جبرگرایی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
جبرگرایی یا دترمینیسم (به انگلیسی: determinism) یک موضوع فلسفی ست که بر طبق آن هر رویدادی از جمله شناخت، رفتار، تصمیمات و کنشهای آدمی به صورت علی توسط یک زنجیرهٔ پیوستهای از رخدادهای پیشین تعیین شدهاست. جبرگرایی را به شکل دیگری نیز میتوان تعریف نمود: فرضیهای که بر طبق آن در هر لحظه یک و تنها یک آیندهٔ فیزیکی ممکن و شدنی وجود دارد. در نتیجهٔ جدالهای تاریخی بیشماری که بر سر مساله جبرگرایی صورت گرفتهاست دیدگاههای فلسفی گوناگونی در این باره وجود دارد.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] فلسفه جبرگرایی
تصور غلط بسیار رایجی که در مورد جبرگرایی وجود دارد اینست که بسیاری گمان میکنند جبرگرایی لزوماً گویای اینست که بشریت یا افراد هیچ تأثیری بر آینده و رویدادهای آینده ندارند. به این دیدگاه سرنوشت گرایی یا تقدیر گرایی (fatalism) گفته میشود. در حالی که جبر گرایان عقیده دارند که آدمی بر آینده و رویدادهای آینده تأثیر دارد اما میزان ِ تأثیر فرد، خود به رویدادهای گذشته و آینده بستگی دارد.به عبارت دقیق تر جبرگرایی علی (سببی) به ایدهها ی ماتریالیسم و علیت مربوط میشود (و تکیه دارد). از فیلسوفانی که با این مساله درگیر بودهاند میتوان به حکیم عمر خیام Omar Khayyám، توماس هابس Thomas Hobbes، اسپینوزا Benedict de Spinoza، لایب نیس Gottfried Leibniz، هیوم David Hume، هولباخ Baron d'Holbach (هنریخ دیتریخ Paul Heinrich Dietrich)، کانت Immanuel Kant، لاپلاس Pierre-Simon Laplace، شوپنهاور Arthur Schopenhauer، ویلیام جیمز William James، نیچه Friedrich Nietzscheو اخیراً جان سیرله John Searle، تد هاندریخ Ted Honderichو دانیل دنت Daniel Dennettاشاره کرد. مکا چیزا Mecca Chiesa عنوان میکند که جبرگرایی انتخابی یا احتمالی اسکینر B.F. Skinnerمفهوم کاملاً متفاوتی از جبرگرایی ارائه میکند که به هیچ وجه مکانیستی نیست.
همانطور که پیش تر گفتیم طبق جبرگرایی مکانیستی هر رویدادی حلقهای از یک زنجیرهٔ پیوسته و ناگسستنی از رویدادهای پیشین است در حالی که مدل احتمالی یا انتخابی شرایط را این چنین در نظر نمیگیرد.
[ویرایش] ماهیت جبرگرایی
معنی دقیق واژهٔ جبرگرایی در طول تاریخ به شکلهای مختلفی شرح و تفسیر شدهاست. برخی که به آنها «ناسازگاران Incompatibilists» گفته میشود به جبرگرایی و ارادهٔ آزاد به عنوان دو پدیدهٔ ناسازگار و مانعه الجمع نگاه میکنند. به دیدگاهی که به وجود چیزی به نام ارادهٔ آزاد اعتقاد ندارند و آن را تنها یک توهم میدانند اصطلاحاً جبرگرایی سخت گفته میشود. برخی دیگر که به آنها سازگاران یا جبرگراهای نرم گفته میشود عقیده دارند که این دو ایده را میتوان با یکدیگر مربوط ساخت و ارادهٔ آزاد و جبرگرایی منافاتی با یکدیگر ندارند. به ناسازگارانی که وجود ارادهٔ آزاد را میپذیرند اما جبرگرایی به کلی رد میکنند طرفداران آزادی اراده Libertarians گفته میشود.(نباید با تعاریف سیاسی اشتباه گرفته شود). بیشتر اختلاف نظرها به این دلیل است که تعریف واژهٔ «ارادهٔ آزاد» همانند واژهٔ «جبرگرایی» مبهم و متغیر است. برخی گمان میکنند که ارادهٔ ازاد مربوط به یک حقیقت متافیزیکی از وساطت مستقل میشود، در حالی که از نظر برخی دیگر ارادهٔ آزاد تنها به عنوان یک حس وساطت در نظر گرفته میشود که انسانها در حین عمل تجربه میکنند. برای مثال هیوم عنوان میکند که تا زمانی که امکان دارد یک فرد به طور آزادانه به دستهای از تمایلات و عقاید نرسد، تنها تعبیر معنادار از آزادی مربوط میشود به توانایی یک فرد در ترجمهٔ تمایلات و باورها به اعمال اختیاری.
