بحث:بسم الله الرحمن الرحیم

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

اطلاعات این مقاله و آن منبع درست نیست. هم شیعیان و هم سنی ها در ابتدای هر سوره‌ای در قرآنها «بسم‌الله» را مینویسند .اما این عبارت فقط در سوره «فاتحه» یا حمد شماره‌دار است و اولین آیه این سوره است. در بقیه سوره ها به غیر از سوره توبه بدون شماره در ابتدای هر سوره باید نوشته شود. این در شیعه و سنی و بقیه فرقه‌ها مشترک است. میتوانید به سادگی یکی از قرآن‌های چاپ ایران را اگر در خانه دارید، ببینید تا به اشتباه بودن این مقاله پی ببرید. در ضمن این نکته در ویکی انگلیسی و عربی هم آمده است. این که سنیان در نماز یا هنگام قرآن خواندن بسم‌الله را به کار نمیبرند بسیار عجیب است و حقیقت ندارد. اگر بسم‌الله که اولین آیه سوره حمد است خوانده نشود آن سوره ناقص و از دید آنها نیز نماز باطل است. سیمرغ کوچولو ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۳۳ (UTC)

آیهٔ مستقل ندانستن «بسم‌الله» در میان شیعه دلیل بر جزء سوره حساب نکردنش نیست. مثل حروف مقطعه در ابتدای برخی سوره‌ها که جزء آن سوره هستند ولی آیهٔ مستقلی نیستند. این اختلاف نظر شیعه و سنی مشکلی در کتابت به وجود نمی‌آورد. البته تا آنجایی که می‌دانم، اینکه بسم‌الله جزء سوره نیست فقط مربوز به دو فرقهٔ از تسنن است. --محسن ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۲۴ (UTC)

در مورد سورهٔ حمد هم فکر می‌کنم نظر سیمرغ کوچولو درست باشد. اهل سنت بسم‌الله سورهٔ حمد را آبه می‌دانند و کلاً تنها جایی که آن‌را جزء قرآن می‌دانند همان (به‌علاوهٔ سورهٔ نمل) است. البته در این مورد هم بین مذاهبشان اختلاف است. فکر کنم برخلاف شیعه (که در نمازهای اخفاتی جهر بسم‌الله را مستحب می‌داند) آنها بسم‌الله را به اخفاة می‌خوانند. --محسن ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۳۰ (UTC)

اهل‌سنت در نماز بسم‌الله می‌گویند. می‌توانید به احیاء‌العلوم و یا کیمیای سعادت غزالی مراجعه کنید. در این وبلاگ لینکی هست برای چگونگی نماز اهل سنت. —پیام امضا نشدهٔ قبلی توسط SolomonKing (بحث • مشارکت‌ها) نوشته شده‌است.

متشکرم. حالا بعضی از دوستان که فقط مطلب قبلی را بر میگردانند میفهمند که آن منبع، مطالب دروغین و تفرقه آمیزی نوشته است که در دانشنامه جایی ندارد . به خصوص آن حدیث ساختگی که اهل تسنن را لعن و نفرین میکند و میگوید خدا آنها را بکشد. آن را مقایسه کنید با ویکی انگلیسی . کدام بی طرفند؟. سیمرغ کوچولو ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۳۸ (UTC)

البته حدیث نمی‌گوید منظور این است که خدا اهل‌تسنن را بکشد، و البته من نمی‌توانم درباره ساختگی بودن یا نبودن حدیث قضاوت کنم. شاید درباره مستعلیه و خوارج صدق کند.—پیام امضا نشدهٔ قبلی توسط SolomonKing (بحث • مشارکت‌ها) نوشته شده‌است.

بعله اصولا از دید مسلمانان حدیث هرچه قدر هم توهین آمیز و غیر منطقی باشد باید صدق کند و اگر کسی در زمان حال پیدا نشد تا درباره او صدق کند (در اینجا اهل تسنن)، خوارج یا مشرکین مکه آخرین راهکارند. سیمرغ کوچولو ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۵۵ (UTC)

منظورم این بود که من علم رجال نخوانده‌ام که بدانم حدیث وضعش چطور است؛ حدیث را نه اثبات کردم و نه نفی کردم، بلکه مسکوت گذاشتم و گفتم که لزوماً منظورش اهل‌تسنن نیست. با این حال با آوردن حدیث در این‌جا به‌ این شکل مخالفم.—پیام امضا نشدهٔ قبلی توسط SolomonKing (بحث • مشارکت‌ها) نوشته شده‌است.

