسي غرب اين است که آن مبارزه براي قدرت و نفوذ و اعمال آن در جامعه مي دانند. 4 ـ سياست يعني دانستن اينکه : چه کسي مي برد، چه مي برد، چه موقع ميبرد، چگونه ميبرد، و چرا ميبرد. اين تعريف هارولد لاشکي از سياست است که جنبه شعاري دارد و به راحتي ميتوان آن را به ياد سپرد. اما بايد دانست که اين تعريف، تعريف علم سياست است و نه خود سياست، زيرا از دانستن واز علم و آگاهي سخن مي راند. 5- سياست، توزيع آمرانه ارزشهااست : که به ريستون تعلق دارد. سرانجام نولي خود تعريفي از سياست ارايه مي کند : (همه آن فعاليت هاي که مستقيم يا غير مستقيم با کسب قدرت دولت، تحکيم قدرت دولت، و استفاده ار قدرت دولت همراه است) تعريف خود نولي هم تازگي ندارد و در واقع بيان ديگري است از اينکه سياست مبارزه اي براي کسب، حفظ افزايش يا نمايش قدرت است. اگر بخواهيم تعريفي به نسبت فراگير از سياست در اختيار داشته باشيم ميتوانيم آن را چنين تعريف کنيم : سياست رهبري صلح آميز يا غير صلح آميز روابط ميان افراد گروه ها و احزاب (نيروهاي اجتماعي) و کارهاي حکومتي در داخل يک کشور، و روابط ميان يک دولت با دولت هاي ديگر در عرصه جهاني است. بنابراين تعريف ميتوان از سياست يک فرد، از سياست يک گروه، از سياست يک حزب و از سياست يک حکومت نام برد. و از لحاظ بين المللي هم سياست خارجي دولت را مشخص کرد . سياست بر گزيده ً منافع هريک از نيروهاي اجتماعي نامبرده است . الف) سياست از ديدگاه دانشمندان اسلامي: در ارتباط به پرسش که، چرا در سياست دخالت مي کند، پاسيخ را از کاشف الغطا ً بطور مختصر مورد مطالعه قرار ميدهيم. دخالت در سياست اگر به معناي نصيحت و ارشاد و نهي از فساد و نصيحت کردن حاکمان بلکه عامه مردم و بر حذر داشتن از واقع شدن در دام هاي استعمار و نهادن بندها و زنجيرها بر شهر ها و مردم باشد، اگر سياست دين امور باشد پس من ( و به خدا پناه مي برم از گفتن من مگر دراين مقام ) آري من تا سر در سياست غرق هستم و آن از و ظايف من است و خود را در بر آن مسو ً ل مي بينم. 1 ـ ابوعلي سينا : ابوعلي سينا فيلسوف مشهور اسلامي درکتاب السياسته و رساله اثبات نبوت خود انديشه ديني سياسي خود را تبيين کرده است . در کتاب السياسته به مباحث پيرامون سياست مدني و کشور داري مي پردازد و در رساله اثبات نبوت فلسفه بعثت پيامبران را بيان مي کند. سينا هدف نهاي يک جامعه مدني و سياسي را رسيدن به سعادت مي داند و براي وحي و نبوت بعد سياسي قايل است... و قانون سياست را که دورکن اصلي يک جامعه متمدن است به انبياً اختصاص مي دهد. به عقيده وي پيامبرقانونگذار و سياستمدار بر جسته جامعه به شمار مي رود و تنها اوست که ميتواند اين دو مسوً ليت را به عهده داشته باشد. سينا در کتاب في اثبات النبوت مي گويد : پيامبر ان با سياست و فن مديريت و مردمداري که داشته اند، امور مادي مردم را سامان دادند و به ياري مکتب فلسفي الهي زندگي معنو ي را براي مردم کمال بخشيدند. 2 ـ ابو نصر فارابي : ابونصر فارابي از فلاسفه مشهور اسلامي الگوي انديشه و نظام سياسي را مدينه فاضله بر اساس بنياد هاي فلسفي و سياست را حاصيل خدمات حاکم به مردم به منظور رسيدن به سعادت مي داند « از ديد فارابي حکومت خوب حکومتي است که بتواند افعال، سنن و ملکات اداري را که درپر تو آن ها ميتوان به سعادت حقيقي رسيد در مردم جاي گزين کند و حکومتي که سعادت پنداري ايجاد مي کند رياست جاهلي يا حکو مت جاهليت است ». 3 ـ ابوحامد غزالي : غزالي ازمتفکران معروف و بر جسته اسلامي است. غزالي در کتاب احياً العلوم، دين را کاملا" سياسي مي داند.از نظر غزالي زندگي اجتماعي انسان به چهار صنعت کشاورزي، پارچه بافي بناي و سياست وابسته است که مهمترين اين صنايع و فنون سياست است.از ديد غزالي تفکيک ميان علم دين و سياست امري نا ممکن است. ب) سياست از منظر دانشمندان غربي :

 اينک نقط نظرات برخي از دانشمندان غربي را پيرامون سياست، مختصراً مورد مطالعه قرار ميدهيم.

