بحث:ابوالحسن صدیقی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

این مقاله برای نوشتار برگزیده نامزد شده بود. نتیجهٔ بحث چنین بود: مقاله به عنوان نوشتار برگزیده انتخاب گردد.

مقاله به فهرست ویکی‌پدیا:مقاله‌های برگزیده/در آستانه برگزیدگی اضافه شد. ويکی کوچولو صفحه بحث سامان ۱۵:۱۰، ۱۵ ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۰۸ (UTC)

[ویرایش] مدرک‌گذاری

آیا این‌گونه مدرک‌گذاری مجاز است و خراب‌کاری محسوب نمی‌شود؟ در مقالهٔ ابوالحسن صدیقی عزیزی ‏۲۵ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۲۸ (UTC)

متاسفانه منبع گذاری نادرست باعث چنین مواردی میشود؛ والّا شاید بتوان بخش اعظم مقاله را از منابع دوم و پنجم برشمرد. فکر نمیکنم خرابکاری محسوب شود. --ژنرال ‏۲۵ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۴۳ (UTC)
جناب ژنرال عزیز می‌شود لطف بفرمایید بگویید منبع‌گذاری درست کدام است؟ عزیزی ‏۲۵ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۰۳ (UTC)
جناب عزیزی من فقط شیوه‌نامه شیکاگو را منبع دهی قابل قبول میدانم.--ژنرال ‏۲۶ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۱۵ (UTC)
شیوه‌نامه بنده و در نتیجه مقالهٔ ابوالحسن صدیقی هم شیکاگو است. عزیزی ‏۲۶ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۱۰ (UTC)
نیست! شیوه نامهٔ شیکاگو برای هر منبع یک کد درنظر میگیرد و دقیقاً مشخص میشود که کدام مطلب از کدام منبع است. شما فقط در پانویس چنین کرده‌اید.--ژنرال ‏۲۶ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۳۸ (UTC)
ببخشید متوجه منظورتان نشدم می‌شود لطفا یکی از مقالاتی که به این شیوه نوشته‌اید را پیوند بدهید تا بیاموزم. عزیزی ‏۲۶ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۵۴ (UTC)
جسارتاً محمود احمدی نژاد. البته این شماره‌های پانویسش بهم ریخته. همه چیز دقیقاً مشخص است که از کدام منبع است.--ژنرال ‏۲۶ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۰۸ (UTC)
جناب ژنرال عزیز! ظاهرا تصور ما از شیوهٔ شیکاگو دو تصور مختلف است. شیوهٔ شیکاگو همان است که بنده به کار می‌برم یعنی دو بخشی شامل پاورقی و منبع اما شیوه شما این است که منابع را در پاورقی بیاورید.(مقالهٔ احمدی‌نژاد) به هر حال استاد شیکاگو جناب به‌آفرید هستند و امیدوارم ایشان در این مورد نظر بدهند. عزیزی ‏۲۷ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۴۲ (UTC)
درگذر از خرابکارانه بودن یا نبودن بهتر آن‌است که آشکار شود مدرک را برای کدام بخش جمله خواستارند. برای نمونه در:ابوالحسن‌خان صدیقی، (۱۲۷۳ - ۱۳۷۴) نقاش و مجسمه‌ساز برجستهٔ ایرانی است.[نیازمند منبع] پیدا نیست که مدرک را برای ابولحسن خان صدیقی بودن؟!زادروز یا تاریخ مرگ،نقاش‌بودن،مجسمه‌ساز بودن،برجسته‌بودن یا ایرانی‌بودن خواستارند؟! (شادباش نوروزی را فراموش کردم به دوستانی که نگفتم بگویم!ببخشایید.) --Ariobarzan ‏۲۵ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۴۸ (UTC)
نوروزتان مبارک حرف درستی زده‌اید اما این‌همه برچسب یک‌جا روی یک مقاله‌ای که کلی منبع دارد و کلی ارجاع برای‌ام جالب بود. عزیزی ‏۲۵ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۰۳ (UTC)