خوب است که میدانید به درد دانشنامه نمیخورد. اصولا احادیث به درد دانشنامه نمیخورند. همین لعن و نفرینها را اهل تسنن نیز دارند. من نمیدانم چرا این دو کاربر عزیز: جناب سنمار و BlueDevil در بحث شرکت نمیکنند و فقط آن مطالب چرند را بر میگردانند. سیمرغ کوچولو ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۰۴ (UTC)

سیمرغ کوچولو! «اصولا احادیث به درد دانشنامه نمیخورند» را از کجا آوردید؟ توی قرآن هم برخی لعن و نفرین‌ها (لعن خدا و لعن لاعنین) هست، برای همین هم طبق منطق شما به درد دانشنامه نمی‌خورد؟‍! البته من هم چندان موافق ذکر این حدیث در اینجا نیستم ولی شما هم زود مطالب رو ایدئولوژیک می‌کنید. --محسن ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۲۶ (UTC)

در صورتی که اینگونه مغرضانه در مقاله‌ای آورده شوند، به درد نمیخورند.البته آوردن و مطرح کردن احادیث در متن یک مقاله شرطهایی دارد. اول آنکه دیدگاه مخالف نیز در مقاله آمده باشد و حالت حکم صادر کردن و قطعی وانمود کردن یک باور را نداشته باشند. بعد اینکه از سرشناسی کافی برخوردار باشد و کلا اختلاف و بحث زیادی سر آن باشد و به هدف روشن نمودن مطلب و بسط دادن آن و ارائه دیدگاه گروهی آمده باشد. در مورد آن حدیث هیچ کدام صدق نمیکرد. این همه مطلب درباره بسم الله بود که میتوان در دانشنامه اورد اما مقاله قبلی از اصل موضوع به دور بود و فقط این موضوع را که سنی ها آنرا جزو نماز و قرآن نمیدانند و در نتیجه باید لعنت شوند، مطرح کرده بود. که البته انهم اشتباه بود. با یک جستجوی ساده در اینترنت، میتوان دید که سنی ها بسیار بر این آیه اهمیت قائلند و آنرا در نمازشان همیشه ذکر میکنند. آنهم بسیار قبل از آنکه شیعه‌ای وجود داشته باشد. آخر فرقه شیعه از زمان صفویه به بعد شکل گرفته اند. سیمرغ کوچولو ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۰۳ (UTC)

[ویرایش] نقطه بسم‌الله

آیا در خطی که در صدر اسلام عربی را با آن می‌نوشتند نقطه وجود داشته است؟عزیزی ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۳۵ (UTC)

اشاره به حرفی از ابن‌عربی است: «اگر حقیقت را دریابی چیزی جز جوهری نخواهی یافت که حروف این آیت را به آن نوته‌اند و این جوهر یا مرکب همان است که نقطه‌اش نامیده‌اند.». و نقطه بر حروف تقدم دارد ازیرا که وقتی حرفش نبود، جوهرش بود و وقتی حرفش برود، جوهر خواهد ماند.—پیام امضا نشدهٔ قبلی توسط SolomonKing (بحث • مشارکت‌ها) نوشته شده‌است.

در متن از حدیث نبوی سخن رفته است. عزیزی ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۴۸ (UTC)

این تصویر متعلق به قرن 11 میلادی، نقطه که هیچ، اعراب هم دارد! --محسن ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۵۴ (UTC)

پیامبر در قرن هفتم میلادی می‌زیسته است. قرن یازده چهار صد سال بعد است. عزیزی ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۰۱ (UTC)

من هم یک مطلب دیگر بیفزایم. حدیث نبوی است و پیامبر در قرن هفتم و یازدهم زندگی نمیکرده است. بحث سر این موضوع است که زمان پیامبر نقطه وجود داشته؟ سیمرغ کوچولو ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۰۷ (UTC)

ببخشید، کارت اینترنت رو به اتمام می‌تاخت و تلفن ما رو به قطع. تا جایی که من می‌دانم، نسخه‌های دست‌نویسی که به خلفای راشدین منسوب است، دارای نقطه می‌باشد، بنابراین فکر می‌کنم زمان محمد آن قدر زبان عربی تکامل یافته باشد، که دارای نقطه باشد. علی‌ای‌حال اینجا بحث وجود حدیث است نه صحت آن، غیر از این است؟.—پیام امضا نشدهٔ قبلی توسط SolomonKing (بحث • مشارکت‌ها) نوشته شده‌است.

