اقبال لاهوری

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

سر دکتر محمد اقبال لاهوری
سر دکتر محمد اقبال لاهوری

سِر محمد اقبال لاهوری، یا علامه اقبال (به هندی: मुहम्मद इक़बाल، به اردو: سر علامہ محمد اقبال) (‏۳ ذیقعدهٔ ۱۲۹۴/‏۹ نوامبر ۱۸۷۷ تا ۲۱ آوریل ۱۹۳۸شاعر، فیلسوف، سیاست‌مدار و متفکر مسلمان هندی بود، که اشعار زیادی نیز به زبان فارسی و اردو سروده است. اقبال نخستين کسی بود که ایدهٔ یک کشور مستقل را برای مسلمانان هند مطرح کرد که در نهايت منجر به ایجاد کشور پاکستان شد. اقبال در این کشور به طور رسمي «شاعر ملی» خوانده می‌شود (صفحۀ 9 The Sayings of Rumi and Iqbal)

فهرست مندرجات

[ویرایش] زندگی

اقبال و فرزندش جاوید
اقبال و فرزندش جاوید

اقبال در سیالکوت، که امروزه در ایالت پنجاب پاکستان واقع شده است، به دنیا آمد. نیاکان او از قبیله سپروی برهمنان کشمیر بودند و در سده هفدهم ميلادي، حدود دویست سال پیش از تولد او، اسلام آورده بودند. پدر او مسلمانی دیندار بود.[۱] اقبال قرآن را در یکی از مساجد سیالکوت آموخت و دوران راهنمایی و دبیرستان خود را در اسکاچ‌مشن کالج (Scoth Mission College) گذراند. تحصیلات او در رشته فلسفه در دانشگاه لاهور آغاز شد و مدرک کارشناسی ارشد فلسفه را در سال ۱۸۹۹م با رتبه اول از دانشگاه پنجاب دریافت كرد. وی پس از آن دانشگاه کمبریج و دانشگاه مونیخ مدرک دکترای خود را در رشته‌ی فلسفه گرفت.

[ویرایش] آثار

ناله یتیم نخستین اثر اقبال بود و وی آن را در سال ۱۸۹۹ در جلسه سالیانه انجمن حمایت‌الاسلام در لاهور خواند. آثار اقبال به طور کلی عبارت‌اند از[۲]:

  • علم‌الاقتصاد: نخستین کتاب درباره اقتصاد به زبان اردو، چاپ ۱۹۰۳ در لاهور.
  • توسعه حکمت در ایران (سیر فلسفه در ایران)
  • تاریخ هند
  • اسرار خودی
  • رموز بیخودی
  • پیام مشرق
  • بانگ درا
  • زبور عجم
  • جاویدنامه
  • احیای فکر دینی در اسلام
  • مثنوی مسافر
  • بال جبرئیل
  • ضرب کلیم
  • ارمغان حجاز
  • یادداشت‌های پراکنده

[ویرایش] فعالیت‌های سیاسی

اقبال در دوران جنگ جهانی اول در جنبش خلیفه که جنبشی اسلامی بر ضد استعمار بریتانیا بود، عضویت داشت. وی با مولانا محمد علی و محمد علی جناح همکاری نزدیک داشت. وی در سال ۱۹۲۰ در مجلس ملی هندوستان حضور داشت اما از آنجا که گمان می‌کرد در این مجلس اکثریت با هندوها است پس از انتخابات ۱۹۲۶ وارد شورای قانونگذاری پنجاب شد که شورایی اسلامی بود و در لاهور قرار داشت. در این شورا وی از پیش‌نویس قانون اساسی که محمد علی جناح برای احقاق حقوق مسلمانان نوشته بود حمایت کرد. اقبال در ۱۹۳۰ به عنوان رئیس اتحادیه مسلمانان در الله آباد و سپس در ۱۹۳۲ در لاهور انتخاب شد.

[ویرایش] چهره‌ی فرامرزی اقبال

اقبال همواره کوشیده است که مردم را آگاه کرده و از بند استعمار برهاند؛ ازاین رو نگاهی ژرف به کشورهای استعمارشده‌ی اسلامی پيرامون خود داشت و با نظر به ویژگی‌های سیاسی آن زمان واندیشه‌های اسلامی، او پذیرش ویژه‌ای پیدا کرد. دلیل دیگر چهره‌ی فرامرزی وی را می‌توان در پیوستگی فرهنگی و تاریخی و مذهبی کشورش با برخی کشورهای همسایه مانند ایران و افغانستان دانست.

