امپراتوری مقدس روم
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
امپراتوری مقدس روم بعدها امپراتوری مقدس روم ملت آلمان (آلمانی: Heiliges Römisches Reich Deutscher Nation، لاتین: Sacrum Romanum Imperium Nationis Germanicae)، نام رسمی کشوری بود که در زمان حکومت اتو یکم از امپراتوری فرانک شرقی کارولنژی تشکیل شد و تا سال ۱۸۰۶ ادامه پیدا کرد. اصطلاح امپراتوری روم (لاتین: Romanum Imperium)از زمان کارل بزرگ (شارلمانی) نیز مرسوم بودهاست و این امپراتوری لقب مقدس (لاتین: Sacrum) را برای نخستین بار در ادبیات سلطنتی، در زمان فریدریش یکم سال ۱۱۵۷ به دست میآورد. واژهٔ ملت آلمان (لاتین: Nationis Germanicae) در ابتدا به سال ۱۴۳۸ برمیگردد و از زمان ۱۵۱۲ نام کامل رسمی این امپراتوری، امپراتوری مقدس روم ملت آلمان میشود. با برکنارگذاشتن تاج سلطنتی توسط فرانس دوم، امپراتوری مقدس روم ملت آلمان ۶ اوت۱۸۰۶ منقرض و از بین میرود.
این امپراتوری با نامش از یک سو ابتدا مدعی جایگزینی امپراتوری روم بوده و بنابراین بر حکومت جهان تاکید داشتهاست و از سوی دیگر با استفاده از واژهٔ مقدس ادعای خود را بر جهان خاکی محکمتر کردهاست.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] خصوصیات و سیستم امپراتوری
امپراتوری مقدس رم جانشین امپراتوری فرانک شرقی بود. این امپراتوری شامل تمام مناطق آلمانیزبان میشد و بیشتر امپراتوران و پادشاهان آن از خانوادههای نجیب آلمانی بودند ولی هیچگاه به یک کشورِ ملی مانند انگلستان یا فرانسه تبدیل نشد و از لحاظ ایدئولوژی نیز هیچوقت همچنین کشوری به حساب نمیآمد. در ضمن این امپراتوری اصالتا، بیشتر از امارتهای و دوکنشینهای خودمختار (و نسبتاً مستقل) تشکیل میشد که امپراتور را به عنوان فرمانروای خود قبول میداشتند.
با بزرگترین وسعت خود این امپراتوری از کشورهای آلمان، اتریش، اسلوونی، سوئیس، لیختناشتاین، بلژیک، هلند، لوکزامبورگ، جمهوری چک، شرق فرانسه، شمال ایتالیا و غرب لهستان کنونی تشکیل شده بود. به این ترتیب در این امپراتوری به غیر از زبان آلمانی (و لهجههای آن) بسیاری زبانهای اسلاوی و دیگر صحبت و نوشته میشد. زبان لاتین در این حین نقش زبان دین و مذهب را بازی میکرد.
از لحاظ سیستماتیک این امپراتوری دارای مجلس (آلمانی: Reichstag)، دادگاه عالی (Reichskammergericht)، شورای دربار (Reichshofrat) و در زمان جنگ یک ارتش تدارکدیده، ولی فاقد دولت ویا حتی پایتخت به معنای واقعی بود. بعد از صلح وستفالی سال ۱۶۴۸ که به پایان جنگ سیساله (جنگ داخلیِ دو مذهب) انجامید این امپراتوری بیشتر یک اتحادیه بسیار ضعیف از مناطق آلمانی بود و یا همانطور که ولتر مسخره میکرد، نه مقدس، نه رومی و نه اصلاً امپراتوری بود.
[ویرایش] تاریخ
[ویرایش] تشکیل امپراتوری
با تاجگذرای شارلمانی به عنوان امپراتور توسط پاپ لئو سوم، وی مدعی جانشینی امپراتوری روم شد. سعی شارلمانی برای به ابرقدرت رساندن امپراتوری فرانک در کنار خلافت اسلامی و امپراتوری روم شرقی تنها در زمان سلطنت او موفق بود. با مرگ وی و بعدها تقسیم امپراتوری بین نوادگانش، کلیسا سعی کرد به خاطر علائق مشترک سیاسی، امپراتوری را متحد نگه داراد. با اینوجود سیستم تجزیه پیشروی کرد و بالاخره امپراتوریِ فرانکها به دو قسمت مجزای فرانک غربی (فرانسه امروزی) و فرانک شرقی (آلمان امروزی) تقسیم شد. لقب امپراتور ولی با فرانکِ شرقی باقی ماند، هنگامی که اتو یکم سال ۹۶۲ در حین لشکرکشی به ایتالیا در رم تاجگذاری کرد.