1 ـ سقراط : سقراط حکومت را در پنچ شکل، حکومت فرمارواي عادل –حکومت سلطان مستبد، حکومت نجبا (اشراف و قشر ممتاز) حکومت اغنياو حکومت عامه يا ملي و مردمي مطرح مي کند. سقراط حکومت عامه را که مستليزم دخالت افراد نا صالح مي باشد رد مي کند و حکومت فرمانرواي عادل با تقوي و با فرهنگ را ترجيح ميدهد. 2 ـ افلاطون : افلاطون در کتاب جمهوريت و رساله هاي خود حکومت را از چند زاويه بررسي مي کند گرچه نظريات افلاطون را به جهت کثرت و تنوع آن نميتوان به يک جمع بندي مشخص رساند ولي او فصل نوي در انديشه سياسي در زمينه هاي حکومت و جامعه به و جود آورد. عده معتقيد اند که حکومت از ديد افلاطون به پنچ حکومت فلاسفه، نظاميان، اغنيا عامه مردم و استبدادي تقسيم شده است.افلاطون ضمن ترجيح حکومت فلاسفه مي گويد : زمامدار بايد فيلسوف باشد و بهترين دولت ها آن است که بهترين مردم حکومت کنند و حکيم حاکم باشد و حاکم حکيم شود. افلاطون در نظريه جديد بعد از کتاب جمهوريت و عدول از آن وظيفه دولت و نظام سياسي را تعليم و تربيت مردم دانست. فرمانروايان را به شبان يا چوپان تعبير کرد. 3 ـ ارسطو : ارسطو شاگرد افلاطون است و سياست را مساوي با ايجاد اعتدال مي داند. ارسطو مردم را به سه قسمت تقسيم کرده ( اغنيا –توده مردم – طبقه متوسط که معتدل ترين مردم هستند ) به عقيده ارسطو اساس دولت در طبيعت انسان است و دولت براي تا ًمين نياز هاي انسان است که اولين نياز جسماني است که سبب پيدايش خانواده شد. ارسطو استقلال نهاد خانواده را ضروري ميداند. به عقيده وي قانون و عدالت در قالب دولب، مردم را به هم پيوند ميدهد. 4 ـ اکوًيناس: توماس اکويناس پس از گذشت حدود هشت قرن بعد از ارسطو حکومت را به مثابه يک کشتي که نا خداي آن مذهب و روحانيون هستند مي داند و مي گويد : «حکومت کردن به معني هدايت کشتي است و ماهيت حکومت را از همين شباهتي که ميان دوکلمه هست بايد فهميد......و به همين دليل حکمران هاي دينوي، پاسدار مقاصد فرعي زندگي فردي و اجتماعي انسان اند» 5 ـ ماکياول : او از نوسيندگان معاصر غرب است. انديشه سياسي او حذف دين و اخلاق از گردونه سياست است. وي ضمن انکار قانون الهي کاملا" تفکر عادي سياسي دارد و هدف زندگي را رفاً و لذايز مادي مي داند. ماکياول اصل را درحکومت قدرت ميداند و ابزار لازم قدرت را ياد آور ميشود. گرچه معتقيد است که معلوم نيست انسان صاحب فضيلت از اين ابزار استفاده کند وي حکومت جمهوري را بر حکومت سلطان (سلطنتي) ترجيح ميدهد. 6 ـ ژان بدن°: ژان برن نخستين کسي که تعريف علمي از حکومت ارايه مي کند. او مي گويد اگر در حکومت مردم سهيم باشند، دمکراسي، اگر عده اي حکومت کنند، اشرافي و اگر يک فرد حکومت کند سلطنتي است. ژان برن حاکمي که خدا ترس دور انديش، دلسوز، عاقل و معتدل و عادل و مقتدر باشد را تا وقتي که با عدالت حکومت مي کند را حکومت بر حق ميداند. گرچه اين حاکميت را از طريق موروثي و کودتا و يا از راه قانون بدست آورده باشد. بوتراند راسل فيلسوف نامدار فرانسوي مي گويد : قدرت را ميتوان به عنوان پديد آوردن آثار مطلوب تعريف کرد واژه مطلوب به معني طلب کرده شده و خواسته شده مورد نظر است و نه به معني دلپسند ويا خوش آيند . ج) تعريف سیاست بین الملل، سیاست خارجی و روابط بین الملل:

