دبران
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
دبران | |
صورت فلکی: | گاو |
نامگذاری بایر: | α Tau |
نامهای دیگر: | سدویس، کوگرد، دیدهٔ گاو، عینالثور، حادیالنجم، تالیالنجم، سائقالثریا، عقدالثریا، فنیق، تابعالنجم، مخدج، مجدح، لسانالبحر، طیر، تبع، تویبع، تاو ۸۷ (فلمستید) اچآر ۱۴۵۸ اچدی ۲۹۱۳۹ اسآاُ ۹۴۰۲۷ |
دادههای رصدی | |
بعد: میل: (دوره ۲۰۰۰) |
۴ساعت۳۵دقیقه۵۵٫۲ثانیه +۱۶° ۳۰' ۳۳" |
قدر ظاهری: | ۰٫۸۵ |
جزئیات | |
درخشندگی: | ۱۰۵ (برابر خورشید) |
ردهٔ طیفی: | K5+III |
دما (کلوین): | ۳۷۰۰ کلوین |
فاصله: | اختلاف منظر ۰٫۰۴۸" = ۶۸ سال نوری |
شعاع: | ۴۳ (برابر خورشید) قطر ظاهری: ۰٫۰۲۲. |
جرم: | ۴ (برابر خورشید)، چگالی: ۰٫۰۰۰۰۵ برابر خورشید |
متغیر بودن: | بله |
چندگانگی: | ششگانه. |
دَبَران (آلفا گاو، Alpha Tauri) درخشانترین ستارهٔ صورت فلکی گاو است.
دبران در اصل یک غول سرخ است و در قدیم به عنوان چشم سرخ گاو خشمگین این صورت فلکی پنداشته میشد.
ستاره سَدویس که در اوستا از آن نام برده شده را با دبران یکی دانستهاند. دبران یکی از چهار ستاره شاهی مصریان قدیم بودهاست. عربها این ستاره را به نام خورشید میپرستیدند. نام دبران نیز از اصل عربی و به معنای "دنبالهرو" است زیرا این ستاره به دنبال خوشه پروین میگردد.
منزل چهارم ماه را نیز دبران میگویند.
دو میلیون سال دیگر گردونه فضایی پایونیر ۱۰ به ستاره دبران خواهد رسید.
[ویرایش] شناخت پیشینیان
ابوریحان بیرونی در مورد این ستاره میگوید: دبران ستاره ای است سرخ و نورانی و از این جهت آن را دبران گویند که بر ثریا پشت کرده و او در چشم جنوبی ثور است و نیز دبران را فنیق می گویند و فنیق شتر نر خیلی بزرگ است زیرا اعراب کواکبی را که در حول دبران است قلائص (شتران ماده) گفته اند و دبران را نیز تابعالنجم و تالیالنجم گویند یعنی پیرو ثریا، زیرا دبران پروین را در طلوع و غروب پیروی می کند و دبران را نیز مخدج گفته اند.[۱]
در اساطیر قوم سری در ایالت سونورا در مکزیک، دبران را چراغی میپنداشتند که برای هفت زن زائو (خوشه پروین) ایجاد نور میکند.[۲]
[ویرایش] جستارهای وابسته
- فهرست ستارگان درخشان
[ویرایش] منابع
- لغتنامهٔ دهخدا، سرواژهٔ دبران.
- Bright Star Catalogue
- ویکیپدیای هلندی.
|
|
---|---|
شباهنگ | سهیل | نگهبان شمال | رجل قنطورس | کرکس نشسته | بُزبان | پای شکارچی | شِعرای شامی | آخرالنهر | اِبطالجوزا | حَضار | کرکس پرنده | دَبَران | قلب عقرب | سماک اعزل | رأس پیکر پسین | فَمالحوت | بکروکس | دنب |