با تاجگذاری اتو، بر این عادت شد که پادشاهان فرانکِ شرقی خود را به عنوان امپراتور تاجگذاری کنند. به این ترتیب با گذشتِ زمان فرانکِ شرقی به عنوان جانشین امپراتوری روم شناخته شد و به این سبب که برعکس رومِ باستان مسیحی بود، به آن لقب مقدس داده شد. عبارت ملت آلمان که به فریدریش یکم برمیگردد هم با پایان قرون وسطی رسمی شد.
[ویرایش] قرون وسطی
در سدههای میانه نظام اداری امپراتوری بهکلی در حال تغییر بود. حتی در فرانک شرقی رایج بود که در تقسیمات کشوری از واحدهای بزرگتری برای اداره سیاسی استفاده شود. این واحدهای جدید، دوکنشین نام داشتند. دوکنشینها واحدهای نسبتاً بستهای بودند و اختیارات خاص خود را داشتند و همچنین بارها بر ضد قدرت امپراتور به مبارزه برمیخواستند.
در اوج قرون وسطی یعنی حدود قرن ۱۱، امپراتوری تقریباً ۸۰۰٬۰۰۰-۹۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع مساحت و حدود ۸-۱۰ ملیون جمعیت داشت که البته با پایان اوج این قرون یعنی اواخر قرن ۱۳ این تعداد به ۱۲-۱۴ میلیون نفر رسید.
[ویرایش] زمان جدید
با آغاز قرون جدید، تغییراتی در سیستم حکومتی به وجود آمد، به طوری که قدرت امپراتور به آهستگی رو به انحطاط گذاشت. بین نخبگان امپراتوری (کسانی که در پارلمان کرسی و حق رای داشتند، مانند امرا، شوالیهها، دوکها و شهرهای آزاد)، اتحادهای مذهبی ایجاد شد که با یکدیگر بارها به جنگ پرداختند. در اواخر قرن ۱۶، به نخبگان امپراتوری اختیار تعیین مذهب برای مناطق تحت کنترل آنها داده شد که باعث یکسانی مذهبی بیشتر برای منتخبین میشد و با یکسانی مذهبی در یک منطقه، راه تجزیهطلبیِ آن هموارتر میشد. این تغییرات در نقطه اوج خود منجر به جنگ سیساله شد. در همین ادامه امپراتور سعی کرد برای آخرینبار قدرت از دسترفتهاش را مجدداً صاحب شود و اتحاد با کلیسا را تشکیل دهد که به موفقییت نرسید. به این ترتیب، امپراتوریِ ازهمگسیختهای به وجود آمد که امپراتور در آن تنها نقش تظاهر داشت ولی از لحاظ قدرت تنها به عنوان دوک اطریش در پارلمان با نخبگان دیگر همپایه بود.
[ویرایش] پایان امپراتوری
امپراتوری در زمان جنگهای ناپلئونی فروپاشی کرد، هنگامی که بهوسیله و فشار ناپلئون، تعدادی از امارتهای آلمانی همبستگی راین را تشکیل دادند. این فروپاشی در اصل به صلح وستفالی که به لائیکی و بازشدنِ جهانیِ آلمان منجر شد، برمیگردد. سال ۱۸۰۶ امپراتور فرانس دوم، که از سال ۱۸۰۴ با نامِ فرانس یکم پادشاه اطریش نیز خوانده میشد تاجِ امپراتوری مقدس روم ملت آلمان را بر زمین گذاشت.
بر اساس کنفرانس وین سال ۱۸۱۵، حکومتهای آلمانی به تشکیلِ یک همبستگی آلمانی اقدام کردند، که نقش بیشترِ آن، زنده نگهداشتن لقب و مقام امپراتور بود. با پیشنهاد امپراتوریِ فرانس یکم در اطریش، انتظار این را میرفت که وی اختیارات کامل یک فرمانروا را به دست نیاورد، زیرا حامیان آن، امارتهای کوچک و متوسط بودند که قدرت کمی داشتند. بنابراین فرانس این پیشنهاد را رد کرد. از طرف دیگر نیز اطریش نمیخواست که لقب امپراتور به پادشاهان قدرتمند دیگری همچون پادشاه پروسیا برسد. به این ترتیب کنفرانس وین بههم خورد بیآنکه امپراتور جدیدی تعیین شود و هبستگی آلمان به عنوان یک اتحاد ضعیف بین حکومتهای آلمانی بهوجود آمد.
[ویرایش] منابع
- Wikipedia-Autoren, "Heiliges Römisches Reich," Wikipedia, Die freie Enzyklopädie, http://de.wikipedia.org/wiki/Heiliges_R%C3%B6misches_Reich (بازبینی ۲۰ فوریه ۲۰۰۶).
- Wikipedia contributors, "Holy Roman Empire," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/wiki/Holy_Roman_Empire (بازبینی ۲۰ فوریه ۲۰۰۶).