• اگر آن «جا» را معرفی فرمایید ممنون می‌شوم؟ عزیزی ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۴۹ (UTC)

اینجا.

[ویرایش] منبع یا بحث؟

مطالب را با منبع اضافه میکنند نه با بحث! اگر قدرت چانه زنی شما بالاست، ما اینطور نیستیم ‏• Яohaŋ ^٭ ۳ اسفند ۱۳۸۶، ‏۰۷:۲۸^(UTC)

مطالب را بدون بحث حذف نمیکنند و به جای آن مطالب اشتباه و با منبع قلابی را جایگزین نمیگردانند. اگر دوست ندارید دلیل بیاورید، ما هم اصراری بر به قول شما چانه زنی نداریم. سیمرغ کوچولو ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۳۸ (UTC)

به نظر من بخش «در نظر شیعیان و اهل‌سنت» باید حذف شود، چون مطابق با واقع نیست.

بخش نظر عرفا باید حذف شود، چون ربطی ندارد؛ حدیثی که آمده مربوط به پیامبر اسلام است؟ حالا این چه نظر عرفایی شد؟

بخش ترجمه‌های فارسی باید حذف شود... چون این‌جا دانشنامه است.

بخش معانی رمزی اعداد هم حتماً حذف شود.

خودش است.Alishahshahshahjam ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۲۸ (UTC)

وقتی مطلبی را قرار است به اهل‌سنت نسبت بدهید، شایسته‌تر این است که از خود ایشان منبع بیاورید. والا من می‌توانم که هزار منبع از کتاب منتشر در عربستان برای شما بیاورم، که بر اساس آن شیعیان به توحید و معاد اعتقاد ندارند، و علی را پیامبر می‌دانند و یا بر اساس بحارالأنوار برای شما هزار حدیث بیاورم که قرآن تحریف شده است و امثال ذلک.Alishahshahshahjam ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۳۸ (UTC)

وجود بخشهای مختلف به نظر من بسیار عالی است.

ولی مسلما مطالبی که مستند ندارند باید حذف شوند.

در ضمن بخش ترجمه های فارسی بسیار عالی است دقیقا به همین دلیل که اینجا دانشنامه است.

--Taslim ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۵۳ (UTC)

در مورد نادرستی و بی ربط بودن قسمت نظر عرفا و نظر به اصطلاح شیعیان و سنیان با شما موافقم. خودتان میبینید که برخی کاربران مقاله را به جای اطلاع رسانی به میدان جنگ شیعه و سنی تبدیل کرده اند. اما چرا معانی رمزی اعداد که در ویکیپدیای انگلیسی هستند حتما باید حذف شوند؟ هدف اطلاع رسانی در قالب درست است و من فکر میکنم مقاله ویکیپدیای انگلیسی در این زمینه مثل سایر مقالاتش، مقاله بسیار خوبی است . سیمرغ کوچولو ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۵۷ (UTC)

بحث ریاضیات در قرآن به نظر من عنوان مناسبتری است. ولی دلیلی برای حذف اگر سند معتبری ارائه گردد وجود ندارد.

این بحث بحث بسیار مفصلی است که مرحوم رشاد خلیفه و مرحوم مهندس مهدی بازرگان برای آن بسیار تلاش کرده اند و کتب مستندی برای آن وجود دارد. --Taslim ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۱۸ (UTC)

البته من موافق حذف «نظر شیعه و اهل سنت» بودم، ولی الآن خیلی بهتر و کاملتر شده است؛ و به انصاف نزدیک‌تر.SolomonKing ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۱۱ (UTC)

من اینطور فکر نمیکنم. باید از یک اهل تسنن پرسید. آنوقت او به شما خواهد گفت که آن بخش چیزی به جز طفره و توهین نیست. آن قسمت نظر عرفا هم که شما اضافه کردید الان توسط سنمار عوض شده و فقط یک حدیث در آن هست که منظور از آوردن آن حدیث مشخص نیست؟ عارفی هم در آن قسمت به چشم نمیخورد که نظر بدهد. تا آنجا که من میدانم محمد پیامبر بود و نه عارف سیمرغ کوچولو ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۲۹ (UTC)