[ویرایش] تنوع جبرگرایی
جبرگرایی علی (یا وابسته به قانون) فرضیه ایست که بر مبنای آن رویدادهای آینده از طریق ترکیب رویدادهای گذشته و حال با قوانین طبیعت مستلزم و بایسته میشود. این چنین جبرگرایی را میتوان در تجراب فکری دیو لاپلاس مشاهده کرد. یک وجود را در نظر بگیرید که از تمامی حقایق گذشته و حال و تمامی قوانین طبیعی که هستی را هدایت میکند با خبر است. این چنین وجودی ممکن است تحت شرایط معینی قادر باشد تا از این دانش برای پیش بینی آینده، حتی تا کوچکترین جزئیات استفاده کند. جبرگرایی جزمی لاپلاس (از نظر استفن هاوکین) اصولاً به عنوان جبرگرایی علمی در نظر گرفته میشود. بر مبنای این فرض بنا شدهاست که تمامی رویدادها دارای علت و اثر میباشند و ترکیب دقیقی از رویدادها در یک زمان خاص باعث تولید یک نتیجهٔ خاص میشود. این جبرگرایی علی رابطهٔ مستقیمی با پیش بینی پذیری دارد. پیش بینی پذیری بی عیب و نقص به طور کامل بر جبرگرایی دلالت دارد. اما نبود پیش بینی پذیری لزوماً به معنای نبود جبرگرایی نیست.(به عبارت دیگر میتوان جبرگرا بود اما توانایی پیش بینی نداشت). عدم توانایی پیش بینی میتواند به علل دیگری نظیر کمبود اطلاعات، پیچیدگی بیش از حد و غیره مربوط باشد. برای مثال بمبی را در نظر بگیرید که در حال فرود آمدن بر روی زمین میباشد. با استفاده از ریاضیات میتوانیم زمانی که بمب به زمین میرسد را محاسبه کنیم. همچنین با استفاده از رویدادهای گذشته میدانیم که با منفجر شدن بمب چه اتفاقی خواهد افتاد.
جبرگرایی منطقی نوعی از جبرگرایی است که بر طبق آن همهٔ قضایا خواه مربوط به گذشته باشند یا حال یا آینده هم غلط و هم درست هستند. مسالهٔ ارادهٔ آزاد دراین دیدگاه، اینست که چگونه انتخابها میتوانند آزادانه باشند، آنچه که فرد در آینده انجام خواهد داد از قبل به ععنوان درست یا غلط در حال حاضر تعیین شدهاست.
علاوه بر اینها جبرگرایی محیطی نیز وجود دارد که به آن جبر جغرافیایی یا آب و هوایی نیز گفته میشود که بر طبق آن محیط طبیعی بیشتر از محیط اجتماعی تعیین کنندهٔ فرهنگ میباشد. کسانی که به این نوع جرگرایی عقیده دارند عنوان میکنند که بشر به شدت توسط محرک – پاسخ (رفتار محیطی) محدود شدهاست و هیچ گونه توانایی برای انحراف از ان ندارد. طرفداران کلیدی این دیدگاه عبارتاند از الن چرچیل سمپل، السورت هانتینگتون، توماس گریفیت تایلر و تا اندازهای جیرد دیاموند (هر چند که بر سر اینکه او یک جبرگرایی محیطی هست یا نه اختلافاتی وجود دارد.)
جبرگرایی زیستی دیدگاه ِ دیگری ست که بر مبنای آن تمامی رفتارها، عقاید و تمایلات از طریق ژنتیک فرد تعیین و ثابت شدهاست. علاوه بر اینها، انواع دیگری از جرگرایی نیز وجود دارد که از بین آنها میتوان به جرگرایی فرهنگی، دجبرگرایی روانشناختی اشاره کرد. ترکیب و تلفیق دیدگاههای جبرگرایی نیز متداول است. مثلاً جبرگرایی زیستی – محیطی.
جبرگرایی الهی نوع دیگری از جبرگرایی است که طبق آن خدایی وجود دارد که تمامی آنچه انسان انجام میدهد را تعیین میکند. هم از طریق دانستن اعمال انسانها از پیش توسط شکلهایی از علم لایتناهی و هم از طریق فرمان دادن بر اعمال انسانها از قبل. مساله ارادهٔ آزاد از این دیدگاه به این شکل مطرح میشود که چگونه اعمال ما میتواند ازادانه باشد در حالی که خدایی وجود دارد که آن اعمال را پیش از ما تعیین کردهاست.