        در مورد اصطلاحات مزبور تعریفهای گوناگونی وجود دارند، اما در مورد اینکه مناسبترین تعریفها کدامند ویاتمایزات میان آنها کجاقراردارند،توافق اندک است. این فقدان اجماع بی تردید به مسئله طرحهای نظم بخشنده مربوط میشود. چگونگی تعریف این اصطلاحات عمدتاً متأثیر از چیزی است که بررسی کننده درپی آن است وآنچه که وی مورد بررسی قرار میدهد تا اندازه زیاد نیز تابع برداشت، مدل یا نظریه ویژه اوست.

اکثر مطالعات به عمل آمده در زمینه (سیاست جهان) یا (سیاست بین الملل) در واقع مطالعه سیاست خارجی بوده و هسته اصلی این مطالعات به توضح منافع، اقدامات و عناصر قدرت دولتهای بزرگ پرداخته است. ازکجا، اگرچنین جایی وجود داشته باشد، سیاست خارجی به سیاست بین الملل مبدل میشود؟ تمایز میان اصطلاحات مزبور ممکن است بیش از اینکه واقعی باشد درسطح دانشگاهی مطرح گردد، اما این تمایز به طورکلی به تفاوت میان هدفها و اقدامات (تصمیمات وخط مشی های) یک دولت یا دولتها، واکنشهای متقابل میان دو یا چند دولت ارتباط پیدا میکند. دانش پژوهی که در تحلیل خود به اقدامات یک دولت در قبال محیط خارج و شرایط معمولاً داخلی موثر در تعیین اقدامات مزبور می پردازد اساساً به سیاست خارجی توجه دارد. اما شخصی که آن اقدامات را فقط به منزله جنبه ای از الگوی اقدامات یک دولت و دواکنشها یا پاسخهای دیگران می پندارد، به سیاست بین الملل یا روندهای کنش متقابل دو یا چند دولت مینگرد. تمایز مزبور در نمودار زیر نشان داده میشود. در این منوگراف، بسته به مسئله مورد تحلیل هر دو دید به کار خواهد رفت. بحث در مورد هدفهای دولت، متغیر های موثر در گزینش آنها، رابطه بسیار نزدیک با مطالعه سیاست خارجی دارند. در حالیکه بررسی سیستم های بین المللی، بازدارندگی و رفتار در وضعیت برخورد، به مفهوم کنش متقابل دولت ها نزدیکتر می شود. اصطلاح روابط بین الملل به صورت متمایز از سیاست بین الملل و سیاست خارجی، می تواند به همه شکلهای دولتی و غیر دولتی کنش متقا بل اعضای جوامع مختلف ا طلاق می شود. مطالعه روابط بین الملل دربرگیرنده تحلیل سیاستهای خارجی یا روند های سیاسی میان ملتها نیز هست، هر چند به علت توجه به همه جنبه های روابط میان جوامع مختلف، مطالعه مربوط به اتحادیه های بین المللی کارگری، صلیب سرخ بین المللی، جهانگردی، تجارت بین الملل، حمل و نقل، ارتباطات و گسترش اخلاق و ارزشهای بین المللی را هم شامل می گردد. دانش پژوهان سیاست بین المللی توجهی به این روابط یا پدیده ها ندارند. مگر آنجائکه با هدفهای رسمی حکومت ارتباط پیدا می کنند یا توسط حکومت ها به عنوان وسایل کمک به حصول هدفهای نظامی یا سیاسی به کار گر فته شوند. یک مسا بقه بین المللی فوتبال رابطه ای بین المللی یا فرا ملی است. کنگره جهانی انجمن بین المللی علوم سیاسی نیز چنین است، اما دانش پژوهان سیاست بین الملل تنها زمانی به این وقایع توجه می کند که اثری مستقیم مقولی بر روابط بین الدولی داشته باشند. حد فاصل این دو هرگز به طورکامل روشن نیست. «دیپلماسی پینگ پنگ» بدا ن سبب جلب توجه کرد که وسیله جدیدی برای برقراری پیوند های دیپلماتیک مهمتر میان چین و ایالات متحده شمرده می شد. در حالیکه یک مسابقه معمولی پینگ پنگ میان استرالیا و زلاند نو ارزش اشاره هم ندارد. همچنین دانش پژوه روابط بین الملل به همه جنبه های تجارت بین الملل توجه، دارد در حالکه در سیاست بین الملل، به تجارت بین الملل تنها تا آنجا توجه می شود که حکومت ها تحدید و تشویقها یا مجازتهای ا قتصادی را برای مقاصد سیاسی به کار می گیرند ! مثلاٌ هنگامی که قول می دهند در مقابل حق ایجا د یک پایگا ه نظامی در کشور های دیگر، تعرفه های گمرکی را برای آن کشور پایین آورند. د) برخی گرایشها در مطالعه سیاست روابط بین الملل: هیچ ناظری در رشته ای این چنین مشحون از پیچیدگی ها، مسائل اخلاقی و نتایج تاریخی نمی تواند در تحلیل خود گرایش معینی را منعکس نکند. حتی عینی ترین دانش پوژه تا حدی زندانی تجارب خویش، ارزشهای حاکم بر جامعه او افسانه ها، سنتها و قالبهای ذهنی است که ملت و محیطش را فرا گرفته اند. تحلیلی کلی که یک نویسنده هندی یا مصری از سیاست بین الملل ارائه میدهد، حتی اگر طرح نظم بخشنده یا مبنای ارجاع مشابهی را به کار گرفته باشند، احتمالاً بسیار متفاوت از آن تحلیلی خواهد بود که در فصلهای، ارائه میگردد. نمی توان از برخی سوء تعبیرها ناشی از دیدهای فرهنگی مختلف اجتناب ورزید. به هر حال، انواع دیگری از گرایشها نیز در رشته مزبور متداول هستند و دانش پژوه باید از آنها آگاه باشد. نخست، بسیاری از تحلیلهای متداول سیاست خارجی وسیاست بین الملل منعکس کننده توجه بیش از اندازه به مسائل اساساً ملی هستند. این امر بیش از آنکه مربوط به نویسندگانی باشد که با ایجاد قضاوتهای ارزشی حقانیت دیگر کشورها رانشان میدهند، ناشی از این گرایش است که مسا ئل و اختلافات مربوط به کشورشان را به عنوان مهمترین مسائل و اختلافات مطرح در جهان تلقی میکنند. نمیتوان منکر اهمیت رقابت پس ازجنگ شوروی وآمریکا شد، اما در بسیاری از کتابهای آمریکایی این گرایش وجود دارد که تقریباًّ همه مسائل سیاسی بین المللی در چارچوب رقابت مزبور نگریسته شوند در چینن صورتی، سیاست بین الملل تقریباً مترادف با جنگ سرد میگردد، و راه حلها از طریق بازدارندگی هسته ای کارآمد، انسجام ناتو و برنامه های موثرکمک خارجی، مشخص می شوند. بر این پایه همواره به نظر میرسدکه تهدیدها ازدولتهای کمونیستی ناشی می شوند و همه اقدامات غرب پاسخی به آن تهدیدها تلقی میگردند. با استفاده از مفاهیمی مانند هدفها، توانایی ها، تهدیدها، تنبیهات و پاداشها که تمامی دولتها دارند، یا به کار میگرند، می توان از قسمت اعظم لفاظی های گمراه کننده جنگ سرد مانند (امپریالیسم کمونیستی)، جهان آزاد و تجاوز اجتناب ورزند. لفاظی هایی که تنها ميتوانند مانع درک فنون دولتمداری رایج میان دولتها، صرف نظر از تعلقات ایدئولوژیکی شان شوند. میتوان