ویکیپدیا:پروژهٔ مترجمان/مائوئیسم
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
الگو:کمونیسم
"مائوئیسم" یا " تفکر مائو زدانگ" (]] زبان چینی | چینی [[:毛泽东思想، pinyin: Máo Zédōng Sīxiǎng )، گونه ای از ]]مارکسیسم - لنینیسم]] است که از تعالیم رهبر ]]کمونیست]] جمهوری خلق چین، مائوزدانگ گرفته شده است (]] ترجمه [[Wade-Giles : " مائو تسه – تونگ "(. باید توجه کرد که "تفکر مائو زدانگ" همیشه عبارتی است که توسط حزب کمونیست چین بر واژۀ "مائوئیسم" ترجیح داده می شود و واژۀ مائوئیسم هرگز در ترجمه انگلیسی آن، به جز مواردی که بخواهند یک ]]معنای منفی[[ را برسانند، استفاده نمی شود. به طرز مشابهی، گروههای مائوئیستی خارج از چین معمولاً خود را به جای مائوئیست، مارکسیست-لنینیست می نامند، که نشانگر تفکر مائو است که تغییر نیافت، ولی با کمی توسعه به مارکسیسم لنینیسم تغییر یافت. با این وجود، برخی از گروههای مائوئیستی، با عقیده بر این که نظریه های مائو اضافاتی اساسی به اصول مارکسیست بوده اند، خود را " مارکسیست-لنینیست-مائوئیست " (MLM) یا فقط "مائوئیست" می نامند. ]]جنبش بین المللی مائوئیست[[ نمونه ای از استفادۀ این واژه است. در جمهوری خلق چین، تفکر مائو زدانگ، قسمتی از نظریه رسمی حزب کمونیست چین است، اما از آغاز رفرم هایی که گرایش به اقتصاد بازار داشت و در سال 1978 توسط دنگ ژیائوپینگ شروع شد، مفهوم سوسیالیسم با ویژگیهای چینی به عرصه سیاست چین وارد شده، رفرم اقتصادی چین برتری یافته، و تعریف و نقش ایدئولوژی اصلی مائو در چین به طور کلی تغییر یافته و کمرنگ شده است (مراجعه کنید به "تاریخ چین"). خارج از جمهوری خلق چین، واژۀ "مائوئیسم" از دهه 1960 به بعد معمولاً با معنایی منفی بکار برده شده و برای توصیف احزاب یا اشخاصی است که از مائو زدانگ و شیوۀ خاص کمونیسم او حمایت می کنند. از زمان مرگ مائو و اصلاحات دنگ، بیشتر احزابی که خود را "مائوئیست" توصیف می کردند، ناپدید شده اند، اما گروههای کمونیستی متعددی در سرتاسر دنیا، بخصوص گروههای مسلح مانند حزب کمونیست هند (مائوئیست) و حزب کمونیست نپال (مائوئیست) و ارتش خلق جدید فیلیپین، هنوز به گسترش اندایشه های مائوئیستی خود و جلب توجه مطبوعات ادامه می دهند. این گروهها عموماً بر این عقیده اند که اندیشه های مائو پیش از آنکه بتوانند به طور کامل یا مناسب به اجرا در آیند، مورد خیانت قرار گرفتند. مائوئیسم و مشتقات آن به شدت از جماهیر شوروی پیش از نیکیتا خروشچف حمایت می کنند و توسعه های مربوط به کلام سری را آغازگر "فرآیند بازبینی" و "سوسیال امپریالیسم" می دانند. مائوئیست ها یک خط مشی سیاسی ضد - بازبینی و عموماً جنگجویانه تر از همزیستی مسالمت آمیز که توسط شوروی ها و پیروانش پس از 1956 تشکیل شد، دنبال می کنند. بیشتر مائوئیست ها، جوزف استالین را به عنوان آخرین رهبر سوسیالیست واقعی جماهیر شوروری می شناسند.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] نظریه مائوئیست
