یزدگرد سوم
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
این مقاله به تمیزکاری نیاز دارد. لطفاً آن را تا جایی که ممکن است از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید. سپس این الگو را از بالای مقاله حذف کنید. محتویات این مقاله ممکن است غیرقابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. |
برای اثبات پذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. لطفاً با توجه به سیاست ویکی پدیا در قبال منابع با ارائهٔ منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید. مطالب بی منبع ممکن است در آینده حذف شوند. |
لحن این مقاله یا بخش، غیردانشنامهای یا غیررسمی است. برای راهنمایی بیشتر به راهنمایی برای نوشتن مقالههای بهتر رجوع کنید. |
یزدگرد سوم سی و پنجمین و آخرین پادشاه ساسانی بود.
او در سال ۶۳۲ میلادی به تخت نشست. نسب او درست معلوم نیست. طبرى میگوید که پسر شهریار (نوهٔ خسرو پرویز) و از مادر ایرانی بود و چون کسى را از خانوادهٔ سلطنت نیافتند ناچار او را بر تخت نشاندند.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] جنگ با اعراب
وقتى یزدگرد به شاهى رسید مشکلات فراوانی در ملک وجود داشت. در سال ۱۴ ه. ق. که عمر از کارهاى شام فراغت یافت. آمادهٔ جنگ با ایران گردید. سعد پسر ابی وقاص با سى هزار سپاه مأمور جنگ با ایرانیان شد. یزدگرد هم سپاهى گویا در حدود یک صد و بیست هزار نفر در تحت فرماندهى رستم فرخ هرمز (یا فرخزاد) بیاراست. عمر در همان سال هیأتى مرکب از دوازده نفر به دربار یزدگرد فرستاد. آنان در ورود به تیسفون ظاهرشان باعث سخریه بود ولى یزدگرد آنها را با احترام پذیرفت، زیرا مقارن این احوال، مسلمین دمشق را فتح کرده بودند. یزدگرد پرسید: مقصودتان چیست؟ گفتند باید اسلام بپذیرید یا جزیه دهید. شاه در جواب با نظر حقارت به آنها نگریسته و اشاره به لباس آنها کرده گفت: شما مردمانی هستید که سوسمار میخورید و بچههاى خودتان (دخترانتان) را مىکشید. مسلمین جواب دادند که ما فقیر و گرسنه بودیم ولى خدا خواسته است غنی و سیر باشیم. حالا که شمشیر را اختیار کردهاید بین ما و شما حکم اوست.
بدین ترتیب زمینهٔ جنگ ایران و اسلام فراهم گردید و در قادسیه (کربلای امروزى) دو سپاه به جنگ پرداختند و پس از چهار روز جنگ سخت رستم فرخزاد کشته شد و سپاه اسلام بر سپاه یزدگرد پیروز آمد. (سال ۱۴ ه. ق.). پس از کشته شدن رستم فرخزاد و شکست سپاه یزدگرد سپاه عرب به امر عمر دو ماه استراحت کرد و سپس در سال ۱۶ ه. ق. به قصد مداین حرکت کردند. یزدگرد به سعد فرماندهٔ قواى اسلام پیشنهاد کرد که ممالک آن سوى دجله را به مسلمین واگذارد و طرفین صلح نمایند ولی او به استهزا رد کرد و سرانجام با فتح تیسفون غنایم و ذخایر سرشارى به دست سپاه مسلمین افتاد.
سعد پس از چندى در جلولا با یزدگرد به جنگ پرداخت و شکست دیگرى به سپاه او وارد آورد تا سرانجام جنگ نهاوند که اعراب آن را فتحالفتوح نامیدهاند رخ داد و سپاه یزدگرد با همهٔ فزونى شماره و آمادگى جنگى آخرین شکست را از سپاه عرب خورد و پس از این جنگ اصفهان و فارس و آذربایجان و ری و شهرهای دیگر به تصرف اعراب درآمد و یزدگرد پس از شکست در جنگ نهاوند از رى به اصفهان و از آنجا به کرمان و بعد به بلخ و مرو رفت و پس از آن سفیرى به چین فرستاد و از فغفور کمک خواست ولی دولت چین به سبب دورى از ایران از دادن کمک خوددارى کرد.
بعد یزدگرد با خاقان ترک ها مذاکره کرد و او در ابتدا راضى شد به یزدگرد کمک کند ولى بعد به سبب نارضامندى از رفتار او امتناع ورزید. پس از آنکه یزدگرد از سو نیت ماهوی مرزبان مرو نسبت به خود آگاه شد در نزدیکى مرو به آسیایی پناه برد که شب در آنجا بگذراند. آسیابان یزدگرد را به طمع لباس فاخر و جواهرش در سال 651 م. کشت. به روایتی او را در پارس دفن نمودند. (۳۱ ه. ق.) و با مرگ او سلسلهٔ ساسانی پس از ۴۱۶ سال سلطنت در ایران منقرض گردید.