بستگی شدید به ارزشهای رادیکال، لیبرال یا محافظه کارانه داشت و در عین حال پذیرفت که تهدیدهای هسته ای از جانب واشنگتن یا لندن به همان اندازه خطرناک اند که از جانب پکن یا مسکو. همچنین تنها به این خاطر که کشورهای غربی در مورد ارائه تحلیل منطقاً متعادلی از وضعیت سیاست خارجی در مقایسه با کشورهای کمونیستی دقت بیشتری نشان میدهند، نمی توان گفت برنامه های اطلاعاتی آنها جنبه تبليغاتی کمتری دارند. دومین گرایش غالب، از توجه عموم به امور غیر عادی، چشمگیر و همراه با خشونت ناشی میشود. کسی که مرتب روزنامه میخواند میتواند تحریف بسیار زیاد واقعیت را از جهت خشونت و بر انگیختن احساسات مشاهده کند. رسانه های خبری توجه ما را به بحرانهای بزرگ بین المللی معطوف می دارند، در حالکه معمولاً از اشاره به روابط مسالمت آمیز میان دولتها خوداری می کنند. در واقع، اکثر مراودات میان دولتها مسالمت آمیز،آرام پایدار و قابل پیش بینی بوده و با رعایت دقت الزامات مبتنی معاهده جریان پیدا میکنند این مراودات خبر ساز نیستند. یک شهروند متوسط آمریکای شمالی نقطه نظرهای فراوانی در مورد بحران خاور میانه،کوبایاآسیای جنوب شرقی دارد، گرچه سطح دانش او ازاین مسائل مهم غالباً به طوری حیرت انگیزی پایین است. اما زمانی که در باره ماهیت روابط بین دولتهای اسکاندیناوی یا شکلهای همکاری میان دولتهای آمریکای لاتین واقع درحوزه سلسله جبال آند چیزی می دانند، چه تعدادند؟ تأکید بلاانقطاع بر خشونت واختلاف طبعأ به دیدگاهایی منجر می شود که (سیاست قدرت) و جنگ سرد رابه عنوان هنجارهای رفتار میان دولتها می پذیرند، در حالی که آنها واقعأ استیثناء هستند. بخش دوم ـ مفهوم سياست: سياست چيست ؟: واژه سياست ريشه در زبان عربي دارد و از ساس، سيوس اخذشده است. کلمه سياست در زبان عربي به معناي مختليفي به کار رفته است. به عنوان نمونه : 1- سست الرعيته سياسته يعني رعيت را سياست کردم سياست کردني اين جمله و قتي به کار ميرود که رعيت را به کاري امر و يا نهي کرده باشند. 2- سوس فلان امورالناس : صير ملکا و ملک عليهم. يعني فلاني امور مردم را سياست کرد يعني مالک و صاحب اختيار مردم شد و مقدرات آن ها را بدست گرفت.

3- و ساس السلطان و الوالي الر عيته. يعني : سلطان و والي رعيت را سياست نمود يعني کارهاي رعيت را سر پرستي و تدبير نمود. هم چنين در فرهنگ فارسي کلمه سياست به معني حکم راندن بر رعيت و اداره کردن امور مملکت، حکومت کردن، رياست کردن، حکومت، رياست حکمداري عدالت و داوري نيز آ مده است.
از طرف ديکردانشواژه سياست را بطور مفصل در فرهنگ و بنش عهد باستاني و سير تحول آن را در مسير هاي تاريخي نيز بايد جستجو نمود.تفکر سياسي در عهد باستان و در غرب از يونان آغاز شد اما علم سياست به عنوان يک رشته آموزشي عالي تا حدي نو است و طي صد سال گذشته رشد يافته است پيش از آن بررسي و توجه پي گرانه سياست در انحصار شهر ياران، سياستمدارن، فيلسوفان و حقوق دانان بود.مردم در امور عمومي نقش نداشتند و به سياست و نظريه پردازي سياست (سياسي) هم چندان نمي پر داختند. 

