بردع
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
بَردَع یا بَردَعه (به زبان ترکی آذری Bərdə) نام بخشی در جمهوری آذربایجان و در مرکز این جمهوری است. مرکز این بخش شهر بردع است. مهمترین فعالیت در این بخش، کشاورزی است و محصولاتی مانند پنبه، ابریشم، محصولات لبنی و همچنین پرورش ماکیان ازجمله تولیدات بخش کشاورزی در این ناحیهاست.
نام بردع (صورت قدیمتر: برذعه) عربیشدهٔ نام پرتو است.[۱]
[ویرایش] اشارات تاریخی
ملکی است از توابع ایران در آذربایجان به اقلیم پنجم[غیاث اللغات] [فرهنگ دهخدا]. شهری است آبادکردهٔ نوشابه و نام آن بردم بود که به جای عین میم باشد و در زمان اسکندر بردع و بردعه نام نهادند.[برهان][آنندراج] [فرهنگ دهخدا]. مارکوارت در کتاب ایرانشهر [رویه ۱۱۷] بردع را تازی گشته پرتو[پهلو]دانسته. بردع = برذعه معرب پرتو = پهلو ، پارت شهری بود در قدیم مرکز اران بود[از فرهنگ فارسی معین] [فرهنگ دهخدا] بردع در دورهٔ ساسانی و پس از آن در دورهٔ اعراب شهری مستحکم در برابر حملات مهاجمین شمالی و غربی بود. [فرهنگ دهخدا]. که به زبان ارمنی « پرتو» نامیده میشد سابقاً بزرگترین شهر آران و پایتخت آن بود و هم اکنون روستای ویرانهای از آن بازماندهاست که در کنار رود ترتر (ثرثور) تقریباً در بیست کیلومتری محل التقای این رود با رود کر قرار دارد.
این شهر در روزگار قدیم « هروم » نام داشته. حکیم نظامی گنجوی در اسکندر نامه میفرماید :
خوشا ملک بردع که اقصای وی چو اردیبهشت است در ماه دی
هرومش لقب بود ز آغاز کار کنون بردعش خواند آموزگار
درباره تاریخ این شهر باستانی٬ کسروی در شهریاران گمنام (ج ٬۱ ص ۷۰ تا ۸۳) بتفصیل بحث کرده و بارتولد در دایرةالمعارف اسلام (ج٬۱ ص ۶۷۲_۶۷۳) مقاله یی نوشتهاست که ملخص آن چنین است :
قباد نخستین پادشاه ساسانی (۴۸۸_۵۱۳ میلادی) در بردعه باروی استواری ساخت و بدین جهت این شهر رفته رفته جای کولک (قبله) پایتخت سرزمین اران را گرفت سال هفتم هجری (۶۲۸ میلادی) مردم این شهر ناچار شدند که در برابر خزران فرار را برقرار ترجیح داده و جلای زادگاه نمایند. ما پس از چندی دوباره به شهر برگشتهاند. در زمان خلافت عثمان این شهر گرفته و ویران شد و در زمان عبدالملک از نو آباد شد و در زمان بنی امیه و بنی عباس بردعه بیشتر مقر حکمرانان ارمنستان بود. حسن بن قحطبه حکمران بردعه از جانب منصور خلیفه در آنجا باغی درست کرد که مانند سایر املاک وی تا سده سوم هجری قمری هنوز بنام او خوانده میشد (بلاذری٬ چاپ دوخویه٬ ص ۲۱۰).
بنا بر نوشته استخری (چاپ دوخویه٬ ص ۱۸۰ و ...) شهر٬ یک فرسنگ درازا و بهمان اندازه پهنا داشته است٬ اطراف شهر باغستانهای بسیار داشت٬ ابریشم آنجا را به خوزستان و فارس هم میبردند بیشتر ساختمانهای آنجا آجری بود و ستونهای مسجد جامع از آجر و چوپ. نوشته ابن اثیر (ج ۸٬ ص ۳۰۸- ۳۰۹) درباره تاراج شهر بدست روسها (در ۳۳۲ ق) معروف بوده و مورد استناد مورخان بعدی قرار گرفتهاست. مقدسی (چاپ دوخویه٬ ص ۳۷۵) هنوز بردعه را بمنزله بغداد آن دیار میداند٬ ولی میافزاید که در زمان او دیوارهای شهر فروریخته و اطراف آن نا مسکون و متروک بود. در زمان یاقوت (چاپ لایپزیک ج ، ص ۵۵۹) این شهر مانند امروز روستائی بود که اطراف آن را ویرانیهای بسیار محاصره کرده بود ...
[ویرایش] منابع
- ↑ لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، تهران: چاپ چهارم ۱۳۷۳.