شمس تبریزی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
- برای دیگر کاربردها شمس (ابهامزدایی) را ببینید.
محمد پسر علی پسر ملکداد، ملقب به شمسالدین، یا شمس تبریزی (۵۸۲-پس از ۶۴۵ هجری قمری)[۱] از صوفیان مشهور سدهٔ هفتم هجری است. شهرت او بیشتر به خاطر آشنایی مولوی با اوست و دیوان غزلهای مولوی با نام کلیات شمس شناخته میشود. او از مردم تبریز بود، اما محل دفنش مشخص نیست. او اولین بار در سال 642 ه.ق. به قونیه رفت و با مولانا دیدار کرد (درباره نحوه آشنایی این دو با هم روایات مختلف نقل شده). مریدان مولانا به دشمنی با شمس برخاستند و شمس ناگزیر از قونیه رفت و در سال 643 به قونیه بازگشت و دوباره مورد آزار مریدان مولانا قرار گرفت تا سال 645 که ظاهرا برای آخرین بار از قونیه رفت و ناپدید گشت. در مورد سرنوشت وی اطلاع دقیقی در دست نیست. از شمس اثری در دست نیست، مریدان سخنان وی را که در مجالس مختلف بر زبان آورده، گردآوری کرده اند که این اثر به نام "مقالات شمس تبریزی" معروف است.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] کتابشناسی
- مقالات شمس تبریزی
[ویرایش] شرح حال
گرچه تا پیش از ملاقات اسطوره ای شمس و مولانا هیچ اطلاعی از اصل و نسب و پیشینه شمس نبوده است اما اوج توجه مولانا به او سبب شد تا محققان در قرن های بعد پس از كشف كتاب مقالات شمس به جزییات بیشتری درباره زندگی و پیشینه این مرد افسانه ای پی ببرند و به میزان تاثیرگذاری او در شكل دادن به افكار و اندیشه های مولانا واقف شوند. دكتر محمدعلی موحد در كتاب شمس تبریزی، درباره نام و نشان شمس چنین می نویسد: از زندگی شمس تبریز و احوال شخصی او تا آن گاه كه مقالات كشف شد خبر مهمی در دست نبود. قدیمی ترین مدارك درباره شمس ابتدا نامه سلطان ولد و رساله سپهسالار است که گفته "هیچ آفریده ای را بر حال شمس اطلاعی نبوده چون شهرت خود را پنهان می داشت و خویش را در پرده اسرار فرو می پیچید".[۲] درباره اینكه او كه بود و از كجا آمد و به كجا رفت تاكنون افسانه های بی شماری در هنر و ادب پارسی سروده شده است و در زبان و ذهن مردم به یادگار مانده، البته اصلی ترین منبع برای كسب چنین اطلاعاتی خود كتاب مقالات شمس تبریزی است. در كتاب مقالات اگر چه شمس تبریزی به شرح احوال و معرفی پیشینه خود نپرداخته است اما می توان او را از میان توصیفات و خاطرات بازشناخت، توصیفاتی كه او به مناسبت های گوناگون درباره افراد و اقوال مطرح می كند.
[ویرایش] والدین
درباره پدر و مادر شمس تبریزی آن قدر می دانیم كه او در مقالات آنها را به نازك دلی و مهربانی توصیف می كند و اینكه آنها شمس را نازپرورده كرده بودند: " این عیب از پدر و مادر بود كه مرا چنین به ناز برآوردند." از همه آنچه شمس درباره پدر خود می گوید می توان فهمید كه مابین او و پدر هر روز فاصله و جدایی می افتاده و پدر از درك دنیای فرزند عاجز بوده است. شمس در جایی درباره پدر خود می گوید: «نیك مرد بود... الا عاشق نبود، مرد نیكو دیگر است و عاشق دیگر...» مقالات ۱۱۹ «پدر از من خبر نداشت. من در شهر خود غریب، پدر از من بیگانه، دلم از او می دمید. پنداشتمی كه بر من خواهد افتاد. به لطف سخن می گفت، پنداشتم كه مرا می زند، از خانه بیرون می كند» مقالات ۷۴۰پدر می خواست كه پسر فقه بخواند و فقیه سرشناس شود و پسر البته كه می بایست شمس می شد و بر قونیه طلوع می كرد.
