حسین پژمان بختیاری
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
زمینه فعالیت | شاعر، ادیب |
تولد | ۱٣۱٨ ه. ق. / آبان، ۱۲۷۹ / ۱۹۰۰ تهران، ایران |
مرگ | ۱ اردیبهشت ۱۳۵۳ / ۲٣ نوامبر ، ۱۹۷۴ تهران، ایران |
حسین پژمان بختیاری (۱۲۷۹ - ۱۳۵۳) از شاعران و نویسندگان معروف اواخر عصر قاجار و دوره ی پهلوی. پدرش علی مرادخان از بزرگان مشروطه طلب ایل بختیاری بوده است. مادر وی عالمتاج قائم مقامی (ژاله) از نوادگان قائم مقام فراهانی نویسندهی صاحب سبک و وزیر نامی دورهی قاجار نیز از شاعران نام آور عصر و دارای دیوان چاپ شده با نام دیوان ژاله قائم مقامی است.
از آثار چاپ شده ی پژمان بختیاری می توان به مجموعه های: بهترین اشعار، زن بیچاره، خاشاک، محاکمه شاعر، اندرزیک مادر، کویر اندیشه، تاریخ پست و تلگراف در ایران و تصحیح متون: لسان الغیب دیوان حافظ، دیوان جامی، ترانه های خیام، خمسه نظامی دیوان ژاله قائم مقامی و ... اشاره کرد. هم چنین آثار چاپ نشده ی چون سخن وران پارسی گو، گویش بختیاری و تاریخ منظوم اشکانیان را می توان به کارنامه ی علمی و ادبی این نویسنده و شاعر معاصر افزود.
محتوای موضوعی، مجموعه ی شعر موسوم به کویر اندیشه روانشاد حسین پژمان بختیاری بسیار جالب است میزان تعلق خاطر این شخصیت ادبی و علمی نسبت به دو عنصر هویت ملی(ایرانی)؛ یعنی سرزمین ایران و زبان فارسی به در خور اندیشه است. پژمان در طول زندگی هفتاد و چهار ساله اش، شاهد دوران شکوفایی و پژمردگی انقلاب مشروطه و تحولات حکومتی قاجار و پهلوی و جنگ های اول و دوم جهانی، نهضت ملی شدن نفت به رهبری دکتر مصدق و برخی جدا سری های محلی در بلاد مرزی ایران بوده است.
پژمان به عناصر فرهنگی ایران عشق می ورزید ودر آثارش به ایران و زبان فارسی بیش از هر چیز می پرداخت. از میان عناصر هویت ملی، دلبستگی پژمان به سرزمین ایران و مام میهن درخششی کم نظیر دارد. از جمله اشعاری که پژ مان در این ایام سروده قطعه ای است با نام ایران زمین. شاعر در آغازآن آورده: این قطعه شعر در پایان 1320 که همه چیز ما مرهون و معروض بی احترامی متجاوز روس و انگلیس و بیگانه پرستان داخلی شده بود گفته و منتشر شد
اگر ايران به جز ويرانسرا نيست؛
من اين ويرانسرا را دوست دارم.
اگر تاريخ ِ ما افسانهرنگ است؛
من اين افسانهها را دوست دارم.
نواي ِ ناي ِ ما گر جانگداز است؛
من اين ناي و نوا را دوست دارم.
اگر آب و هوايَش دلنشين نيست؛
من اين آب و هوا را دوست دارم.
به شوق ِ خار ِ صحراهاي ِ خشکَش،
من اين فرسودهپا را دوست دارم.
من اين دلکش زمين را خواهم از جان
من اين روشنسما را دوست دارم.
اگر بر من ز ايراني رود زور،
من اين زورآزما را دوست دارم.
اگر آلودهدامانيد، اگر پاک!
من اي مردم، شما را دوست دارم.
یکی دیگر از ارکان هویت یک ملت، زبان مشترک و سرمایه ی ادبی آن هاست. این سرمایه ی ادبی شامل زبان مشترک . مشاهیر و نام آوران ادبی و مکتوبات ادبی بر جای مانده است. به طور مثال، در ایران، زبان فارسی میراث مشترک و تاریخی همه ی ایرانیان، بلکه میراث فرهنگی حوزه ی تمدن ایرانی در منطقه به شمار می رود.اهتمام پژمان به این بخش از هویت ایرانی حایز اهمیت است. در این بخش، شاعر از برخی سبک های نو، که بحر و قافیه را از شعر فارسی حذف می کنند اظهار نارضایتی می کند. بزرگ ترین سرمایه ی تفاخر و سربلندی ایران و زبان فارسی و مشاهیر بلند آوازه اش می داند.
[ویرایش] منابع
برگرفته از تارنمای [تاریخ و ادبیات ایران زمین] http://tarikhnameh.mihanblog.com/Post-62.aspx