منوچهر اقبال
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
در متن این مقاله از هیچ منبع و ماخذی نام برده نشدهاست. شما میتوانید با افزودن منابع بر طبق اصول اثباتپذیری و شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به ویکیپدیا کمک کنید. مطالب بیمنبع احتمالاً در آینده حذف خواهند شد. |
لحن این مقاله یا بخش، غیردانشنامهای یا غیررسمی است. برای راهنمایی بیشتر به راهنمایی برای نوشتن مقالههای بهتر رجوع کنید. |
منوچهر اقبال پزشک و استاد و رئیس دانشگاه تهران و یک دوره نخستوزیر ایران بود.
او فرزند ميرزا ابوترابخان مقبلالسلطنه خراساني معروف به «اقبالالتولیه» بود و در ۲۰ مهرماه سال ۱۲۸۸ شمسی در خلیل آباد کاشمر ترشیز متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مشهد و دارالفنون تهران به پایان برد و برای تکمیل تحصیلات به فرانسه رفت و در رشته پزشکی دکترا گرفته و به ایران بازگشت.
دکتر اقبال پس از بازگشت به ایران سالهای ۱۳۱۲ تا ۱۳۲۰ دارای مشاغل پزشکی از جمله ریاست اداره بهداری شهرداری مشهد، ریاست بخش بیماریهای عفونی بیمارستان رازی، دانشیاری و استادی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران بود.
دکتر اقبال در جوانی در حزب اراده ملی سیدضیا و حزب دموکرات قوامالسلطنه عضو شد و کار سیاسی خود را با معاونت وزارت بهداری در کابینه اول قوام (سال۱۳۲۱) آغاز کرد و سپس در کابینههای قوام، عبدالحسین هژیر، محمد ساعد و علی منصور به وزارت فرهنگ، راه، بهداری و کشور رسید. با روی کار آمدن سپهبد رزمآرا به استانداری آذربایجان رسید و ریاست دانشگاه تبریز را عهده دار شد.
دکتر اقبال در سال ۱۳۳۱ به اروپا رفت و پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به ایران بازگشت و سناتور انتصابی تهران شد و سپس به وزارت دربار رسید.
دکتر اقبال در ۱۵ فروردین ۱۳۳۶ به نخستوزیری منصوب شد و تا شهریور ۱۳۳۹ این سمت را داشت. در دوران نخستوزیری او حزب ملیون به رهبری او و حزب مردم به رهبری امیراسدالله علم تشکیل شد.
انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی در دوران نخست وزیری اقبال انجام گرفت. بعد از اعتراضاتی که از شوی احزاب و مردم شد، شاه این انتخابات را مردود اعلام کرد و دکتر منوچهر اقبال از سمت خود استعفاء داد.
تاسيس حزب مليون به امر شاه و به دبيركلي اقبال، تشكيل كنفرانس پيمان سنتو به رياست شاه در تهران، مذاكره با دولت اسرائيل براي ايجاد رابطه «دو فاكتو» و شناسايي اسرائيل، حمله تبليغاتي جمال عبدالناصر به ايران و قطع روابط سياسي تهران و قاهره، سفر ملك فيصل دوم پادشاه عراق به تهران و كودتاي عبدالكريم قاسم عليه وي كه به سقوط حكومت سلطنتي در آن كشور انجاميد، برگزاري انتخابات پر تقلب دوره بيستم مجلس شوراي ملي و افزايش مدت 2 ساله كار نمايندگان به 4 سال، از جمله رويدداهاي دوران نخستوزيري منوچهر اقبال بود
دکتر اقبال پس از نخستوزیری به ریاست دانشگاه تهران منصوب شد. دانشجویان در تظاهراتی اتومبیلش را آتش کشیدند. پس از این اقبال از ایران خارج شد. در سال ۱۳۴۲ که به ایران بازگشت به سمت مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران منصوب شد و تا پایان حیات خود در این سمت باقی ماند.
منوچهر اقبال از سران فراماسونری ایران [۱]و مورد حمایت اشرف پهلوی و دربار بود.
دکتر منوچهر اقبال، بهرغم خدمت خاضعانه به محمدرضا شاه، در پايان عمر مورد تحقير قرار گرفت و به دليل تذکري خيرخواهانه به شاه، به دليل ولخرجيهاي خاندان پهلوي در جزيره کيش، مورد عتاب شديد محمدرضا پهلوي قرار گرفت. منوچهر اقبال چنان از اين برخورد افسرده شد که همان شب در خواب سکته کرد و سحرگاه جنازه او را در تختخوابش يافتند (4 آذر 1356).
[ویرایش] پانویسها
[ویرایش] منابع
- ایرج سعادتمند توندری. ترشیز ۱ - (نگاهی به تاریخ و جغرافیای شهرستان کاشمر). چاپ اول، مشهد: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی ضریح آفتاب، ۱۳۸۴، 964-249-055-0، 296.
|