با پيدايش دموکراسي نو و ناسيو ناليسم، انحصار علم سياست به پايان رسيد و سياست کاري همگاني شد. گسترش آموزش و پرورش به رشد فزاينده آگاهي سياسي توده هاي مردم انجاميد واز اين راه مردم روز به روز بيشتر درجريانهاي سياسي شرکت کردند. ديگر هيچ سياستمدار يا متفکري نمي توانست بي تو جه به مردم باشد.افکار عمومي اهميت زيادي يافت و بنا بر اين نه تنها حکومت ها بلکه گروه هاي سازمان يافته و احزاب سياسي کوشش هاي زيادي کردند تا بر آن تا ً ثير گزارند.اجتماعات و تظاهرات گسترده مشخصه جريان هاي سياسي شد. تشکيلات حزبي رو به کمال گذاشت تا در انتخابات ادواري مبارزه را تا پيروزي پيش ببرد و در دوره ميان انتخابات براي حزب هوادارن بيشتر تبليغات گسترده را امکان پذير گرداند. تنها از اين راه احزاب سياسي تو انسته اند به قدرت سياسي دست يابند بر نامه هاي خود را عملي کند و امکان دمکراتيک شدن فزاينده سياست عملي را فراهم آورند. اين و ضعيت را نظريه سياسي نميتواند نا ديده بگيرد بنا بر اين امروز گفته ميشود که هم اقتدار سياسي به مردم تعلق دارد و قدرت سياسي هم بايد در راستاي منافع توده ها عمل کنند. نظريه سياسي اينک در واقع به سنجش و ارزيابي نهادهاي گوناگون سياسي مي پر دازد تا در يابد آ يا اين نهادها قادرند منافع مردم را تاًمين کنند يا نه. امروز پرداختن به نظريه سياسي ديگر کاري براي اوقات فراغت عده فارغ از غم نان نيست بلکه کار همه کساني است که به آن علاقه دارند و ميخواهند به نظريه پردازي سياسي بپردازند تاجريانهاي سياسي را تبيين کنند.شس اما در برسي هاي سياست ها و در مطالعه علم سياست دشواري بزرگي و جود دارد. همانطوريکه يلينک به روشني گفته است هيچ علمي به اندازه علم سياست نيازمند دانشواژه هاي دقيق نيست دانشوا ژه هاي اين علم معاني دقيق ندارد و اهميت زبان شناختي کار برد عمومي و مفهوم علمي اين دانشواژه ها اغلب فرق دارند سبب سر در گمي ميشوند و باعث مي گردند علم سياست دقيق نباشد. در مورد دانشواژه هاي ديگر علوم اجتماعي نيز اين سردرگمي و دقيق نبودن کم و بيش وجود دارد اما علم سياست به طرز خاص مورد يورش درستگوي هاي واژه هاي مبهم قرار گرفته است.کاتلين نظر داده است که در بحثهاي سياسي علم سياست به ندرت واژه وجود دارد که مبهم نباشد. علم سياست تا حد اين نقص را از ادبيات با سابقه کهن خود به ارث برده است اما بيشتر مربوط به آن است که علم مورد بررسي ما علمي زنده و در حال رشد است. دانشواژه هاي علم سياست به دليل رواج عمومي و عاميانه ً که دارند پا کيزگي خود را از دست ميدهند و دست خوش ابهامات گوناگون ميشوند. برخي از سياست مداران و حقوق دانان که نتاًيج کار برد نادرست دانشواژه هاي گوناگون علم سياست براي شان اهميت ندارد آنها را در سخنان و نوشته هاي خود به کار ميبرند. و موجب ابهام در تفاهم ميشوند. اين گونه افراد در واقع در کار بر درست و دقيق دانشواژه هاي سياسي توجه ندارند. بلکه آنها را براي ايجاد تا ًثير يا تاثير گذاري به ميبرند از سوي ديگر انديشه هاي نو و نظر يه ناشنيده گسترش مي يابند، در نتيجه واژه هاي جديد ي رواج مي پذيرند و گاه واژه هاي قديمي در معاني جديدي به کارميروند. چنين وضع شايد براي علم که در حال رشد است گريز ناپذير باشد. و ما تفکر روشن و تفاهم را مختل مي کند .