[ویرایش] فرزندان یزدگرد
[ویرایش] پیروز (piru-szu)
پیروز در سال ۶۵۸ م. از فغفور (۱۴) چین به نام کائو تسونگ (یکی از امپراتوران سلسله تانگ) کمک خواست. اما امپراتور به بهانه دوری راه از کمک به او خودداری کرد.(۱۵) امپراتوری چین در سال ۶۵۸ م. ترکها را شکست داد و در سال ۶۶۱ م. فرمانروایی این سرزمینها را به او سپرد. این کشور را ایران (۱۶) یا «تزی کیک» (۱۷) نامیدند و پایتخت آن «تسی لینگ» یا «چی لینگ» (chi-ling) یا «زرنگ» بود.(۱۸) با تازش اعراب مسلمان سرانجام پیروز چارهای جز گریز نیافت و در سال ۶۷۴ (۱۹) یا ۶۷۵ (۲۰) م. به دربار چین بازگشت. در ۶۷۷ م. در شهر چنگان (۲۱) نیایشگاهی به نام پارسی (که یک نیایشگاه ترسایی بود) ساخت که در ۸۴۴ م. که امپراتوری چین همه نیایشگاه ها را خراب کرد این نیایشگاه نیز خراب شد.(۲۲)
پیروز در سال ۷۶۲ م. (۲۳) یا ۶۷۸ م. یا ۶۷۹ م. (۲۴) درگذشت. تندیس او در جلو آرامگاه گازنگ امپراتور چین است و در پشت آن این سنگ نبشته نوشته شده است: «پیروز شاه پارس (ایران)؛ ژنرال گارد جنگی راست و سپهبد پارس (ایران)».(۲۵)
[ویرایش] نرسی (niniash)
نرسی پسر پیروز در سال ۶۷۹ م. همراه گروهی سرباز برای آزاد ساختن ایرانشهر به باختر (غرب) رفت و در تخارستان به درازنای (مدت) ۳۰ سال با تازیان جنگید.(۲۶) در سال ۶۸۷ م. در زمان عبدالملک مروان نیز تلاش هایی کرد که نافرجام ماند.(۲۷) در سال ۷۰۸ یا ۷۰۹ م. در زمان فرمانروایی چن لونگ به دربار چین رفت و فرنام (لقب) ژنرال گارد چپ را دریافت کرد و در همین سال درگذشت. تندیس او در همان جایی قرر گرفته که که تندیس پدرش است.(۲۸)
[ویرایش] پشنگ (pushan huo)
پشنگ پسر نرسی در سال ۷۲۲ م. خود را پادشاه ایران نامید(۲۹) و به نظر میرسد کوشش هایی برای بازپسگیری ایران انجام داد. از او آگاهی بیشتری در دست نیست.
[ویرایش] وهرام (aluohan)
از وهرام پسر دیگر یزدگرد سوم نیز در نسک (کتاب)های چینی نام برده شده است. او تلاش کرد تا با امپراتوری بیزانس بر ضد اعراب همکاری کند. در چین ساختمانهای بسیار ساخت. فغفور چین او را در میان سال های ۶۵۶ و ۶۶۰ م. به باختر فرستاد تا کوشش در بازپسگیری ایران شهر نماید. او هم فرنام ژنرال گارد راست را یافت و در سال ۷۱۰ م. درگذشت.(۳۰)
[ویرایش] خسرو (juluo)
فرزند وهرام، خسرو در سال ۷۲۸ یا ۷۲۹ م. خود را پادشاه ایران خواند و در ارتش خاقان ترکستان با تازیان جنگید و در سال ۷۳۰ یا ۷۳۱ م. به پایتخت چین رفت.(۳۱) واپسین بازمانده خاندان یزدگرد که نام او را ننوشتهاند و شاید همان خسرو باشد در سال ۷۳۲ م. یک کشیش نستوری به نام کی لی را به نمایندگی رهسپار دربار چین کرد.(۳۲) بنابر آنچه در این نوشتار آمد میتوان گفت فرزندان یزدگرد تا یک صد سال پس از فروپاشی شاهنشاهی ساسانی میکوشید تا ایران را از تازیان باز پس بگیرند هرچند کوششهای آنها نافرجام ماند.
[ویرایش] منابع
- ایران در زمان ساسانیان، آرتور کریستن سن، رشید یاسمی، دکتر حسن رضایی باغ بیدی، انتشارات صدای معاصر، چ پنجم، ۱۳۸۵
- ایران و تمدن ایرانی، کلمان هوار، حسن انوشه، انتشارات امیر کبیر، چ نخست، ۱۳۶۳
- تاریخ ایران، حسن پیرنیا و عباس اقبال آشتیانی، انتشارات میلاد، چ دوم، ۱۳۸۵
- تاریخ ایران باستان(۴) ساسانیان، دکتر عبدالحسین زرین کوب و روزبه زرین کوب، انتشارات سمت، ۱۳۸۱
- تاریخ کامل ایران باستان، دکتر میترا مهرآبادی، نشر افراسیاب، چ نخست، ۱۳۸۰
- ستیز و سازش : زرتشتیان مغلوب و مسلمانان غالب در جامعه ی ایران نخستین سده های اسلامی، جمشید کرشاسب چوکسی، نادر میر سعیدی، انتشارت ققنوس، چ دوم، ۱۳۸۲
- سقوط ساسانیان: فاتحان خارجی، مقاومت داخلی و تصویر ِ پایان ِ جهان، دکتر تورج دریایی، دکتر منصوره اتحادیه و فرحناز امیر خانی، روزبه زرین کوب، نشر تاریخ ایران، چ دوم، تابستان ۱۳۸۳
- نوشتار تاریخ زرتشتیان پس از ساسانیان، موبد رشید شهمردان
- نوشتار خاندان ساسان در تبعید، دکتر تورج دریایی
- تاریخ ایران تألیف پیرنیا