پیشتر هم از این برچسب‌گذاری‌های فله‌ای داشته‌ایم،اگر درست یادم باشد در نوشتار خیام هم چنین گرفتاری‌ای را داشتیم. به دید خود من اگر برای هر واژه جمله بخواهیم مدرک بچسبانیم خواندن نوشتار دشوار می‌شود،ولی انگار چاره چندانی نیست! --Ariobarzan ‏۲۵ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۰۹ (UTC)
  • تصور من بر این بود که وقتی متنی را می‌خوانیم اگر به مورد مشکوکی برخوردیم که به‌نظرمان نادرست می‌آمد برچسب مدرک بگذاریم و اگر نه مقاله‌ای که پنج و شش منبع دارد و حدود بیست ارجاع دیگر این همه برچسب نمی‌خواهد. اکثر برچسب‌های گذاشته شده کاملا نادرست است و فقط در بعضی موارد می‌توان از نظر نظری برچسب گذاشت اما عملا نیازی به آن نیست چون تمام مطالب از منابع آمده‌است. به هر حال اصل را باید بر حسن نیت گذاشت اما اینگونه برچسب‌گذاری‌ها فقط موجب لوث شدن برچسب‌گذاری می‌شود. عزیزی ‏۲۶ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۴۲ (UTC)
    • در حالت آرمانی هر ادعا یا مجموعه ادعای غیربدیهی یا قابل باید مدرک بدارد. یعنی هر جمله‌ای که صدق‌وکذب-بردار باشد باید منبع بدارد، یا اینکه حداقل معلوم باشد که از کجا می‌توان آن را بازرسی کرد: مثلاً جمله‌های منبع‌دار بعدی قضیه را روشن کنند. مثال دیگر حالتی‌است که مقاله یک یا دو منبع بدارد و مثلاً اصول علم توضیح داده شده باشد. در این صورت هم لازم نیست برای هر جمله به منبع ارجاع داد، با این حال اگر کسی درخواست مدرک کرد باید مهیا کرد. نمی‌توان گفت بدیهی‌است. ولی درخواست مدرک برای ادعاهایی که عدد و تاریخ و امثال آن می‌دارند تنها به اعتلای سطح مقاله کمک می‌کند. من با برچسب‌گذاری‌ها موافقم. گرچه مقاله پیش از برچسب‌گذاری مقالهٔ خیلی خوبی بود (و از شما چه پنهان تقدیم به من بود :-)) پس از ارجاعات آینده مو لای درزش نخواهد رفت. به‌آفرید ‏۲۶ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۰۲:۳۷ (UTC)
      • از توضیحات شما سپاسگزارم اما تصور نمی‌کنید اگر این‌همه برچسب مدرک که ایشان گذاشته‌اند را اگر ارجاع بدهیم به منبع باز ممکن است فردا یکی دیگر پیدا شود لابه‌لای سطرها برچسب مدرک بگذارد آن‌وقت آیا مقاله را می‌توان خواند؟ ضمنا به یادداشت جناب Ariobarzan همین بالا توجه کنید وقتی همین‌جور چشم بسته و فله‌ای برچسب می‌گذاریم اصلا معلوم نمی‌شود که چه چیزی مورد شک است. با این جمله شما که «هر جمله‌ای که صدق‌وکذب-بردار باشد باید منبع بدارد» موافق هستم اما منبع‌دار بودن با ارجاع به منبع دادن متفاوت است مگر آن که همین‌طور پایان هر پاراگراف یک ارجاع بدهیم که ارجاع دادن را بی‌معنا می‌کند. مثلا به این پاراگراف توجه کنید:«در جریان انقلاب مجسمه خیام آسیب شدید دید و به دلیل پرتاب سنگ به این مجمسه صورت و انگشتان‌اش شکست[۱] در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گروهی ناشناس سر مجسمهٔ فردوسی از از تن جدا کردند که بعدها مرمت شد.[۲] در هنگام وقوع انقلاب صدیقی در ایتالیا در کار ساختن مجسمهٔ امیرکبیر بود ماکت گچی مجسمه تمام شده بود که مسئولین دولت حکومت جدید از پرداخت هزینه‌های بعدی سرباز زدند و مجسمهٔ برنزی که قرار بود ساخته شود هرگز ساخته نشد[۳] و این ماکت گچی که ۲۲۵ سانتی‌متر ارتفاع دارد هم‌اکنون در ریخته‌گری در میلان ایتالیا قرار دارد.