[ویرایش] اساتید شمس
شمس تبریزی در محضر اساتیدی چون شمس خویی و نیز قاضی شمس الدین خونجی، تحصیل می كرده و به سرعت رابطه خود را با آنان قطع كرده و راه دیگری در پیش گرفته است. او پس از این دوران به سیر و سلوك پرداخت و در نزد پیران بزرگ طریقت به كسب معرفت پرداخت، بزرگانی چون پیر سله باف و پیر سجاسی از جمله بزرگانی كه شمس تبریزی طی سفرهای خود با آنان ملاقات می كند می توان به این نام ها اشاره كرد: شهاب هریوه وی مردی بوده است اهل دمشق كه معتقد بود عقل هرگز خطا نمی كند .فخررازی، اوحد كرمانی و محی الدین بن عربی از جمله بزرگانی بوده اند كه شمس مدتی با آنها نشست و برخاست داشته است.
[ویرایش] كشف آرامگاه شمس تبريزي در تبريز
بر اساس اسناد و منابع موجود تاريخي و مطالعات انجام گرفته آرامگاه شمس تبريزي ،پير و مراد مولانا جلال الدين محمد بلخي در منطقه گجيل تبريز واقع شده است، همچنین اين آرامگاه اخيرأ پس از انجام مطالعات تاريخي و بررسي اسناد و منابع معتبر موجود توسط كارشناسان در تبريز شناسايي شده و به زودي نسبت به بازسازي و احياي آرامگاه شمس تبريزي اقدام خواهد شد.
سخنگوي شوراي شهر تبريز ضمن رد ادعاي ديگر شهرها و كشورها مبني بر قرار گرفتن آرامگاه شمس در اين شهرها اظهار داشت: متأسفانه در سايه غفلت و سكوت تاريخي متوليان فرهنگ و تاريخ طي سال هاي گذشته و عدم مطالعه و تحقيق دقيق پيرامون اين موضوع ادعا هاي بسياري مبني بر قرار داشتن آرامگاه شمس تبريزي در شهرها و حتي كشورهاي ديگر مطرح شده ، اما شوراي شهر و شهرداري تبريز قصد دارد بر اساس مستندات اين واقعيت تاريخي را كه آرامگاه واقعي شمس تبريزي در تبريز قرار دارد به اثبات برساند. سخنگوي شوراي شهر تبريز در پايان افزود: به زودي مراحل احيا و بازسازي آرامگاه شمس تبريزي از سوي شهرداري آغاز خواهد شد.
پارسال همان طور که پیشبینی میشد تلاش ترکیه و رقابت این کشور با ایران برای تصاحب مولانا، به جاهای باریک رسید. با این که ایران از ابتدا وارد این دعوای بیدلیل نشد و نشان داد که علاقهای به بحث بدیهی ملیت مولانا ندارد، ترکیه دست بردار نبود و هر روز بیش از پیش، پیشروی میکرد. تا اینکه برگزاری کنگره بزرگداشت مولانا و شمس تبریزی در خوی و تبریز در آبانماه ۸۶، به شدت مقامات فرهنگی ترکیه را برانگیخت و مقامات این کشور هرچه در توان داشتند به کار گرفتند و با تنگنظری فرهنگی اعجابآوری، به تکاپو افتادند تا نکند تلاشهای وسیع بینالمللیشان تنها با همین یک کنگره از دست برود. برج شمس تبریزی بر اساس باور ایرانیان، محل دفن عارف نامی ایران، شمس تبریزی است، اما مقامات فرهنگی ترکیه که ظاهرا تنها به تصاحب مولانا رضایت نمیدهند، کار را گسترش داده و مدعی شدهاند مقبره شمس نیز در قونیه است؛ شهری از استان ارضروم که مولانا از دوران نوجوانی تا مرگ در آن زندگی میکرد و اکنون نیز آرامگاهش ـ متأسفانه ـ همانجاست. برگزاری کنگره خوی، آنچنان برای ترکیه جدی شده بود که استاندار ارض روم به خوی آمد و تمام تلاش خود را به کار بست تا مقامات فرهنگی این شهرستان را مجاب کند که مقبره شمس را به وی نشان دهند. اما مقامات فرهنگی خوی، محترمانه این بازدید را به فرصت دیگری موکول کردند. ظاهرا استاندار ارضروم خود را تحصیلکرده رشته