سياست شناسان از اين دقيق نبودن دانشواژه ها آگاه اند و گاه کوششهاي به عمل مي آيد تا دانشواژه ها به درستي باز شناخته و به کار برده شوند. اما راه دراز در پيش است تا علم سياست سر انجام دارنده معاني دقيقي براي دانشواژه هاي خود باشد.سردرگمي و نبود توافق درمورد کاربرد دانشواژه هاي سياسي حتي نام علم سياست را هم در بر مي گيرد. برخي از متفکران و پژوهشگران علم سياست را به کارمي برند،اما برخي ديگر هم چنان از کار برد شکل باستان يوناني آن، يعني سياست جانبداري مي کنند. گروه سوم نام آن را سياست نظري گذاشته اند و سر انجام گروهي ديگر آن را علمي سياسي مي دانند و نه علم سياست. پيدا است که اين نامگذاري ها روشن نيست به ويژه آنگاه که واژه سياست يعني دانشواژه رايج يوناني را به کار ببريم که هم معني علم سياست را دارد و هم به خود سياست نظر دارد يا در بر گرينده سياست نظري و علمي است.

دانشواژه سياست (politics) از واژه يوناني پوليس (polis = شهر) بر گرفته شده است. ارسطو گفته است : «انسان به حکم physis موجود است که براي زندگي در polis آفريده شده است» از نظر يوناني ها سياست دانش مربوط به امور يک شهر بوده اما در يونان شهر و دولت از هم جداي نا پذير بودند يوناني ها در جاهاي زندگي مي کردند که ما امروز آنها را «شهر – دولت» مي ناميم. هر شهر – دولت يک شهر حومه و ازضي اطراف آن را در بر مي گرفت. افزون بر آن واژه پوليس در زبان يوناني تنها در بر گرينده شهرنبود بلکه در معني «دژ» «دولت» و جامعه هم به کار مي رفت. حميد عنايت در پيشگفتار ترجمه سياست ارسطو توضيح داده است که: مفهوم شهر با polis يوناني تفاوت آشکار دارد. شهر به معناي جايگاه زيست مردمان را در يوناني asty ميناميدند. polis در آغاز قلعه اي بود که در پاي asty ساخته ميشد اما مفهوم آن تغير يافت و به معني جامعه منظم سياسي به کار رفت. برخي از محقيقان مي گويند که واژه polis در اسناد آتن به خصوص به معناي جامعه سياسي يک کشوردر ارتباط با کشورهاي ديگر و يا به عبارت بهتر به معناي «شخصيت بين الملل» کشور آمده و در برابر آن واژه «دموس» demis ريشه دموکراسي بر مجموعه سازمان داخلي يک شهر اطلاق ميشده است.

بنا بر اين اگر واژه پوليس را از زبان يونان باستان جدا کنيم واژه شهر – دولت بي معني خواهد شد. در واقع سياست در معني يوناني علم حکومت بر شهر بود.اين معني را سي لي مطرح کرده و سياست را علم شهر ها ناميده است. اما اين معني را نبايد چنين تعبير کرد که حدود يا جهان بيني متفکران سياسي يونان باستان محلي يا تنگ بوده است. بر رسي هاي سياسي آنها از از بسياري جهات عميقتر و گسترده تر از آنها جهان بيني هاي بود که پس از فروپاشي شهر – دولت هاي يونان و روم باستان پديدار شد.