[۴] صدیقی بعد از مدتی به ایران بازگشت و سال‌های پایانی را در سکوت و انزوا به‌سر برد و در هشتم تیر ۱۳۷۱ همسرش نیز درگذشت.[نیازمند منبع]» برای هر چیزی که ممکن است محل مناقشه باشد ارجاع داده‌ام اما باز ایشان آمده‌اند و ته پاراگراف یک برچسب منبع گذاشته‌اند؟ کاری که چشم بسته برای همهٔ پاراگراف‌ها انجام داده‌اند. مسلما برای من کاری ندارد که پایان هر پاراگراف ارجاع به منبعی بدهم اما این خواندن مقاله را دشوار نمی‌کند؟ تازه پایان هر پاراگراف که ارجاع بدهیم باز می‌شود داخل متن برچسب گذاشت. شما بگویید برای این پاراگراف چند ارجاع باید بدهم:«ابوالحسن‌خان صدیقی در سال ۱۲۷۳ خورشیدی در محلهٔ عودلاجان تهران به دنیا آمد.(۱) پدرش میرزا باقرخان صدیق‌الدوله از اهالی نور مازندران بود(۲) اما سال‌ها قبل از تولد ابوالحسن به تهران آمده بودند(۳) و در محلهٔ اعیان‌نشین عودلاجان سکونت داشتند.(۴) در هفت سالگی به مدرسهٔ اقدسیه (۵) که از مدارس جدید بود (۶) و توسط سعیدالعلمای لاریجانی تاسیس شده بود رفت.(۷) پس از پایان تحصیلات ابتدایی برای ادامه تحصیل به مدرسهٔ آلیانس رفت (۸) و در آن‌جا بدون این که استاد نقاشی داشته باشد شروع به نقاشی کرد (۹)که نقاشی‌های او روی دیوارهای مدرسه اعتراض مدیران مدرسه را در پی داشت.(۱۰)[نیازمند منبع]» آیا باید برای تمام این ده مورد ارجاع به منبع بدهم؟ می‌شود چنین مقاله‌ای را خواند و ضمنا دیگر ارجاع دادن بی‌معنا نمی‌شود؟ ببخشید طولانی شد حالا منظور این مورد نیست قصدم روشن‌گری برای سایر موارد بود. ضمنا این مقاله را به شما اهدا کردم چون تصور می‌کردم برای نوشتن‌اش بیش‌ترین زحمت را کشیده‌ام (و می‌خواستم زحماتی که شما برای من کشیده‌اید را تا حدودی جبران کنم) و مقالهٔ کاملی شده‌است اگر تصور می‌کردم این‌همه مدرک کم دارد چنین جسارتی نمی‌کردم. :) عزیزی ‏۲۶ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۲۲ (UTC)
به نظر من که مقالهٔ خیلی خوبی‌است و مقالهٔ خیلی خوبی بود و از شما سپاسگزارم. مسلماً اینکه مقاله برچسب مدرک خورده‌است به این معنی نیست که شما بی صرف دقت لازم یا احیناً از روی هوا ادعاهایی کرده‌اید. اگر دوستان موافق باشند این بحث را به صفحهٔ بحث مقاله منتقل کنیم. من می‌خواهم کمی پرچانگی کنم. :-) به‌آفرید ‏۲۶ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۲۸ (UTC)
من که منبع هر پاراگراف را دقیقا مشخص می‌کنم. اینجوری اگر فردا افتادم مُردم آیندگان می‌دانند با مقاله‌ام چه کنند.
کاربر مذکور هم احتمالا تازه‌کار بوده و داشته امکانات ویکی‌پدیا را آزمایش می‌کرده :-) --Taranet ‏۲۶ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۰۳:۴۹ (UTC)
امیدوارم شما هزار ساله شوید.:-) عزیزی ‏۲۶ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۲۲ (UTC)
جناب عزیزی صبر ایوب دارند. واقعاً خواندن چنین مقاله‌ای بس دشوار است و در همان ابتدا در ذوق خواننده می‌زند. ارجاع باید منطقی و روشنگرانه باشد. و با توضیحات همراه با مثال جناب عزیزی روشن شد که اینگونه ارجاع نادرست و فله‌ای تنها در جهت لوث کردن مقاله بوده و نه فهم بهتر آن و روشن‌تر شدن مقاله. اگر یک پاراگراف چندین منبع داشته باشد باید جداجدا ذکر شود ولی هنگامیکه در انتهای پاراگراف منبع ذکر شود لزومی نیست در هر خط پاراگراف منابع را ردیف کنیم و یا برچسب مدرک بزنیم. در ضمن مقاله صفحهٔ بحث نیز می‌دارد که می‌توان در آن از نویسنده تقاضای مدرک برای قسمتی خاص را کرد نه اینگونه مقاله را مزین کنیم.--کامیار ‏۲۶ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۴۴ (UTC)
