سدرهپوشی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
سدرهپوشی یکی از آیینهای زرتشتیان است.
سَدره پیراهنی است گشاد، سپیدرنگ و بییقه و با آستینهای کوتاه و بلندا تا زانو و دارای دو کیسه بسیار کوچک، یکی در جلوی سینه و نزدیک قلب که گریبان خوانده میشود و دیگری در پشت که گُرده نامیده میشود. آستینهای آن بدون آستر است که از پارچه سفید و در قدیم از جنس کتان تهیه میشدهاست. در جلو سدره از گریبان به پایین چاکی دارد که تا سینه میرسد و در انتهای آن کیسه کوچکی قراردارد که کرفهکیسه نام دارد. هر بخش از سدره کاربردی نمادین دارد. گُرده نشانه مسئولیتها و وظیفههایی است که هرکس به عهده دارد و باید بدرستی انجام دهد. گریبان که کیسه کرفه یا کیسه کار نیک هم خوانده میشود، یادآور است که همه کردارهای نیک روی هم انباشته شده و آدمی را به خوشبختی میرساند. نزدیک قلب بودن آن نشانهای است که کارهای نیک باید قلبآ و خالصانه انجام شود. کرفهکیسه به باور زرتشتیان گنجینه زرتشتیان (اندیشه نیک، گفتارنیک، کردارنیک) است و پوشنده باید بکوشد که وجودش را با این سه صفت آراسته کند.
سپیدی آن نماد پاکی و بی غل و غش بودن است.
برابر با یک روش کهن و پذیرفته شده باستانی، همه جوانان دختر و پسر باید آیین سدرهپوشی را انجام دهند تا زرتشتی شناخته شوند. امروزه در ایران کودکان زرتشتی میان سنین هفت و یازده سدره پوش میشوند. سدرهپوشی به منزله زایش نوین است. از همین رو این آیین را «نوزاد» یا «نوزات»(در گویش دری گجراتی NAVJOT) نیز مینامند. آیین سدرهپوشی باید در بامداد انجام شود ولی امروز در ایران، به دلایل عملی، پس از نیمروز برگذار میشود.
پس از پوشیدن سدره بر روی آن و بر گرد کمر کُستی|کُشتی میبندند.
[ویرایش] واژهشناسی
واژه سدره در اوستا (vohumanu vastra) است که به معنی جامه نیکاندیشی است. برخی این واژه را که در نسکهای پهلوی شپیک SHAPIK خوانده شده را برابر با پیراهن شب دانستهاند.در برخی از نسکهای دینی زرتشتیان این پوشش را پیراهن خواندهاند.
درباره خود واژه امروزی سدره گروهی آن را از ریشه vastra در زباان اوستایی میدانند که برابر رخت و جامهاست.گروهی آن را برساخته از دو واژه پارسی سود و رَه دانستهاند و اینگونه آن را سودراه و سودمند و راه سود معنا کردهاند.برخی هم آن را گرفته شده از واژههای عربی صدره(نیمتنه) و ستره(پوشش) دانستهاند.
عناوین مربوط به مزدیسنا | ||
---|---|---|
تاریخچه دین زرتشت |
||
زرتشت | گشتاسب | مزداپرستی در دوره هخامنشی | مزداپرستی در دوره اشکانی | مزداپرستی در دوره ساسانی | تاریخ زرتشتیان پس از اسلام | پارسیان هند | زرتشتیان ایران | دبیرستان فیروز بهرام
|
||
مفاهیم | ||
اهورامزدا | اهریمن | امشاسپندان | سوشیانس |هوشیدر | زروان | فرجامشناسی | هوم | آتشهای مقدس | مغ | گئوشاورورن | دیوها | اردویسور اناهید | فروهر
|
||
افراد مهم | ||
زرتشت | گشتاسب | کرتیر | تنسر | موبدان | ابراهیم پورداوود | بابک خرمدین | فرهنگ مهر | منوچهرجی جاماسپآسانا
|
||
آیینها و اماکن مقدس | ||
جشنها | گاهنبار | سدرهپوشی | آیینهای طهارت | درون | برسم | کستی | ور | گاهشماری زرتشتی | کعبه زرتشت | آتشکدهها |استودان | برج خاموشان | چکچک
|
||
نوشتههای دینی | ||
گاهان | اوستا | خردهاوستا | بندهشن | دینکرد | زادسپرم | شایست نشایست | زند | پازند | مینوی خرد | اردویرافنامه | دادستان دینی | آفرینگان | سیروزه | نیایشها | ماتیکان گجستک ابالیش | ادبیات پهلوی | اوستاشناسی
|