در مورد مهندس بازرگان که دوستمان تسلیم پایش را پیش کشید، بله او مطالبی در مورد رشاد خلیفه و کد ریاضی قرآن نوشته است البته بیشتر درباره کد ریاضی تا خلیفه. اما معلوم نیست که ان نقدها را کجا میتوان پیدا کرد. خلیفه هم که نوشته ای از او طبعاً در ایران وجود ندارد . افراد دیگری هم آزمایشاتی با کامپیوتر درباره قران انجام دادند اما تا انجا که من شنیدم روحانیون عمامه به سر انرا جایز نشمردندسیمرغ کوچولو ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۳۵ (UTC)

شکر خدا ما در اینجا کاری با عمامه به سرها نداریم. سخن از سند و مدرک و دلیل علمی می کنیم. کار رشاد خلیفه بینهایت کار جالبی است و توصیه می کنم دوستان حتما آن را ببینند. رشاد خلیفه بر روی حروف و تعداد آنها و رابطه آنها با کد 19 کار کرده است. مثلا سه حرف الف و لام و میم که در ابتدای سوره بقره آمده است به طور نسبی در سوره بقره از تمام سوره های قرآن بیشتر است. این موضوع تقریبا برای همه حروف مقطعه صادق است. همچنین تعداد حروف الف و لام و میم در سوره بقره و با مشخصاتی در دیگر سوری که حروف مقطعه دارند ضریب 19 است. البته دکتر خلیفه پس از این کشفیات ادعاهای عجیب دیگری کرده است ولی کشفیات او نباید تحت تاثیر ادعا های احتمالا خلاف واقع ایشان باشد.

اما کار مهندس بازرگان که یک کار ایرانی است متاسفانه در ایران غریب است.

ایشان بر روی کلمات و زمان نزول آیات تحقیق کرده اند.

ایشان کشف کرده است که 3 پارامتر در قران که یکی از آنها طول کلمه است %100 بر اساس سال نزول آیات صعودی است. و یک پارامتر صهودی است. ضمن آنکه در هر سال از 23 سال نزول قرآن با اختلاف یکی دو کلمه دقیقا تعداد مساوی کلمه بر پیامبر اسلام نازل شده است.

جالب اینجاست که عدد فوق نیز ضریب 19 است.

گرچه جای این بحثها اینجا نود ولی چون مطرح شد حیفم آمد توضیحی ندهیم.

با احترام به همگی Taslim ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۱۴ (UTC)

فراموش کردم اضافه کنم که مرحوم مهندس بازرگان دو جلد کتاب که اخیرا هم تجدید چاپ شده با عنوان سیر تحول قرآن در این زمینه دارند. Taslim ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۱۶ (UTC)

دو جلد کتاب؟ البته من شنیده بودم که او در این زمینه چیزهایی نوشته؟ او در مورد خلیفه هم در این کتابها چیزی نوشته؟ البته روحانیون خواهان حفظ تفسیر سنتی از قران هستند و ایده های جدید مثل کد ریاضی را نمیپذیرند. برای اینکه فکر میکنند اگر یک همچین چیزهایی بوده پس چرا ائمه و سایرین در این مورد حرفی نزده‌اند. از کسی که ان کد را کشف کرده حرفهایی زده که به هیچ وجه به مذاق انان خوش نیامد. برای همین فکر میکنم کتابهای بازرگان بسیار محافظه کارانه در این مورد مطلب نوشته باشند و کاری مستقل از خلیفه باشند.سیمرغ کوچولو ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۳۷ (UTC)

یک چیز جالب دیگر. هم رشاد خلیفه و هم سلمان رشدی، ریشه «رشد» در اسم انها وجود دارد که این ریشه نیز 19 بار در قرآن آمده و این دو نفر همزمان توسط یک گروه 38 نفره (۱۹×۲) از اهل تسنن فتوای قتلشان صادر شد.گرچه ایندو کارشان کاملا متفاوت بود. سیمرغ کوچولو ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۳۷ (UTC)