چند نکته هست. حجیت مقاله‌های ویکی‌پدیا به ارجاعاتش است و نه چیز دیگری. از این لحاظ ویکی‌پدیا با دیگر دانشنامه‌ها متفاوت است زیرا فرایند بازبینی همالان نمی‌دارد و کسی «پشتش» نیست. از این رو حجم بیشتر ارجاعات امری بایسته‌است. اینگونه شیوهٔ ارجاع منبع که در شیوه‌نامه‌های ویکی‌پدیا نوشته شده‌است (یعنی شیوهٔ شیکاگو-> ارجاع در پاورقی) از شیوه‌هایی‌است که کمتر از دیگران به خوانایی مقاله لطمه می‌زند. پس اگر سیستم مثلاً APA بود دوستان چه می‌گفتند. ارجاعات APAی اینطوری‌است (به‌آفرید ۲۰۰۵). دیگر وحشتناک می‌شد. (به‌آفرید ۲۰۰۸). در مورد مدرک زدن جمله‌ها می‌توان برای مجموعه‌جملات دارای یک تِم که از یک منبع هم باشند یک ارجاع داد. یعنی به جای فلانی در سال فلان به مدرسهٔ بهمان رفت. <فلانی‌نامه ۱۲۰> و در فلان سال فارغ‌التحصیل شد <فلانی‌نامه ۱۲۰> و در جایی مشغول به کار شد <فلانی‌نامه ۱۲۰>» می‌توان فقط یک ارجاع داد. ولی اگر سال رفتن به مدرسه از یک منبع و سال فارغ شدن از منبعی دیگر باشد آنگاه باید هردو ارجاع را ذکر کرد. همچنین خوب است که اگر مدرک دوگزاره از یک منبع ولی دو جای دورازهم در آن منبع باشد، دوبار ارجاع داده شود. مثلاً «فلانی در سال فلان به دنیا آمد <فلانی‌نامه ۱> و در سال فلان مرد <فلانی‌نامه ۳۲۰>» به علاه دوستان توجه کنند که این امکان وجود می‌دارد که مطلبی لابلای مطالب پیشین توسط کاربر جدیدی افزوده شود. در این صورت ممکن است مطلبی به نظر بی‌منبع بیاید درواقع منبع‌دار باشد. کمی محکم‌کاری در ذکر منبع خصوصاً هنگامی که تِم تغییر می‌کند سودمند است. مثلاً «فلانی در سال فلان به دنیا آمد و در سن ۲۵ سالگی نخستین اثر خود را انتشار داد.<فلانی‌نامه ۲۰>» حالا کاربری می‌آید و مطلب مفید دیگری در لابلای متن می‌افزاید مثلاً می‌گوید: «فلانی در سال فلان به دنیا آمد. پس از اخذ دیپلم چندسال به بطالت گذراند تا اینکه در ۲۰ سالگی به کیمیاگری علاقه‌مند شد <کلب‌الدوله ۱۸ > و در ۲۵سالگی اولین اثر خود را انتشار داد. <فلانی‌نامه ۲۰>» پس از این تغییر به نظر می‌آید که قسمت تاریخ تولد طرف بی‌منبع است یا اینکه منبعش کلب‌الدوله‌است. در حالی که منبع فلانی‌نامه‌است. خلاصه دوستان خیلی سخت نگیرند. اگر کسی درخواست مدرک کرد برنیاشوبند. من هم پرچانگی‌ام را همینجا کردم. به‌آفرید ‏۲۶ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۵۲ (UTC)
من سعی کرده‌ام در تمام موارد مناقشه برانگیز ارجاع بگذارم حالا ممکن است در یکی دو مورد هم نیاز به ارجاع گذاشتن باشد و من کوتاهی کرده باشم اما وقتی کسی می‌آید و همین‌جور بدون هیج دلیل برچسب مدرک می‌گذارد فقط مقاله را نابود می‌کند و بس چون مسلما اگر بخواهم برای تمام این برچسب‌ها ارجاع بگذارم که خب باید چند برابر وقتی که برای نوشتن مقاله صرف کرده‌ام صرف این کار کنم اگر هم برچسب‌ها بر سرجای‌اش بماند مقاله نابود می‌شود و تمام ارزش و اعتبار خود را از دست می‌دهد. اگر ایشان راه بیفتند و این کار را برای همهٔ مقالات بکنند آن‌وقت دیگر فاتحه ویکی‌پدیا را باید خواند. البته خوش‌بختانه کسی کاری به سایر مقالات ندارد از این جهت جای خوش‌بختی است. به هر حال تصور نمی‌کنم این شیوه برخورد با مقالات موجب توسعه ویکی‌پدیا شود و بیش‌تر دل‌سرد کنند و نامید کننده‌است عزیزی ‏۲۶ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۴۶ (UTC)
