سید محسن صفوی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
این مقاله نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه آن را تغییر دهید. در پایان، پس از ویکیسازی این الگوی پیامی را بردارید. |
لحن این مقاله یا بخش، غیردانشنامهای یا غیررسمی است. برای راهنمایی بیشتر به راهنمایی برای نوشتن مقالههای بهتر رجوع کنید. |
در سال ۱۳۳۳ ه.ش در یکی از روستاهای اطراف اصفهان در خانوادهای متدین و اصیل دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران تحصیلات دبستانی و دبیرستانی، تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته راه و ساختمان در اصفهان به پایان رسانید.
با توجه به وضعیت رژیم و مفاسدی که شاه علیه اسلام و طرفداران حضرت امام خمینی(ره) شروع کرد و همچنین با وجود جو شدید اختناق و سرکوبی که ساواک از اوایل سال ۵۰ در تمام شهرها برای مبارزه با حرکتهای سیاسی (بویژه حرکتهایی که ریشه مذهبی داشت و با رهبری حضرت امام خمینی(ره) شکل گرفته بود) به راه انداخته بود، بدون وابستگی به گروهی خاص با انگیزه و بینش اسلامی در صراط مستقیم و تبعیت از ولایت فقیه حرکتهای سیاسی خود را در روستاهای اصفهان و شهرهای اطراف شروع کرد و به سرعت دامنه فعالیت خود را گسترش داد.
سید محسن صفوی با دکتر بهشتی ارتباط نزدیک داشت و به دلیل برخورداری از روحیه شجاعت و شهامت با چند نفر از برادران همرزم خود در حرکتهای مخفی پیش از انقلاب فعالانه عمل میکرد. در درگیریها و عملیات نظامی اوایل سال ۱۳۵۶، مسئولیت تهیه مواد منجره و سلاح به عهده او بود و در این جهت، سفرهایی به مراکز و توابع استانهای همدان، کردستان و چند استان دیگر داشت.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] پس از پیروزی انقلاب اسلامی
بلندی همت به همراه پشتکار و تلاش همه جانبه در هر کار، آمادگی برای پذیرش و انجام ماموریت، خلاقیت و ابتکار در امور، صبر و استقامت، توکل به خدا و اعتماد به نفس و بسیاری از خصال اررزشمند دیگر باعث برخورداری او از صبغهای الهی و آراستن عمر پرثمرش به حیاتی طیبه شده بود.
صفوی پس از پیروزی انقلاب اسلامی طی حکمی مامور تشکیل کمیته انقلاب اسلامی در شهرستان شهرضا شد. علاوه بر این، کمیته شهرستان سمیرم را نیز راه اندازی کرد. با توجه به حضور خوانین و مساله سازی آنها در منطقه، با همکاری روحانیت منطقه، برادران حزب الله آنها را سازماندهی کرد و سپاه را در این دو شهر تشکیل داد و تا مدتها فرماندهی سپاه شهرهای یاد شده را به عهده داشت.
مدتی بعد به عنوان مسئول مهندسی وزارت سپاه در استان اصفهان انتخاب شد. کسانی که از نزدیک با او آشنا هستند تلاش پیگیر و شبانه روزی او را در امر احداث اردوگاههای قدس و سایر کارهای مهندسی استان فراموش نکردهاند. در این زمان ارتباط ایشان با جنگ بیشتر شد. او سعی میکرد در پشتیبانی تخصصی رزمی یگانهای استان از هیچ تلاشی فروگذار نکند و در مواقع عملیات نیز عموماً در جبهه حضور مییافت.
[ویرایش] قرارگاه صراط المستقیم
بعد از مدتی با توجه به لزوم شرکت گسترده تر دولت در جنگ، هیات دولت به منظور پشتیبانی فعالتر از جنگ، طبق مصوبهای وزارت سپاه را مامور تأسیس قرارگاهی بنام صراط الستقیم کرد تا از توان وزارتخانهها درامر جنگ به نحو مطلوبتری استفاده کند. مسئولیت این قرارگاه با حکم وزیر وقت سپاه (سردار سرتیپ پاسدار حاج محسن رفیق دوست)، به صفوی محول گردید. قرارگاه صراط الستقیم زیر نظر قرارگاه مهندسی رزمی خاتم الانبیا(ص) تمام پروژههای مهندسی وزارتخانههای مختلف را زیر پوشش خود قرار داد و علاوه بر پشتیبانی آنها نسبت به حسن اجرای پروژههای فوق نیز نظارت فنی میکرد؛ (نظیر نظارت بر تأسیس بیمارستانهای فاطمه الزهرا(س) در منطقه چوبیده، بیمارستان امام علی(ع) آبادان، بیمارستان امام حسین(ع) و چندین بیمارستان دیگر و نیز نظارت بر حسن اجرای جادههای مهم مواصلاتی مانند امام صادق(ع)، جمهوری اسلامی و... که در سرنوشت جنگ تأثیر به سزایی داشتند).