بر خلاف گونه های قبلی مارکسیسم - لنینیسم که طبقه کارگر ( پرولتاریا ) شهری به عنوان اصلی ترین منبع انقلاب تلقی می شد و دههای اطراف نادیده گرفته می شدند، مائو، جامعه روستایی را به عنوان اصلی ترین نیروی انقلابی شناخت و گفت می تواند توسط پرولتاریا و پیشتازانش، حزب کمونیستی چین رهبری شود. یک مدل موفق جنگ ممتد مردم روستایی کمونیست در دهه های 1920 و 1930 بود که نهایتاً حزب کمونیست چین را به قدرت رساند. علاوه بر این، بر خلاف دیگر گونه های مارکسیسم لنینیسم که رشد صنعتی در مقیاس بزرگ، به عنوان یک نیروی مثبت انگاشته می شد، مائوئیسم رشد و توسعه روستایی را به عنوان اولویت خود برگزید. مائو احساس می کرد این راهکار در جامعه ای که بیشتر مردمش روستایی هستند، حداقل در مراحل اولیه سوسیالیسم موفق خواهد بود. بر خلاف بسیاری از ایدئولوژی های سیاسی دیگر که شامل دیگر سوسیالیست ها و مارکسیست ها هم می شود، مائوئیسم شامل یک نظریه نظامی اساسی (ضروری) است و به طور واضح ایدئولوژی سیاسی اش را با استراتژی نظامی پیوند می دهد. در تفکر مائوئیست،" نیروی سیاسی از لولۀ اسلحه می آید" (یکی از گفته های مائو) و مردم روستایی را می توان بسیج کرد تا "جنگی مردمی" را در یک نبرد مسلحانه که شیوۀ جنگ چریکی را در سه مرحله به کار می گیرد، شروع کنند. مرحله اول تجمع روستاییان و افزایش همکاری بین سازمانهای جنگ چریکی است. مرحله سوم شامل تغییر به شیوۀ جنگ سنتی و معمول است. دکترین نظامی مائوئیست جنگجویان چریکی را به تمامی تشبیه می کند که در دریایی از روستاییان (که پشتیبانی لجستیکی را تأمین می کنند) شنا می کنند.
مائوئیسم بر "بسیج عمومی انقلابی" (بسیج فیزیک اکثریت گسترده ای از یک جمعیت در تلاش برای سوسیالیسم)، مفهوم دموکراسی جدید و تئوری نیروهای تولید کننده که در مورد صنایع کوچک روستایی و مستقل از دنیای بیرون است (به یک پوشش رو به جلو مراجعه کنید.)، تأکید می کند. در مائوئیسم، سازماندهی نیروی مردمی نظامی و اقتصادی برای دفاع از منطقه انقلابی در مقابل تهدیدات خارجی ضروری است، در حالی که تمرکز گرایی با انقلابیون هنرها و علوم آن منطقه، فساد را تحت یک مفهوم کلیدی که مائوئیسم را از دیگر ایدئولوژی های چپ گرا (به جز مارکسیسم – لنینیسم) جدا می کند، این عقیده است که کشمکش طبقاتی در طول هر دورۀ سوسیالیست (اجتماعی) به دنبل تضاد خصمانه بنیادی موجود بین سرمایه داری و کمونیسم، ادامه می یابد. حتی هنگامی که پرولتاریا (طبقه کارگر) از طریق یک انقلاب سوسیالیستی قدرت حکومت را به دست گرفته است، نیروی بالقوه برای حفظ کاپیتالیسم در دست طبقه بورژوا است. در واقع، جمله مشهوری دارد که: "حق با بورژوازی (در یک کشور سوسیالیست) است، اما فقط درون خود حزب کمونیست"، یعنی اینکه اگر جلو سران فاسد این حزب گرفته نشود، سوسیالیسم را دگرگون و وارونه خواهند کرد. دلیل اصلی انقلاب بزرگ فرهنگی پروتالیا نیز همین بود که در آن مائو مردم را مجبور کرد تا "ادارات مرکزی این حزب را بمباران کنند!" و کنترل حکومت را به زور از بروکراتهایی مانند لیو شائوکی و دنگ ژیائوپینگ که تصور می شد در مسیر کاپیتالیسم حرکت می کند، بستانند.