در مثال شما کلب الدوله آمد. اما بدا به آن روزی که طرف کلب الدوله را نگذارد. اینطوری آیندگان خیلی کم شک میکنند که این جمله وسط از آن منبع اولیه نیست. و چه بسا که مطلب وارد شده نادرست نیز باشد. تنها راه آن است که بلافاصله کسی که تغییرات را چک میکند روی تک تک عبارات افزوده شده برچسب مدرک بزند. اینطوری گرچه مقاله را نازیبا میکند اما به زشت شدنش می‌ارزد.--ژنرال ‏۲۶ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۰۹ (UTC)
بله اگر فکر نابودی ویکی‌پدیا باشیم این بهترین راه‌حل است. فرض کنید الان کسی خارج از ویکی‌پدیا به مقاله ابوالحسن صدیقی مراجعه کند به‌نظر شما خواندن مقاله را ادامه می‌دهد؟ به‌نظر شما از آن استفاده می‌کند؟ تازه این مقاله یکی از پرمنبع‌ترین و ارجاع‌دارترین مقالات ویکی‌پدیای فارسی است اگر قرار باشد به این شیوه مدرک بگذاریم آن‌وقت تمام مقالات ویکی‌پدیای فارسی و البته انگلیسی بدون استثنا در ردهٔ مقالات بدون مدرک قرار می‌گیرند؟ موضوع را نباید فقط از دید نوشتن مقاله نگاه کرد باید از دید مدرک گذاشتن هم مورد بررسی قرار داد به‌نظر من شیوهٔ درست برچسب مدرک‌گذاری این است که فقط در مواردی که مشکوک هستیم که موضوع بدون منبع است یا چیز دیگری شنیده‌ایم برچسب مدرک‌گذاری را بگذاریم. شما یک مقاله در ویکی‌پدیای فارسی یا انگلیسی نشان بدهید که نشود برچسب مدرک با شیوه‌ای که می‌گویید گذاشت! عزیزی ‏۲۶ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۳۸ (UTC)
من با به‌آفرید موافقم. توضیحات خیلی خوبی داد و خودم هم سعی می‌کنم رعایت کنم. البته باید تاکید کنم که داشتن برچسب نیاز به ذکر منبع، الزاما ارزش مقاله را کم نمی‌کند. این مقاله، بدون شک مقاله بسیار ارزشمندی است. از طرفی فکر می‌کنم درمورد این مقاله درمورد نیاز به مدرک‌گذاری، مته به خشخاش گذاشته شده‌است. اما از طرفی هم معتقدم اگر در مورد مقالات خوبمان، کمی هم مته به خشخاش بگذاریم، جای دوری نمی‌رود؛ چون به هر حال دانشنامه آزاد است و فردا پس فردا است که کاربری چیزی آن وسط‌ها اضافه کند و درنهایت مطالب منبع‌دار، با مطالب بدون منبع به هم آمیخته شوند که برای مقالات ارزشمند، مضر است. درنهایت، این مته به خشخاش گذاشتن را غیرضروری، اما بسیار مفید می‌دانم. ٪ مرتضا ‏۲۶ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۵۶ (UTC)
مزتضای عزیز! متاسفانه حرف من وارونه فهمیده شد. بخثی نیست اگر وجود این برچسب‌های مدرک را مفید به حال مقاله می‌دانید بماند. اما لطف کنید یک مقاله نشان من بدهید که از نظر شما و جناب به‌آفرید نیاز به برچسب مدرک نداشته باشد تا من بیاموزم. ضمنا خود را بگذارید به جای هزاران خوانندهٔ ویکی‌پدیا که هیچ از ویکی‌پدیا نمی‌دانند و صرفا با سرچ گوگلی به این مقاله می‌رسند آیا مقاله‌ای با این همه برچسب بدون مدرک را ارزش‌مند خواهند شمرد و اصلا به خواندن‌اش ادامه می‌دهد؟ در ضمن مگر برچسب‌های مدرک نباید بعد از مدتی اگر مدرکی ارائه نشد جمله مربوطه را حذف کرد. پس با این حساب این مقاله باید به‌زودی کاملا حدف شود و یا به شیربی‌یال‌ودوم اشکم تبدیل شود و این حقیقتا همان سرنوشتی است که «خشاش» زیر «مته» پیدا می‌کند؟ عزیزی ‏۲۶ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۴۷ (UTC)
مقالهٔ هیتلر در ویکی انگلیسی. به این میگویند مقاله! نگاهی به مراجع بیندازید. همه چیز دقیق و مشخص است. حالا مقالهٔ معادل فارسی را ببینید. چند تا مرجع که فقط به درد فهرست برای مطالعهٔ بیشتر میخورد. اصلاً معلوم نیست چی مال کدام منبع است. یا فلان منبع در کجا به کار رفته. حتی ممکن است از یکی از آنها اصلاً استفاده نشده باشد و برای خالی نبودن عریضه گذاشته شده باشد. هیچی معلوم نیست. به نظرم این مدلی بیشتر مرا مشکوک میکند--ژنرال ‏۲۶ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۱۱ (UTC)

دماوند. ضمنا آقای عزیزی عزیز، فکر نمی‌کنم ایجاد ارجاعات جدید برای این مقاله (که خداراشکر هم منبع دارد هم کاربرانی که از منابع برای تکمیل مقاله استفاده کرده‌اند، در دسترس هستند) کار نشدنی‌ای باشد. فکر کنم با پتانسیلی که پشت این مقاله وجود دارد، تمام برچسب‌ها قابل اصلاح باشند. پیشنهاد من این است که ارجاع‌دهی به منابع بهبود پیدا کند و برچسب‌های مدرک غیرضروری هم پاک شود. اگر در این زمینه کمکی بتوانم بکنم، حاضرم. ٪ مرتضا ‏۲۷ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۰۰ (UTC)

هرچند مقالهٔ دماوند مقالهٔ بسیار خوبی است و بنده‌ این افتخار را داشته‌ام که در کنار شما و سایر دوستان سهمی در گسترش آن داشته باشم و هرچند این مقالهٔ متوسط داری ۶۰ ارجاع است و ممکن است خواندن‌اش را کمی دشوار کند اما اجازه دهید همان جمله اول را اینجا بیاورم و بخواهم مدرک‌گذاری کنم تا ببینید چه اتفاقی می‌افتد:کوه دَماوَند کوهی در شمال ایران [شاید در جنوب ایران باشد]است که به عنوان بلندترین کوه ایران [نیازمند منبع] و بلندترین آتشفشان خاورمیانه[۵] به هر حال من سعی می‌کنم ارجاعات بیشتری به مقالهٔ صدیقی اضافه کنم اما من هم چنان روی این موضوع اصرار دارم که توصیه به نویسنده‌گان برای برچسب‌گذاری با توصیه به خواننده‌ای که برچسب می‌گذارد متفاوت است. و من از ان زاویه به موضوع نگاه می‌کردم یعنی نباید اصل برچسب‌مدرک‌گذاری به‌صورت فله‌ای و نظری انجام شود و شخص برچسب‌گذار وقتی نسبت به موضوعی شک دارد برچسب بگذارد این‌گونه در توسعه مقاله کمک می‌کند اما شکل فعلی فقط مقاله را از ریخت می‌اندازد. بهتر بود ایشان در همین صفحهٔ بحث باب جدیدی را می‌گشودند و در خواست توسعه ارجاع می‌کردند. به هر حال از لطف شما متشکرم و به سهم خودم از دوستان به‌ویژه شما و جناب به‌آفرید بسی آموختم. عزیزی ‏۲۷ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۳۷ (UTC)
با مقالهٔ نازیسم هم یک نفر همین کار را کرده. به آخر همهٔ بندها برچسب مدرک افزوده. عجب کار سختی است منبع یابی!--ژنرال ‏۲۷ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۲۷ (UTC)
یک‌‌نفر دیگر نبوده همین دوستمان بوده. متاسفانه «کلمه‌های حق» را می‌گیرند و «منظورهای باطل» دارند و دوستان حق بودن کلمه را تایید می‌کنند و از کنار منظورهای باطل می‌گذرند و این اتفاقی است که بر سر حذف مقالات هم می‌افتد و شده است محل تصفیه‌ حساب‌های شخصی. بگذریم. عزیزی ‏۲۹ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۰۳ (UTC)