تاریخ و علاقهمند به مسائل فرهنگی معرفی کرده و اصرار داشته است که مقبره شمس در قونیه است و اسناد و مدارک تاریخی نیز این ادعا را ثابت میکند. از سوی دیگر، استانداران استانهای آغری و ایغدیر ترکیه نیز به خوی آمده و در یک دیدار دوستانه با مسئولان شهرستان خوی، درخواست کردند که مقبره شمس را نشان دهند. اما این بار نیز مثل مورد قبل، محترمانه به ترکیه بازگشتند. همزمان، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران که محوطه و مقبره شمس را بازسازی می کرد و کار توسعه و مرمت محوطه مربوط به حریم مناره شمس را تا ۱۰ آبان یعنی پایان کنگره بزرگداشت مولانا و شمس، به پایان رساند. ضمن آن که مسئولان میراث فرهنگی که کار برگزاری کنگره را برعهده داشتند، عکسهایی را از قبل و بعد بازسازی تهیه کرده و در طول کنگره در معرض دید عموم گذاشتند. درواقع هیچ کدام از ۲ کشور ایران و ترکیه درباره مولانا ادعایی که دیگری نپذیرد مطرح نکردهاند؛ تولد مولانا در ایران و مرگش در قونیه رخ داده است. اما ماجرای شمس، شکل دیگری دارد و بدون شک، در آینده نه چندان دور، این موضوع نیز بهطور جدیتری در دستور کار مسئولان فرهنگی ترکیه قرار خواهد گرفت. هرچند که به اعتقاد همه کارشناسان، تمام تلاش مولانا با اهداف اقتصادی صورت میگیرد و در ادامه فعالیتهای گسترده این کشور برای افزایش درآمدهای فراوانش در عرصه گردشگری است، نه اقدامات فرهنگی. بهروز نصیری، نویسنده خوی در گذر زمان، در این باره میگوید: حساسیت مقامات ترکیه نسبت به این موضوع نه به خاطر مسائل فرهنگی، بلکه بیشتر به خاطر جنبههای اقتصادی موضوع است. آنها بیم دارند با مطرح شدن خوی بهعنوان مقبره شمس، گردشگران و بازدیدکنندگان خود را از دست بدهند. نصیری درباره این حساسیت اضافه میکند: علاوه بر مقامات رسمی، محافل فرهنگی و مردمی ترکیه نیز بحث مقبره شمس را پیگیری میکنند و ۲۰ تا ۳۰ سایت به زبانهای مختلف در کشور ترکیه بر این موضوع متمرکز شده و برگزاری کنگره شمس را زیر سؤال میبرند و حتی برخی از این سایتها اسناد و مدارکی مربوط به وجود مقبره شمس در قونیه نیز انتشار دادهاند. به گفته نصیری، برج شمس تبریزی از مکانهای گردشگری شهرستان خوی است که بر اساس سوابق به جا مانده تاریخی و نقل قول تعدادی از مورخان و تأیید دانشمندان ایرانی، مدفن شمس تبریز در این ناحیه قرار دارد.( منبع: همشهری آن لاین) دکتر امین ریاحی نویسنده کتاب تاریخ خوی، دکتر موحد (مولوی شناس) در سخنرانی ها و مقالاتشان وجود مقبره شمس تبریزی در خوی را به اثبات رساندهاند. تاثیرات برپایی کنگره را امسال در عید نوروز شاهد بودیم، طوری که: معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری آذربایجان غربی از افزایش ۲۰ درصدی گردشگران و بازدیدکنندگان نوروزی از جاذبههای استان نسبت به سال گذشته خبر داد. متذکر در گفتگو با ایسنا، مجموعهی تاریخی تخت سلیمان در تکاب، مقبرهی شمس تبریزی در خوی، را از جمله جاذبههای استان دانست که بیشترین تعداد بازدید گردشگران را به خود اختصاص دادند. با توجه به برگزاری کنگره و جشنوارهی بینالمللی شمس تبریزی در محل مقبرهی شمس در خوی، در ایام نوروز بیش از ۳۰ هزار گردشگر داخلی و خارجی به دیدن مقبرهی شمس تبریزی آمدند که این امر، در