[ویرایش] جبرگرایی در سنت شرق
این ایده که عالم یک سیستم جبری میباشد هم در مذهب، فلسفه و ادبیات شرقی و هم غیر شرقی دیده میشود. جبر گرایی به خوبی در «اصل وابسته» آیین بودا که عنوان میکند هر پدیدهای مشروط و وابستهاست به پدیدههایی غیر از خودش. دیده میشود. یک. یک داستان آموزندهٔ رایج به نام نت ایندرا این مسئله را به شکل استعاره بیان میکند. یک تالار سخنرانی بسیار وسیع به وسیلهٔ آینهها و یا شیشیههایی که توسط طنابهایی با طولهای مختلف از نقاط مختلفی از سقف آویزان شدهاند تزئین شدهاست. یک نقطهٔ نورانی کافی ست تا تمامی صحنه را روشن کند از آنجاییکه نور از یک حبابهای آویزان به حباب آویزان دیگر شکسته و منتقل میشود. هر حباب به حباب دیگر نور میدهد. به همین شکل هر یک از ما توسط همهٔ چیزهای موجود در عالم اصطلاحاً نورانی میشویم. در آیین بودا از این آموزه استفاده میشود تا نشان داده شود که نسبت دادن هر گونه ارزش ویژه چیزی به معنی نادیده گرفتن وابستگی متقابل بین آن چیز با تمامی چیزهای دیگرست بیشتر از آنکه یک جهان مکانیکی تعینن کنندهٔ اراده یی باشد که انسانها تصور میکنند خودشان در حال شکل دهی به آن هستند، این ارادههای تمام مخلوقات دارای ادراک است که واقعیتی که به نظر میرسد و ما خود را در آن به عنوان یک موجود زنده درک میکنیم را تعیین میکند. در داشتان ایندرا نت نوری که در طول صحنه از حبابی به حباب دیگر ساطح میشود استعارهای از کارما (karma) میباشد. (به خاطر داشته باشید که در غرب، این وا ژه اغلب در رابطه با مفهوم نتیجهٔ اعمال خوب و بد گذشتهاست بکار میرود.
واژهٔ «کارما» در متنهای شرقی به یک عمل یا به طور دقیق تر یک عمل از روی قصد گفته میشود. در آیین بودا عقیده بر اینست که هر کار ما (هر عمل اختیاری) یک پیامد «کارمیک» در بر خواهد داشت. (در جایی دیگر یک اثر ایجاد خواهد کرد) و این اعمال ارادی عالم را به پیش میبرد. نتیجهٔ این نوع نگرش اغلب با انتظارات معمول ما در تعارض است. یک جریان متغیر از احتمالات برای آینده در بطن این نظریههایی که به همراه یی جینگ Yi Jing (یا آی چینگ I Ching, کتاب دگرگونیها) وجود دارد. احتمالات در مرکز چیزها و انسان وجود دارد. یک نوع ارادهٔ الهی قوانین بنیادی برای صورت دهی به احتمالات موجود در عالم را نظم و ترتیب میدهد و ارادهها انسانها همواره عاملی ست که از آن طریق انسانها میتوانند با موقعیتهای جهان واقعی دست و پنجه نرم کنند. چنانچه یک فرد در زندگی با یک طوفان عظیم هم روبرو گردد، او حتی در آن موقعیت هم هنوز تعدادی انتخاب دارد. یک فرد ممکن است تسلیم شود. دیگری ممکن است مبارزه و در نهایت بقا را انتخاب کند. طرز فکر یی جینگ بیشتر ازآنکه به فیزیک کلاسیک شبیه باشد نزدیک به فیزیک کوانتوم است. همچنین با ایدههای اراده گرا یا اگزیستانسیالیست مبنی بر در نظر گرفتن زندگی فرد به عنوان یک نقشه هم سویی دارد. پیروان فیلسوفی به نام موزی Mozi کشفهای زودهنگامی در فیزیک نور و دیگر شاخههای فیزیک صورت دادند.این کشفهایی با ایدههای جبر گرایانه هم خوانی داشت.
[ویرایش] جبرگرایی در سنت غرب
[ویرایش] منابع
- Wikipedia contributors, "Determinism," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Determinism&oldid=208141468