این شبیه به تئوری "استالینی" شدت گرفتن نزاع طبقاتی تحت تأثیر سوسیالیسم است. خلاصه تئوری های مائو را در کتاب سرخ کوچک که به عنوان آموزش انقلابی به هر شخص در چین داده می شد، می توان یافت. این کتاب شامل نقل قول هایی از مائو، از اولین روزهای انقلاب تا اواسط دهۀ 1960، درست قبل از شروع انقلاب فرهنگی است.
[ویرایش] مائوئیسم در چین
از زمان مرگ مائو زدانگ در 1976، و اصلاحات دنگ ژیائوپینگ که در سال 1978 آغاز شد، نقش ایدئولوژی مائو در جمهوری خلق چین بسیار تغییر کرده است. با وجود اینکه تفکر مائو زدانگ، اسماً ایدئولوژی حکومت باقی مانده نصایح دنگ برای بیرون کشیدن حقیقت از واقعیت به این معناست که سیاستهای دولت بیشتر بر مبنای پیامدهای عملی آنها تعیین می شوند و نقش ایدئولوژی او در تعیین سیاستها به طور قابل توجهی کاهش یافته است. دنگ همچنین مائو را از مائوئیسم جدا کرد، و این با روشن ساختن این مطلب بود که: مائو لغزش پذیر بود و حقیقت مائوئیسم از مشاهدۀ پیامدها و عواقب اجتماعی سیاست ها و نه بر اساس نقل قول های مائو به عنوان نوشته مقدس آن طور که در زمان حیاتش بود، سرچشمه می گیرد. علاوه بر این، قوانین این حزب برای اهمیت دادن بیشتر به اندیشه های عملگرایانه دنگ ژیائوپینگ مجدداً نوشته شده است. پیامد چنین کاری می تواند این باشد که: افرادی که خارج از چین خود را مائوئیست معرفی می کنند، تصور می کنند چین تفکرات مائوئیستی خود را رها کرده و مجدداً به کاپیتالیسم روی آورده است و هم درون چین و هم خارج از آن عدۀ زیادی بر این باورند که چین مائوئیسم را رها کرده است. با این حال، در حالی که مورد سؤال قرار دادن اعمال مائو و صحبت در مورد افراط هایی که به نام مائوئیسم تمام شد، مجاز است، اما زیر سؤال بردن اعتبار مائوئیسم و یا سؤال در مورد اینکه آیا اعمال جاری و فعال حزب کمونیست چین هنوز "مائوئیستی" هستند یا نه، ممنوع است. با وجود اینکه تفکر مائو زدانگ، هنوز به عنوان یکی از چهار اصول عمده جمهوری خلق چین است، نقش تاریخی آن بازبینی شده است. اکنون حزب کمونیست می گوید: مائوئیسم برای جدا کردن چین از گذشته فئودالش ضروری بود، اما به نظر می رسد اعمال مائو در طول انقلاب فرهنگی به درجه افراط رسیده باشند. دیدگاه رسمی این است که چین اکنون به یک مرحله اقتصادی، سیاسی به نام مرحله عمده سوسیالیسم رسیده که در آن چین با مشکلات جدید و متفاوتی روبروست که اصلاً توسط مائو پیش بینی نشده بود و به همین دلیل، راه حل های مائو دیگر برای حل مشکلات جاری و شرایط کنونی چین مناسب نیستند.
هم منتقدان مائوئیست که خارج از چین هستند و بییشتر عالمان غربی این بازتعریف مائوئیسم را به منزله فراهم آوردن توجیه ایدئولوژیکی برای آنچه به عنوان بازگشت مجدد پایه های اصلی کاپیتالیسم در چین توسط دنگ و پیروانش می پندارند، تلقی می کنند.