طول تاریخ گردشگری استان آذربایجان غربی بیسابقه بوده است. در جریان این بازدیدها هم با امضای طوماری، خواستار توجه هرچه بیشتر به این مهم شدند. رییس شورای اسلامی شهر خوی به ایسنا گفت: طوماری ۱۷ متری به امضای بازدیدکنندگان مقبرهی شمس تبریزی به دفتر رییس جمهور فرستاده شد. در این طومار امضاکنندگان از رییس جمهور درخواست کردهاند، دربارهی بازسازی و محوطهسازی مقبرهی یکی از بزرگترین عارفان جهان توجه ویژهای مبذول کند. مهندس شریف با بیان اینکه حدود ۲۰ هزار نفر این طومار را امضا کردهاند، ادامه داد: شورای اسلامی شهر خوی نیز برحسب وظیفهی قانونی و بهعنوان نهادی مردمی، نامهای رسمی را ضمیمهی طومار کرده و آنرا به دفتر رییس جمهور فرستاده است. با تمامی این اوصاف، اهمیت موضوع صیانت و معرفی مزار و شخصیت این عارف بزرگ باید برای مسئولین محلی بیشتر مورد توجه قرار گیرد. نقش این مسئولین غیرقابل انکار است. همکاری تمام ارگانهای شهرستان خوی و پیگیری موضوع بهسازی مزار شمس توسط این مسئولین نباید فراموش شود. باید بتوانیم مزاری در خور مقام شمس برای وی ایجاد کنیم که مطمئنیم تبعات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی زیادی برای منطقه و کشورمان بدنبال خواهد داشت. شاید مهمترین تاثیر این حرکت در اوضاع گردشگری و اقتصادی منطقه باشد. همانطور که عید امسال شاهد بودیم. خوی بدلیل قرار داشتن در نوار مرزی و کوتاهترین راه ارتباطی با ترکیه و کشورهای اروپایی و با وجود ۲۰۰ اثر ارزشمند تاریخی و طبیعی و گردشگری و همچنین جاذبه های منحصر بفرد، توانایی بالقوه ای در جذب گردشگران خارجی و علاقمندان به مکتب شمس و مولانا دارد. وظیفه مردم و مسئولین است که فرهنگ گردشگری را در منطقه توسعه داده و سخت افزارهای مورد نیاز این صنعت را در شهر ایجاد و در اختیار علاقمندان قرار دهند. سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بعنوان متولی این صنعت باید عزم خود را جزم کند و با همکاری و هماهنگی با سایر ارگانهای مرتبط، وزارت کشور و شهرداری قدمهای مثبت و موثری در این راه بردارد. مردم نیز اراده جمعی خود را در قالب تشکیل NGO ها و انجمنهای تخصصی در همکاری و خواست توسعه این شهر تقویت کنند. بایست فرهنگ گردشگری در بین مردم و مسئولین افزایش یابد و فرهنگ برخورد با توریسم آموزش داده شود. پیگیری پروزه حرم تا حرم و تاسیس بنیاد شمس در اولویت پروژه های شهری قرار گیرد. ایجاد مراکز تفریحی و فرهنگی در کنار این پروژه اولین گام مثبت برای توسعه فرهنگی و گردشگری خواهد بود. افزایش تعداد هتلها و ایجاد کتابخانه های تخصصی می تواند گام مفید دیگری باشد. چاپ بروشورها و معرفی آثار دیدنی، تاریخی و نقاط گردشگری خوی در نشریات محلی و منطقه ای توسط کارشناسان خبره سازمان میراث فرهنگی و گردشگری لازم و ضروری است. مطبوعات محلی نقش مهمی در توسعه فرهنگ دارند. نباید نقش مطبوعات را نادیده گرفت. مطبوعات باید به عنوان رکن چهارم دموکراسی، چشم باز مردم و پیگیر تمام خواسته ها باشند و آنها را منعکس کنند. خواهر خواندگی خوی و قونیه پیشنهاد دیگری است که میتوان روی آن کار کرد. خوی میتواند قونیه ای دیگر و یا حتی فراتر از آن باشد
[ویرایش] پانویسها
[ویرایش] منابع
قونیه عارف زمانی