فرانسیسکو فرانکو
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
ژنرال فرانسیسکو فرانکو (۱۸۹۲-۱۹۷۵) دیکتاتور اسپانیا بود. او پس از جنگ داخلی این کشور، از ۱۹۳۹، تا هنگام مرگش در ۱۹۷۵ بر اسپانیا حکومت میکرد.
او در ۱۸۹۲ در پایگاه دریایی ال فرول در شمال غربی سواحل اسپانیا به دنیا آمد. پدرش افسر نیروی دریایی بود که به انحرافات اخلاقی مشهور بود اما فرانکو تحت تأثیر اخلاق سخت کاتولیکی مادرش پرورش یافت.
او از نوجوانی به ارتش پیوست و در حالی که کمتر از هجده سال داشت با درجه ستوان دومی فارغ از تحصیل شد. در طول خدمتش در ارتش با سرعت خیره کنندهای توانست به مدارج بالای ارتش برسد طوری که در سن ۳۳ سالگی به جوانترین ژنرال اروپا تبدیل شد. میل او به انظباط در ارتش، جاه طلبی و همچنین خدمت او در شمال مراکش، یعنی تنها جایی که ارتش فعالیت چشمگیری داشت از دلایل پیشرفت او بود. در طول آشوبهای داخلی اسپانیا تا قبل از جنگ داخلی ۱۹۳۶ فرانکو با دوری از مسائل سیاسی توانست موقعیت خود را در میان سیاستمداران جناحهای مختلف تثبیت کند. اولین فعالیت سیاسی او درسال ۱۹۳۵ بود که به حزب ceda پیوست. در ۱۹۳۶ در کودتای ارتش، بیست هزار سرباز زبده اسپانیا در مراکش را به کمک دولتهای فاشیستی آلمان و ایتالیا به نزدیک پایتخت برد و فرماندهی ارتش را به دست گرفت.
دیگر آن افسر کوچک جثه ، خجالتی و منزوی تغییر کرده بود و از دل آن فرانکوی دیکتاتور متولد شده بود. در اول اکتبر ۱۹۳۶ هنگامی که همه سران ارتش خیال میکردند جنگ داخلی به زودی پایان میابد شورایی معروف به «خونتای نظامی» تشکیل دادند و فرانکو را به عنوان رهبر اسپانیا معرفی کردند. اما این جنگ دوسال و نیم دیگر طول کشید و فرانکو توانست سلطه خود را مستحکم کند.
وقتی در ۱۹۳۹ جنگ تمام شد، بیش از دویست هزار نفر کشته شده بودند و فرانکو تا سی و سه سال بعد یعنی ۱۹۷۵ دیکتاتور اسپانیا باقی ماند. در سال ۱۹۴۷ تحت فشارهای داخلی و خارجی قانونی به نام «قانون جانشینی» نوشت که حکومت اسپانیا را پادشاهی اعلام میکرد و فرانکو سمت نیابت سلطنت را احراز کرد. بر اساس این قانون جانشین فرانکو باید یکی از افراد خاندان سلطنتی باشد که توسط خود فرانکو انتخاب شود و در صورت مرگ یا بیماری فرانکو، زمام امور را در دست گیرد. اما فرانکو تا سال ۱۹۶۲ اقدام به تعیین ولیعهد نکرد تا بالاخر در این سال اگوستین مونوز گرانداس (agustin Munoz grandes) پیرترین افسر ارتش به ولیعهدی انتخاب شد.
رژیم فرانکو یک دیکتاتوری انعطافپذیر سوسیالیستی مصلحتگرا، فرصت طلب و طرفدار اصالت سود بود، هر چند در دهه شصت فشار بر مردم کمتر شد اما در طول سالهای سیاه سلطه فرانکو همیشه فضای اختناق و عوام فریبی وجود داشتهاست. مخالفان یا اعدام میشدند و یا تبعید، به گواهی محققان در سالهای ۱۹۴۴-۱۹۳۹ تعداد اعدامهای سیاسی به رقم ۱۹۲۶۴۸ نفر رسید. در این سالها حزبها به نهادهای دولتی و فرمایشی تبدیل شدند که در جهت تبلیغات رژیم پیش میرفتند، روزنامهها زیر تیغ سانسور در قالب کاتولیسم محافظه کارانه، یکی یکی بسته شدند، تا سال ۱۹۵۰ فقر و گرسنگی در اسپانیا بیداد میکرد و بی سوادی در حال گسترش بود، فضای فرهنگی اسپانیا هدفدار شد صحنههای تاتر با کمدیهای سرگرم کننده(بی خطر) پر میشد، ادبیات عامیانه شامل داستانسرایی کنترل شده از طبقه متوسط بود و سینما به تولید انبوه ملودرامها میپرداخت (در ۱۹۶۵ برای هر ۵۱۰۰ نفر یک فیلم ساخته شد) و این امور در حالی بود که هنرمندان ، دانشمندان و نخبگان اسپانیا جلای وطن میکردند، کسانی نظیر خوان رامون خیمنس juan ramon jimenez (شاعر و برنده جایزه نوبل)، سورو اخوآ sevro ochoa(بیوشیمیست برنده جایزه نوبل)، رامون سندر ramon sender (رمان نویس) پابلو کاسالز pau casals (موسیقیدان)، لوئیس بونوئل luis bunuel (فیلم ساز) و فرناندو آرابال (نمایشنامه نویس) از این جملهاند.
[ویرایش] منبع
- استنلی جی پاین ، اسپانیای فرانکو ، ارسطو آذری ، تهران ، امیرکبیر ، ۱۳۶۹