خود مائو توسط حزب کمونیستی چین به عنوان یک "رهبر انقلابی بزرگ" پنداشته می شود و این به خاطر نقش او در مبارزه با ژاپنی ها و ایجاد جمهوری خلق چین است، اما مائوئیسمی که بین سالهای 1959 تا 1976 در چین به کار بسته شد، توسط همین حزب به عنوان یک فاجعه اقتصادی و سیاسی پنداشته می شود. در روزگار دنگ، حمایت از مائوئیسم رادیکال (افراطی) به عنوان یک "انحراف چپ گرا" و قرار گرفتن بر بروی کیش شخصیت بود، هر چند این "خطاها" رسماً به گروه چهار و نه به خود مائو، نسبت داده می شود. با وجود اینکه این تقسیم بندی ها و منازعات ایدئولوژیکی، در آغاز قرن 21 کمتر کارایی دارند، چنین بحث ها و تقسیم بندی هایی هنگامی که دولت چین بر سر این دوراهی بود که چگونه می تواند بدون نابود کردن حقانیت و مشروعیت خودش، به اصلاحات اقتصادی اجازۀ پیشروی دهد، بسیار مهم بود و بسیاری بر این عقیده اند که قسمت اعظمی از موفقیت دنگ در راه اندازی اصلاح اقتصادی چین مدیون توانایی او در توجیه آن اصلاحات در چارچوب مائوئیست بود. امروزه، بعضی مورخان مائوئیسم را ایدئولوژی می پندارند که توسط مائو تولید شد و به منظور رسیدن او به قدرت طراحی شده بود. دید رسمی دولت چین این بود که، مائو، مائوئیسم را برای کسب قدرت ایجاد نکرد، بلکه پس از مدتی مائو و اطرافیانش می توانستند مائوئیسم را برای ایجاد یک کیش شخصیت به کار گیرند. هم دید رسمی حزب کمونیستی چین و هم نظر عموم مردن در چین این است که، دورۀ اخیر حکومت مائو برای کشور یک فاجعه بوده است. تعداد انسانهایی که به خاطر سیاستهای مائو جان خود را از دست دادند هنوز بسیار بحث برانگیزند. برای تحقیق بیشتر در زمینه این دوره به مقاله انقلاب فرهنگی مراجعه کنید.
هنوز، بسیاری از مردم به خاطر از دست رفتن استخدام تضمین شده، آموزش، بهداشت و دیگر فایده های انقلاب که نتیجه این اقتصاد سود محور است، متأثر هستند. این موضوع را می توان در نو-چپ گرایی چینی که اکنون می کوشد چین را به دوران روزهای بعد از مائو و قبل از دنگ نزدیک کند، می توان دید.
برخی از دانشمندان غربی بر این باورند که صنعتی شدن سریع و بهبود نسبتاً سریع چین پس از دوره ددمنشانه جنگ های داخلی 1949-1911 تأثیر مثبت مائوئیسم بود و روند رشد و توسعه آن را مقابل آسیای جنوب شرقی، روسیه و هند می دانند.
[ویرایش] مائوئیسم در سطح بین المللی
از 1962 به بعد، مبارزه با سلطه شوروی در جنبش جهانی کمونیست که توسط حزب کمونیست چین انجام می شد، منجر به ایجاد تقسیماتی در حزبهای کمونیست در سرتاسر دنیا گردید. در آغاز، حزب کارگر آلبانی از حزب کمونیست چین ( CPC ) حمایت کرد. بسیاری از گروههای غیر انشعابی رایج دیگر از قبیل حزبهای کمونیستی در آسیای جنوب شرقی مانند [[حزب کمونیستی برمه (میانمار)، حزب کمونیست تایلند، حزب کمونیست اندونزی نیز همین کار را کردند. برخی حزب های آسیایی مانند حزب کمونیستی ویتنام و حزب کارگران کره سعی کردند موضعی میانه رو را پیش گیرند. در غرب و جنوب، خیل کثیری از احزاب و سازمانها تشکیل شدند که پیوستگی خود را با CPC اعلام کردند. آنها برای اینکه خود را از احزاب کمونیستی سنتی طرفدار شوروی جدا کنند، اسمهایی مانند "حزب کمونیست (مارکسیست-لنینیست)" یا "حزب کمونیستی انقلابی" برای خود انتخاب می کردند. جنبش های طرفدار CPC، در موارد بسیاری، بر پایه رادیکالیسم دانش جویی و دانش آموزی که دنیا را در دهه های 1960 و 1970 قرار گرفته بود، بنا شده بودند. فقط یک حزب سنتی کمونیستی از دنیای غرب از CPC