با توجه به دو هوییتبودن قرارگاه مزبور، علاوه بر پشتیبانی و نظارت بر پروژههای وزارتخانههای شرکت کننده در جنگ، نسبت به اجرای پروژههای مهم و مورد نیاز جبهه نیز با همکاری دو تیپ مهندسی رزمی کوثر و ابوذر و گردان مستقل فاطمه الزهرا(س) اقدام میکرد. احداث جادهها و پلهای متعدد خاکی در هورها و جزایر خیبر شمالی مانند جادههای شهید همت، شهید جولایی، قمر بنی هاشم(ع) (در منتهی الیه جزیره جنوبی) و احداث سد خاکی بسیار مهم و استراتژیک فاطمه الزهرا(س) در منطقه چوبیده بر روی رودخانه بهمن شیر نزدیک دهانه خلیج فارس و نیز سایتهای متعدد موشکی و طراحی و تولید سنگرهای اجتماعی – که بعدها از شهادت ایشان به سنگر شهید صفوی معروف شد – و همچنین احداث کانالهای متعدد دفاعی و مقرهای پشتیبانی و تامین شن و ماسه مورد نیاز کلیه پروژههای جنگ، از اهم فعالیتها و تلاشهای شبانه روزی مجموعه برادرانی است که با مدیریت سید محسن صفوی باعث پیروزیهای تعیین کنندهای در صحنههای دفاع مقدس گردیدند.
[ویرایش] ویژگیهای اخلاقی
این شهید بزرگوار به واسطه علاقه ویژهای که به روحانیت، خصوصاً حضرت امام خمینی(ره) داشت، زندگی و خلق و خوی طلبگی را انتخاب کرد و یادگیری درسهای حوزه را آغاز نمود. با شروع جنگ تحمیلی، به دلیل اینکه حضور در مدرسه انسان سازی (دفاع مقدس) برایش از اولویت خاصی برخوردار بود و در راس همه امور قرار داشت از ادامه دروس حوزوی منصرف شد. شهید صفوی برای انجام واجبات و ترک محرمات اهمیت ویژهای قایل بود، انس عجیبی با قرآن داشت و نسبت به ائمه اطهار(ع) عشق میورزید. برادرایشان میگوید: قبل از عملیات کربلای ۵ به منزل ایشان رفته بودیم، داستانی از زندگی حضرت فاطمه الزهرا(س) برایش تعریف کردم، ایشان بشدت گریست.
آخرین باری که با خانواده خود به مشهد مقدس مشرف شده بود، در زیارت حضرت امام رضا(ع) خیلی منقلب بود و همیشه حالت توسل به حضرت داشت. یکی از مسئولان جنگ تعریف میکرد که ایشان در عملیات کربلای ۵ سنگرهای برادران تویخانه را نپسندیده بود. با یک ناراحتی و سوز و گداز به قرارگاه آمد و خودش طرح جدیدی برای توپچیها ریخت و آن طرح را برای مرحله تولید فرستاد.
شهید صفوی واقعاً انسان خستگی ناپذیری بود؛ با اطمینان میتوان گفت که روزی ۱۸ الی ۲۰ ساعت کار میکرد. بسیاری از اوقات خواب وی در طول مسیر و در جادهها روی صندلی ماشین بود و میزان استراحت او، به حد فاصل دو کار در بین راه بستگی داشت.
از خصوصیت دیگر ایشان صبر و خویشتن داری در جنگ بود و با وجود فشارهای کار مهندسی جنگ و مسئولیت سنگینی که بر دوش ایشان بود، یک بار دیده نشد که عصبانی شود و به کسی تندی کند. عموماً چهرة بشاش و صمیمی و اخلاقی خوش داشت.
غیر از کار سخت و طاقت فرسای مهندسی، به کار فرد فرد بچهها رسیدگی میکرد و سعی داشت مسائل پرسنل خود را حل کند و به مشکلات برادران در حد مقدورات رسیدگی نماید. از طرفی به دلیل حضور مستمر در جبهه و مشغله و مشکلات کاری زیاد، به ندرت موفق به دیدن خانواده خود میشد. شهید صفوی نسبت به بسیجیها بشدت عشق میورزید و آنها را خیلی قبول داشت و میگفت: ما باید جان خود را فدای بسیجیها کنیم.
آخرین باری که برای دیدن خانواده رفته بود، صحنه بسیار عجیبی اتفاق افتاد. هنگام خداحافظی، پسر کوچک این شهید بزرگوار به برادر بزرگترش گفته بود: بابا را ببوس که میرود و شهید میشود و ما دیگر بابا را نمیبینیم. دختر کوچکش جلو ایشان را گرفته بود و با حالت گریه میگفت: بابا یک روز دیگر پیش ما بمان تا اقلاً تو را سیر ببینیم. ما تو را هیچ وقت سیر ندیدیم.
سردار فرماندهی کل سپاه در مورد برادر شهیدشان سید محسن میگویند: خدا را شکر که ایشان توانست سرباز خوبی برای اسلام، امام و رزمندگان بسیجی ما باشد و بحمدالله ایشان در وفاداری به امام و فداکاری در راه اسلام امتحانش را به خوبی پس داد. ایشان پنجمین شهید خانواده ماست و ما مفتخریم که همه اینها را از ایمان و عشق به اسلام و عشق به قرآن سرچشمه میگیرد.
[ویرایش] نحوه شهادت
بعد از عملیات کربلای ۵ ایشان جهت انجام ماموریتی از جبهه به تهران آمد و در هنگام بازگشت در یک سانحه هوایی مظلومانه به شهادت رسید و همان طور که آرزویش بود در صراط مستقیم الهی جانش را تقدیم معبود خویش کرد. آخرین دعا و نیایش خالصانه او در پایگاه یکم شکاری نیروی هوایی، قبل از حرکت به اهواز فراموش نشدنی است.
شاهدی نقل نمودهاست: پرواز هواپیما مدتی به تاخیر افتاد. او را دیدم که به نماز ایستادهاست. حدود یک ساعت به طور مداوم مشغول ذکر و دعا و گریه بود. البته آن وقت او را نشناختم که کیست. خداوند انشاءالله او و همه شهدای عزیز ما را با اولیاء، صدیقین، شهدا، انبیاء و صلحا محشور فرماید.