مفهوم پذيرفته شده و به کار رفته امروزين سياست از مفهوم علم سياست فراتر ميرود. امروز واژه سياست به مسايل جاري حکومت و جامعه که ماهيت اقتصادي و سياسي در مفهوم علمي دارند اشاره مي کند. به گفته رابرت دال «سياست يکي از حقايق غير قابل اجتناب زندگي بشر است. انسانها در هر لحظه از زمان به نوعي با مقابل سياسي درگير مي باشد» «تنها از راه روند سياسي است که انسان ميتواند اميد وار باشد زندگي خود را بر پايه خرد و کمال مطلوب ها قرار دهد.» پريکلس يوناني در يک مرثيه گفته است : «آدمي که به کار سياست نپردازد شايسته صفت شهروند بي آزار نيست بلکه بايد او را شهر وندي بي خاصيت بدانيم.» وقت که گفته ميشود کسي به سياست علاقه دارد مقصود آن است که او به مسايل جاري کشور مانند مسايل صادرات و واردات مسايل مربوط به کار و کارگر روابط قوه مجريه با قوه مقننه فعاليت هاي احزاب و سازمان هاي سياسي و بسياري ديگر از مسايل و فعاليت هاي سياسي – اقتصادي و فرهنگي – اجتماعي توجه دارد. در اين معني سياست فراتر از يک علم است و سياستمدار هم کسي است در اين گونه مسايل شرکت فعال دارد و تصميم گيري مي کند هر چند که ممکن است درک و شناخت چندان درستي از اصول و بنياد هاي علم سياست نداشته باشد. و آنگهي در حاليکه علم سياست آگاهي مشترک انسانها در همه جامعه ها است، سياست کشور ها با هم تفاوت دارد. دانشمندان سياسي برجسته از سراسر جهان در سپتامبر 1948 در کنفرانس يونسکو، علم سياست را به جاي علوم سياسي و براي ناميدن اين رشته علمي پزيرفته اند.

اما نوسيندگان يا متفکران تاريخ پيشين مانند  اررسطو، يلينک، هنري، سجويک، پل ژانت اصطلاح سياست را بر علم سياست ترجيح داده اند.اما چنين کاري باعث سردرگمي ميشود. علم سياست نه تنها اصول و بنياد هاي گروه ها و نهاد هاي گوناگوني را هم که در تلاش کسب افزايش يا حفظ قدرت و نفوذ اند مطالعه مي کند .

[ویرایش] پیوند به بیرون

ویکی‌گفتآورد
مجموعه‌ای از نقل‌قول‌های مربوط به
در ویکی‌گفتاورد موجود است.
این نوشتار خُرد است. با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید.


aa - ab - af - ak - als - am - an - ang - ar - arc - as - ast - av - ay - az - ba - bar - bat_smg - bcl - be - be_x_old - bg - bh - bi - bm - bn - bo - bpy - br - bs - bug - bxr - ca - cbk_zam - cdo - ce - ceb - ch - cho - chr - chy - co - cr - crh - cs - csb - cu - cv - cy - da - de - diq - dsb - dv - dz - ee - el - eml - en - eo - es - et - eu - ext - fa - ff - fi - fiu_vro - fj - fo - fr - frp - fur - fy - ga - gan - gd - gl - glk - gn - got - gu - gv - ha - hak - haw - he - hi - hif - ho - hr - hsb - ht - hu - hy - hz - ia - id - ie - ig - ii - ik - ilo - io - is - it - iu - ja - jbo - jv - ka - kaa - kab - kg - ki - kj - kk - kl - km - kn - ko - kr - ks - ksh - ku - kv - kw - ky - la - lad - lb - lbe - lg - li - lij - lmo - ln - lo - lt - lv - map_bms - mdf - mg - mh - mi - mk - ml - mn - mo - mr - mt - mus - my - myv - mzn - na - nah - nap - nds - nds_nl - ne - new - ng - nl - nn - no - nov - nrm - nv - ny - oc - om - or - os - pa - pag - pam - pap - pdc - pi - pih - pl - pms - ps - pt - qu - quality - rm - rmy - rn - ro - roa_rup - roa_tara - ru - rw - sa - sah - sc - scn - sco - sd - se - sg - sh - si - simple - sk - sl - sm - sn - so - sr - srn - ss - st - stq - su - sv - sw - szl - ta - te - tet - tg - th - ti - tk - tl - tlh - tn - to - tpi - tr - ts - tt - tum - tw - ty - udm - ug - uk - ur - uz - ve - vec - vi - vls - vo - wa - war - wo - wuu - xal - xh - yi - yo - za - zea - zh - zh_classical - zh_min_nan - zh_yue - zu -