حمایت کرد و آن حزب کمونیستی نیوزلند بود. تحت رهبری CPC و مائو زدانگ، یک جنبش کمونیستی بین المللی موازی برای مقابله با شوروی ها پدید آمد، با این وجود هیچگاه مانند احزاب طرفدار شوروی، نظم و یکپارچگی مطلوب را به دست نیاورد. پس از مرگ مائو در 1976 و مبارزات مختلف برای قدرت در چین، جنبش بین المللی مائوئیست تقریباً به سه قسمت تقسیم شد. یک گروه از رهبری جدید چین، دنگ ژیائوپینگ حمایت (نه لزوماً با اشتیاق فراوان) کرد. گروه دیگری، رهبری جدید را به عنوان خیانت به تفکر مارکسیستی - لنینیستی مائو زدانگ به باد انتقاد گرفتند و گروه سوم با انتقاد از نظریه سه جهان CPC، از آلبانی ها حمایت کردند. (مراجعه کنید به شکاف Sino-Albanian) شاخه حامی آلبانی ها که تحت رهبری انور هکسها و APL بود، با جهت گیری مخصوص به خود، شروع به فعالیت در سطح بین المللی کرد. این جهت گیری قادر بود بیشتر گروه های موجود در آمریکای لاتین، از قبیل حزب کمونیست برزیل را با هم در بیامیزد. این شاخه به طور افراطی ناهمگون بود. رهبری جدید چین علاقه به انشعابات خارجی مختلف که از چین مائوئیستی حمایت می کرد، نداشت و این جنبش نیز به آشفتگی و بی نظمی کشیده شد. بسیاری از احزابی که قبل از 1975 احزاب دوست (برادر) دولت چین بودند، یا از حمایت خود دست کشیدند، یا به طور کلی چین را ترک کردند یا حتی مارکسیسم - لنینیسم را به باد انتقاد گرفتند و به احزاب غیر کمونیستی سوسیال دموکرات تبدیل شدند. آنچه که امروز گاهی از "جنبش بین المللی مائوئیستی" از آن یاد می شود، از شاخه دوم پدید آمد- احزابی که با دنگ مخالفت کردند و ادعا کردند از میراث مائو نگهداری خواهند کرد. طی دهه1980، دو تلاش دیگر برای تشکیل گروههای مجدد شکل گرفت، یکی حزب کمونیستی فیلیپین بود که کنفرانس بین المللی احزاب و سازمانهای مارکسیستی-لنینیستی(خبرنامه بین المللی)(ICMLPO) را بوجود آورد که آن نیز باعث بوجود آمدن جنبش انقلابی بین المللی شد که گروه چریکی کمونیستی راه درخشان و حزب انقلابی کمونیستی ایالات متحده نقش عمده ای در تشکیل آن داشتند. هم کنفرانس بین المللی و جهت گیری های RIM، ادعا کردند از تفکر مارکسیستی- لنینیستی مائو زدانگ حمایت می کنند، با وجود اینکه RIM، بعداً این ایدئولوژی را با چیزی که آن را "مارکسیسم-لنینیسم- مائوئیسم" می خواند، عوض کرد.
[ویرایش] مائوئیسم امروزی
امروزه سازمانهای مائوئیستی که در RIM جمع شده اند، بیشترین طرفداران خود را در آسیای جنوبی دارند و پیشاهنگ مبارزات مسلحانه ای هستند که در نپال، هند و بنگلادش اتفاق می افتند. مبارزات کمتری نیز در پرو و ترکیه در جریان هستند. در فیلیپین، حزب کمونیست فیلیپین، که عضو RIM نیست، مبارزۀ مسلحانه ای را به نام ارتش خلق جدید در قسمت نظامی خود رهبری می کند. برزگترین گروه مائوئیست در ایالات متحده گروه وابسته به RIM به نام حزب انقلابی کمونیست، آمریکا است. یک گروه مهم دیگر نیز سازمان سوسیالیستی راه آزادی است. در آلمان گروه MLPD که وابسته به ICMLPO است، بزرگترین گروه مائوئیستی در این کشور است. گروه دیگری به نام حزب کارگران بلژیک نیز، یکی از گروههایی است که نقش عمده ای را در جنبش بین المللی کمونیست دارد. مائوئیسم همچنین یک ایدئولوژی سیاسی مهم در نپال است؛ در آنجا، شورش مائوئیستی در قالب مبارزه علیه ارتش شاهنشاهی نپال و دیگر حامیان پادشاهی خود را نشان می دهد. حزب کمونیستی نپال (مائوئیست) در حال ورود به یک حکومت موقت در خلال یک مجمع رأی دهنده ملی است.
