کاربر:Behaafarid/سر و کار ناپسندیده
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
در ترجمانی فارسی محمد بخاری از کلیله و دمنهٔ عبدالله بن مقفع حکایتی هست که در ترجمانی نصرالله منشی نیست. از آنجا که بسیاری را در ویکیپدیا نیازمند شنیدن پیام این حکایت میدانم حکایت را عیناً میآورم:
مردی با زنی سر و کاری ناپسندیده داشت و زن را شوی بود. این مرد بیگانه گفت که من اندیشه میکنم که آمدن من آشکارا گردد و زن زیر زمین جایگاهی بساخت که هر گاهی مرد از آن آمدن و شدن کردی و بر سر وی خمی نهاد از بهر نشان را. روزی شوی بر در خانه آمد، مرد بیگانه در خانه بود. گفت: ای زن، من از کدام راه روم؟ گفت: از آن راه که نزدیک خم است. مرد برفت. خم برداشته بودند. به جستن راه مشغول نشد. باز آمد و گفت: این جایگاه که تو مرا نشان دادی خم نیست و خم از این جایگاه برگرفتهاند. زن گفت که من خم از بهر آن گفتم تا ترا معلوم شود که زیر زمین میباید رفتن. گفت: آری، ولیکن درست ببایست دانستن، آنگاه گفتن. زن گفت: آری برو و به جستن راه مشغول باش نه به مناظره، که همین ساعت شوی در آید و کار از دست برود. فرمان نکرد و حجت میگفت و میشنید تا آنگاه که شوی در آمد و او را بگرفت و نزدیک پادشاه برد. |
[ویرایش] ابهامزدایی از نوعی دیگر
بدانید و آگاه باشید که پیام اشاره شده:
- «نداشتن سر و کار ناپسندیده با همسر مردم» نیست. گرچه این نیز در جای خود معتبر است.
- «استوار کردن خم بر زمین با مسمار» نیست. گرچه اگر پند بالا را کار نبستهاید حداقل این دومی پیشنهاد میشود.
[ویرایش] مأخذ
کلیله و دمنه (داستانهای بیدپای). ترجمهٔ محمد بن عبدالله بخاری. به تصحیح پرویز ناتل خانلری-محمد روشن. چاپ اول، تهران: انتشارات خوارزمی، مهرماه ۱۳۶۱، ۶۳.