آرامگاه شاه نعمتاللهولی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
در متن این مقاله از هیچ منبع و ماخذی نام برده نشدهاست. شما میتوانید با افزودن منابع بر طبق اصول اثباتپذیری و شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به ویکیپدیا کمک کنید. مطالب بیمنبع احتمالاً در آینده حذف خواهند شد. |
[ویرایش] آستانه شاه نعمت الله ولی (ماهان)
آستانه شاه نعمت الله ولی در30کیلومتری جنوب شرقی شهر کرمان در شهر ماهان واقع شده است. شاه نعمت الله ولی در سال 832 و به قولی 834 ه.ق. در شهر کرمان فوت نموده و در ماهان در ميان باغی مصفا مدفون شده است. هسته اوليه این بنا گنبدی منفرد بوده که در سال 840 ه.ق. و به دستور "احمدشاه دکنی" ساخته شده و به تدريج توسعه يافته است . این بنا 32000 مترمربع مساحت داشته و از چندين صحن تشکيل شده که شامل صحن های اتابکی , وکیل الملکی , حسینیه ,میرداماد و بیگلربیگی است.
ورودی امروزی آن از سمت شرق می باشد که به صحن اتابکی واز آنجا به صحن وکيل الملکی که به رواقهای دوره قاجاريه و گنبدخانه و رواق شاه عباسی و صحن حسينيه دسترسی دارد منتهی میگردد. آخرين صحن این بنا بيگلربيگی است که به خانه متولی باشی ختم می گردد. اين مجموعه طی شش قرن بنا شده و تداوم معماری ايران را در شش قرن گذشته و به صورت زيبايی به تماشا گذارده است.
بيشترين توسعه اين مجموعه در دوران قاجاريه انجام شده . معماران آن استاد "کمال الدين حسين" و بانی آن بکتاش خان (رواق و صحن ميرداماد), "استاد رضا" و بانی آن "عبدالحميد ميرزا" ( صحن حسينيه )می باشد. صحن وکيل الملکی و رواقها به دستور وکيل الملک اول و دوم در سالهای 1285 ه.ق. بناگرديده است. عناصر تزئينی مجموعه شامل کاشيکاری , کاربندی , مقرنس , گچبری و نقاشی است
دیوانی است که تمامی نسخه های چاپی آن چه قبل از انقلاب وچه پس از آن سانسور و تحریف شده است وتنها نسخه خطی آن معتبر است که ما تنها به بخشهایی از آن دست یافته ایم
قدرت کردگار می بینم*** حالت روزگار می بینم
از نجوم این سخن نمی گویم***بلکه از کردگار می بینم
ازسلاطین گردش دوران***یک به یک را سوار می بینم
از بزرگی ورفعت ایشان***صفوی برقرارمی بینم
آخرپادشاهی صفوی***یک حسینی به کار می بینم
نادری در جهان شود پیدا***قامتش استوار می بینم
آخر عهد نوجوانی او***قتل اوآشکار می بینم
شهرتبریزراچوکوفه کنند***شهر طهران قرار می بینم
ازشهنشاه ناصرالدین شاه***شیونی بیم دار می بینم
درشب شنبه ماه ذیقعده***تن او برکنارمی بینم
بعد از آن شه مظفرالدین را***توبدان برقرار می بینم
شه چو بیرون رود زجایگهش***شاه دیگر به کار می بینم
نوجوانی مثال سرو بلند***رستمش بنده وارمی بینم
چون فریدون به تخت بنشیند***پسرانش قطار می بینم
چون دو ده سال پادشاهی کرد***شهیَش را تباه می بینم
بعد از آن شاهی از میان برود***دولتی پایدار می بینم
قصه ای بس غریب می شنوم***غصه ای در دیار می بینم
شوروغوغای دین شودپیدا***سربسر کارزارمی بینم
غارت وقتل مردم ایران***دست خارج به کار می بینم
کُهنه رندی به کارِاهریمنی***اندراین روزگار می بینم
رنگ یک چشم او به رنگ کبود***خری بر خر سوار می بینم
لشگراو بود زاصفاهان***هم یهود و مجار می بینم-
متّصف بر صفات سلطان است***لیک من گرگ وار می بینم
کاروبارزمانه وارونه***قحط ، هم ننگ و عار می بینم
عدل وانصاف در زمانه او***همچو هیمه به نار می بینم
در زمانش وفا وعهد درست***همچو یخ دربهارمی بینم
بس فرومایگان بی حاصل***حامل کاروبارمی بینم
مذهب ودین ضعیف می یابم***مُبتدع افتخار می بینم
ظلم پنهان ، خیانت وتزویر***بر اعاظم شعارمی بینم
ظلمت ظلم ظالمان دیار***بیحد وبی شمارمی بینم
ماه را روسیاه می بینم***مهر را دل فکار می بینم
دولتِ مرد وزن رود به فنا***حال مردم فکار می بینم
اندکی دین اگر بود آن روز***در حد کوهسار می بینم
جنگ وآشوب و فتنه وبیداد***ازیمین ویسار می بینم
مردمان جهان ز دخت و پری***جملگی درفرار می بینم
جنگ سختی شود تمام جهان***کوه وصحرا تباه می بینم
مر مسیح از سما فرود آید***گور دجال زار می بینم
از کمربند آن سپهر وقار***تیغ چون ذولفقار می بینم
سوی مشرق زمین طلوع کند***قتل دجال زار می بینم
دین ودنیاازاوشود معمور***خلق ازاوبختیارمی بینم
هفت باشد وزیرسلطانم***همه راکامکار می بینم
عاصیان از امام معصومم***خجل و شرمسارمی بینم
گرگ بامیش ،شیربا آهو***در چرا برقرارمی بینم
در ألف وثلاثین دوفران می بینم***وز مهدی ودجال نشان می بینم - ألف وثلاثین =سالهای هزاروسیصد هجری یا مُلک شود خراب یا گردد دین***سربست نهان و من عیان می بینم