[ویرایش] راهکار نظامی
مائو، حتی توسط کسانی که با اندیشه های سیاسی یا اقتصادی آن مخالف هستند، یک استراتژیست باهوش و کارآمد تلقی می شود. نوشته های او در مورد جنگ چریکی، بخصوص در نوشته مشهور به نام "در مورد جنگ چریکی" و اندیشه جنگ ملت اکنون به عنوان منبع اصلی مطالعه در مورد جنگ چریکی (هم برای کسانی که می خواهند جنگ چریکی انجام دهند، هم برای آنان که می خواهند بر ضد جنگهای چریکی فعالیت کنند) تلقی می شود. در مورد اندیشه های اقتصادی و سیاسی او، به نظر می رسد اندیشه های نظامی مائوئیستی برای آغاز قرن 21 در خارج از جمهوری خلق چین بیشتر از داخل آن کاربرد و مصداق داشته باشد. یک موافقت جمعی در داخل و خارج چین مبنی بر اینکه نظامی که چین در قرن بیست و یکم با آن روبروست بسیار متفاوت است از آنچه در دهه 1930 با آن روبرو بود، وجود دارد. در نتیجه، در ارتش آزادیبخش خلق بحث زیادی در مورد اینکه آیا نظریه های نظامی مائو را باید به اندیشه های نظامی قرن بیست و یکم، بوِیژه اندیشه انقلاب در امور نظامی ربط داد یا نه و چگونگی آن، در جریان بوده است.
[ویرایش] همچنین رجوع کنید به
- " نقل قول هایی از رئیس، مائو زدانگ"
- تاریخ جمهوری خلق چین
- کیش شخصیت
- دموکراسی نو (مفهوم)
- لیست اشخاصی که به عنوان مائوئیست توصیف می شوند
- نظریه دنگ زیائوپینگ
- Three Represents
[ویرایش] لینک های خارجی
[ویرایش] عمومی
تفکر مائو زدانگ
دایره المعارف مارکسیسم[ زندگی مائو
- Red Flags اخبار و تفسیر از دیدگاه های مختلف مائوئیستی
- Monthly Review January 2005 Text of the leaflets distributed by the Zhengzhou Four.
- It's Right To Rebel Maoist Forums and Resources
- اخبار و تفسیر
- World Revolution Media فیلم، موسیقی و آرشیو هنری مائوئیست
[ویرایش] فهرست الفبایی سازمان های منتخب
(برای دیدن فهرست کامل تر به "رسته: سازمان های مائوئیست" مراجعه کنید)
- (CPC) حزب کمونیست چین *به زبان چینی*
- حزب کمونسیت فیلیپین
- [http://arizona.indymedia.org/news/2006/08/48167.php
حزب کمونیست مارکسیستی- لنینیستی- مائوئیستی [CP (MLM)
- سازمان سوسیالیستی راه آزادی
- (MIM)MIM جنبش بین المللی مائوئیستی
- (PCR-RCP) حزب کمونیستی انقلابی کانادا
- حزب کمونیستی انقلابی ایالات متحده آمریکا Revolutionروزنامه آنلاین
- انقلابی جنبش بین المللی
کمیته احزاب مختلف مارکسیستی- لنینیستی- مائوئیستی سراسر جهان
[ویرایش] انقلاب ها
مقاله ای درباره "مائوئیست در نپال" از وب سایت گرو تحلیل آسیای جنوبی [www.saag.org
- Philippine Revolution Web Central اطلاعاتی درباره حزب کمونیست فیلیپین، ارتش خلق جدید و انقلاب در فیلیپین
- Search
اخبارBBC درباره مائوئیست ها (با استفاده از Google)
- Search for Maoists on Google News
]]رسته: مائوئیسم[[
]]رسته: فلسفه چینی[[