[ویرایش] اقبال و ایران

اقبال يكي از نامورترین و سرشناس‌ترین شاعرپارسی‌گوی غیرایرانی در ایران است که نظير شاعر بزرگي همانند بیدل دهلوی پذیرش ویژه‌ای در ایران یافته‌است.(این در حالی است که تفاوت شهرت بیدل در دیگر کشورها و ایران به اندازه‌ای است که نمی‌توان با هم سنجید.)از کل 12 هزار بیت شعری که توسط اقبال سروده شده است 7000 بیت آن فارسی است. شریعتی در جائی وی را ایرانی ترین خارجی و شیعه ترین سنی خطاب کرده است. تز دکترای وی مربوط به سیر حکمت در ایران بوده است و وی آرزو داشت تهران روزی جایگاه ژنو در اروپا را پیدا کند. شاید بنیادی‌ترین دلیل شهرت اقبال در ایران چهره‌ی مذهبی او باشد چون بار نخست از سوی مذهبی‌ها(مانند مطهری و شریعتی) شناسانده شد. هرچند که اقبال بی‌گمان دلبستگی فراوانی به ایران داشته‌است و برخی از ملی‌گرایان نیز آن را ستوده‌اند ولی بیشتر گمان می‌رود که اینان برای همسو کردن خود با دیگران این کار را کرده‌اند ودلیل‌هایی که برای ستودن اقبال آورده‌اند چندان استوار نیست. مهم‌ترین اقبال شناس ایرانی آقای دکتر ملکی است که بقول خودش ده هزار صفحه مطلب در مورد اقبال نوشته و منتشر کرده است. [۳]


[ویرایش] اقبال و مولوی

دل‌بستگی و وابستگی اقبال به مولانا را می‌شود از جنس همان عشق پرسوز و گدازی دانست که خود مولانا را به شمس او مجذوب کرده است:

به کام خود دگر آن کهنه می ریز که با جامش نیرزد ملک پرویز
ز اشعار جلال‌الدّین رومی به دیوار حریم دل بیاویز
سراپا درد و سوز آشنائی وصال او زبان‌دان جدائی
جمال عشق گیرد از نی او نصیبی از جلال کبریائی
به‌روی من در دل باز‌کردند ز خاک من جهانی ساز‌کردند
ز فیض او گرفتم اعتباری که با من ماه و انجم ساز‌کردند
خودی تا گشت مهجور خدائی به فقر آموخت آداب گدائی
ز چشم مست رومی وام‌کردم سروری از مقام کبریائی

[ویرایش] انتقادات

گروهی از روشنفکران به این مسئله که اقبال مفهوم ابرمرد نیچه را مقبول دانسته خرده گرفته‌اند. باور به مفهوم اَبَرمرد در توصیفات اقبال در مورد خودمحوری، خود بودن و احیاء تمدن اسلامی بازتاب یافته است. تشویق اقبال به بازگشت اسلام به صحنه سیاست و ضدیت با تمدن غرب و رد دستاوردهای فرهنگی و علمی غرب از دیگر مسائل مورد انتقاد گروه‌هایی از اندیشمندان است. چندین تن از دانشوران توصیفات شاعرانه او از زندگی کاملاً مطابق با قوانین اسلام را غیرعملی دانسته و آن را بی‌اعتنایی و بی‌احترامی به جوامع گوناگون با میراث متنوع فرهنگی بشر می‌دانند. در نظر بسیاری پافشاری اقبال بر یگانگی اسلامی و جدایی فرهنگی از دیگران به همزیستی جوامع بشری لطمه می‌رساند.[1]

در حالیکه در حوزه زبانی اردو از او به عنوان شاعری بزرگ یاد می‌شود ولی باور عمومی بر اینست که اشعار اردوی اقبال نسبت به آثار اولیه فارسی او ضعیفترند و الهام‌بخشی، نیرو و سبک لازم را دارا نیستند.[2]


[ویرایش] جستارهای وابسته


[ویرایش] مراجع

  1. Pakistan Times (November 9, 2004)‎‏
  2. رادفر، ابوالقاسم، گزیده اشعار فارسی اقبال لاهوری، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۹خ، صص۱۲-۱۴.
  3. شورای گسترش زبان فارسی(برگرفته از مهر) (در تاریخ سپتامبر ۲۰۰۶). گفت‌وگویی با محمدکاظم کاظمی درباره‌ی گمنامی بیدل دهلوی. بازدید در تاریخ سپتامبر ۲۰۰۶.

[ویرایش] پیوند به بیرون

ویکی‌گفتآورد
مجموعه‌ای از نقل‌قول‌های مربوط به
در ویکی‌گفتاورد موجود است.
این نوشتار خُرد است. با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید.