آریانام خشتهرام
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
آریانام خشَتهرام یا آریانام خشَثرام (Aryanam Khshathram) نام پارسی باستانی ایران در دورهٔ هخامنشیان بوده است..[چه منبعی در دست است؟]
«آریانام» در زبان اوستایی٬ پارسی باستان (هخامنشی) و سانسکریت بمعنی آریاییان و «خشتهر» بمعنى سرزمین٬ كشور و پادشاهی است كه در فارسی نو «شهر» شده و به این ترتیب «آریانام خشتهرام» بمعنی «سرزمین و پادشاهی آریاییان» بوده است. این نام در سنگ نوشته های هخامنشی آمده است..[لطفاً منبع را مشخص کنيد]
پس از متفرق شدن آرياييان (اقوام هند و ایرانی) در بخشهاى مختلف فلات ایران گروهى از آنان در محلى اقامت گزيدند كه در اوستا بنام «ائیریَنَم وَئجَه» (= ائیریَنَم وَئجو = ايران ويج = Airyanəm Vaējō = Airyanəm Vaējah) يعنى سرزمین و كشور نژاد آريایی ناميده شده. محققان محل آنرا خوارزم و خیوهٔ امروزی دانستهاند. همچنین در دورهٔ هخامنشی ایی ريا (Airya) نام قوم ایرانی بود و اين كلمه را نام قوم اُسِّتِ قفقاز بصورت «ايرون» (Iron)، «ايرو» (Iroe) و «اير» (Ir) بخود اطلاق كردهاند. آریانام خشَتهرام در دورهٔ ساسانیان به «اِران شَتر» (Eran Shatr) و یا «اِران شَهر» تبدیل شد.
«خشتهر» از جملهٔ واژگانی است كه در فارسى دايرهٔ مفهوم پارينهٔ آنها کوچکتر شده است، همچون ديه يا ده كه در پارسی هخامنشى «دهيو» و در اوستا «دخيو» بمعنى كشور يا مملكت است. اينكه از واژهٔ خشتهره، در فارسی نو «خ» افتاده و «شهر» شده نظیر بسيار دارد چون خشنا = شناختن، خشب = شب، آوخشتى = آشتی و جز آن. گاهى آن «خ» اصلى ماقبل «ش» همچنان در فارسى بجا مانده چون خشنو = خشنود. هرچند امروزه از مفهوم واژهٔ شهر كاسته شده اما وسعت ديرين آن از واژههاى ايرانشهر و شهريار هويداست. خشتهر = شهر از مصدر «خشى» درآمده كه بمعنى شاهى كردن و فرمان راندن و توانستن و يارستن است٬ همچون: اَرتَخشَثرَه = اردشیر (اَرتا یا اَرتَه = مقدس و خشَثرَه = شاه) بمعنی شهریار مقدس.